دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!
دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

«ساخت ایران»، گلزار را با تلویزیون آشتی می دهد!

«ساخت ایران»، گلزار را با تلویزیون آشتی می دهد!
دست دوستی تلویزیون به سوی سریالهای ویدئویی
بانی فیلم آنلاین:گروه تلویزیون، هادی داداشی ـ گویا ورق برگشته است؛ این همان صدا و سیماست که از پخش آنونسهای سریالهای شبکه نمایش خانگی هم خودداری میکرد. رسانهای که مدیرانش حتی به ارگانهای مطبوعاتی خود نیز سپردهاند تا چاپ آگهیهای تبلیغاتی این آثار را هم نپذیرند.

با آغاز جریان تولید سریال در شبکه ویدئویی از اواخر دهه 80 و جدیتر شدن آن در سالهای اخیر دهه 90، تلویزیون موضعی انفعالی نسبت به آن اتخاذ کرد. واکنش تلویزیون چنان تابلو بود که همه را به صرافت آن انداخت مدیران رسانه ملی چشم دیدن این رقیب نوظهور را ندارند. درحالی که تب «قلب یخی» و «قهوه تلخ» آرام آرام در جامعه ریشه میدواند، تلویزیون ترجیح داد چشم خود را بر این جریان ببندد و آن را نادیده بگیرد. شاید با این تاکتیک، گمان میرفت که عمر این سریالها به سرعت پایان بگیردو تاریخ انقضایشان سربرسد، اما این آثار که به مدد(؟!) رشد بیرویه قاچاق فیلم، با قیمتهای به مراتب نازلتری در فرمت دایویکس در دسترس بینندگان قرار میگرفت و احتمالاً هنوز میگیرد، به مذاق آنان خوش آمد. از سوی دیگر بحث اهدای جایزه و پکیجهایی با طراحیهای خوش سر و شکل نیز خریداران را تشویق میکرد که نسخههای اصلی را تهیه کنند. این دو سریال هر چند شروع امیدوارکنندهای داشتند، اما در استمرار بخشیدن به آن ناموفق عمل کردند. همین شد که قهوه تلخ ناتمام ماند و قلب یخی هم با یک خانهتکانی اساسی تلاش کرد داستان جدیدی را به همین نام و با توسل به ستارههای سینما به بینندگان خود بقبولاند. از آن سو پس از مهران مدیری، محمدحسین لطیفی و سپس سامان مقدم، پای چهرههای دیگری چون بیژن بیرنگ با «شام ایرانی» و ـ این روزها ـ داود میرباقری با «شاهگوش»نیز به شبکه نمایش خانگی باز شد، اما تلویزیون همچنان سکوت کرد و سکوت کرد تا امروز. امروز که خبر میرسد شبکه آی فیلم درصدد پخش سریال «ساخت ایران» است. یکی از پرحاشیهترین مجموعههای شبکه ویدئویی که در زمان توزیع با بیمهری تلویزیون مواجه بود و رسانه ملی کوچکترین خبر یا تیزری از آن پخش نکرد.  هر چند با وجود هزینههای میلیاردی و دستمزدهای کلان به دو ستارهاش، نتوانست بازگشت سرمایه مناسبی نیز داشته باشد. حتی در مقطعی در کنار مغضوب بودن مهران مدیری به خاطر مهاجرتش از تلویزیون، شنیده میشد لطیفی نیز همین سرنوشت را پیدا کرده و به خاطر سری نخست قلب یخی، تلویزیون تمایلی به همکاری دوباره با او را ندارد، اما آرام آرام این دلخوری هم در حال کمرنگ شدن است و تلویزیون همانطور که به لطیفی «دودکش»را پیشنهاد میکند، از مدیری هم ترانه پخش میکند. در هر حال وقتی کارگردان مورد تأیید تلویزیون یعنی داود میرباقری که برای این رسانه «مختار نامه» را ساخته وارد گود سریالسازی ویدئویی میشود، پس قطعاً «قبح» (!) این گونه از فیلمسازی نیز از نظر مدیران تلویزیون ریخته شده است. حالا تلویزیون حاضر است از طریق آی فیلم پول برای خرید یکی از این آثار هزینه کند و خود را در قبال عملکرد تهاجمی دیروزش به فراموشی بزند! هر چند این بار آلزایمر گرفتن تعمدی تلویزیون برای برنامهسازان و مخاطبان میتواند نشانه خوبی باشد. نشانهای از یک تغییر سیاستگذاری و گشادهدستی در مواجهه با محصولات تولید شده در خارج از این سازمان. نه، تلویزیون دارد عوض میشود و این اصلاً چیز کمی نیست.

 

«ساخت ایران»، مهمان آیفیلم میشود

قرار است«ساخت ایران» به کارگردانی محمد حسین لطیفی از شبکه آی فیلم پخش شود.

به گزارش «بانی فیلم»،در حالی که تلویزیون از آغاز شکل گیری جریان تولید سریال در شبکه نمایش خانگی به آن بی توجه بوده و از اطلاع رسانی درباره آن نیز خودداری کرده،حالا خبر می رسد که شبکه آیفیلم قرار است برای اولین بار یکی از مجموعههای شبکه نمایش خانگی سریال ساخت ایران را روی آنتن ببرد. بنابر اعلام روابط عمومی شبکه آی فیلم، اکنون مجموعه «ساخت ایران» که در آن بازیگرانی چون محمد رضا گلزار،امین حیایی، فرهاد اصلانی، بهنام تشکر، گوهر خیراندیش،پیر داغر و... بازی کرده اند، در مرحله ترجمه و دوبله است تا پس از آماده شدن از شبکه آیفیلم پخش شود.«ساخت ایران» سومین مجموعه ویدئویی شبکه نمایش خانگی ایران است که در هشت الی 10 بسته دو قسمتی به تهیهکنندگی منصور سهرابپور و امیر پروین حسینی و نویسندگی خشایار الوند تولید و پخش شد.

در این مجموعه طنز بازیگران دیگری چون: الیکا عبدالرزاقی، بهاره رهنما، رضا یزدانی و ... ایفای نقش داشتند.

سریال طنز «ساخت ایران» به دو زبان فارسی و عربی از روز جمعه پنجم مهر ماه هر شب از ساعت 21:30 تا 22:30 پخش و در ساعات  5:30 بامداد و  13:30 تکرار خواهد شد.


پخش از هفته دوم مهر و آغاز نمایش تیزرها از فردا

منصور سهرابپور تهیهکننده این سریال که در کنار امیرپروین حسینی آن را تهیه کرده با تأیید خبر پخش آن از آی فیلم به «بانی فیلم» میگوید: «به نظرم چون سریال «ساخت ایران» در مقایسه با دیگر سریالهای شبکه ویدئویی بیشتر با سیاستهای سازمان صدا و سیما هماهنگ است، تلویزیون تصمیم به پخش آن گرفته است. ما تیزرهای سریال را هم ساختهایم که قرار است از دوشنبه پخش آنها آغاز شود».


او همچنین احتمال میدهد که پخش سریال با چند روز تأخیر از 10 مهر طی 18 قسمت آغاز شود. سهرابپور البته ترجیح میدهد حرفی از میزان مبلغ پرداختی از سوی تلویزیون برای خرید این سریال نزند، اما در عین حال میگوید: «رقم پرداخت شده چندان قابل توجه نیست و با توجه به هزینهای که ما برای «ساخت ایران» کردیم، اصلاً به چشم نمیآید، اما با این وجود از این حرکت صدا و سیما استقبال میکنیم و با آن موافق هستیم». او در پاسخ به اینکه آیا حضور بازیگران مشهور عرب زبان چون پیر داغر و پاملا الکیک در این سریال و تصویربرداری بخش عمده آن در لبنان، امتیازی برای خرید آن توسط آی فیلم بوده، توضیح میدهد: «البته بیتأثیر نبوده، اما این بازیگر مسیحی هستند و همچنین ما لبنان را در سریال، فرانسه معرفی کردیم و در بخشهایی از این کشور تصویربرداری کردیم که معماری آن شبیه پاریس به نظر بیاید

».

وی در پایان حضور بازیگرانی چون گلزار را در سریال «ساخت ایران» که نخستین سریال این سوپراستار سینما بوده اتفاق مهمی میداند که حالا پای او را به تلویزیون نیز باز کرده است.

نقش جدید محمدرضا گلزار در سینما:


روزنامه تماشا: همانطور که پیش از این هم در گزارشی اختصاصی منتشر کردیم محمدرضا گلزار به ایران بازگشته و قصد دارد دوباره فعالیت های سینمایی اش را شروع کند او در همان ابتدای بازگشتش به ایران مذاکراتش را با مسعود کیمیایی شروع کرد که در نهایت این همکاری میسر نشد بعد از آن هم عنوان شد که قرار است این بازیگر برای چندمین بار با محمد بانکی همکاری کند که در تماسی که با بانکی داشتیم این موضوع هم تکذیب شد

اما باخبر شدیم که قرار است او با دوست و رفیقش امین حیایی در پروژه ای دوباره همکار شوند این را امین حیایی تایید کرد و در پاسخ به این سوال که آیا مشکل محمدرضا گلزار برطرف شده و می تواند دوباره جلوی دوربین برود به «تماشا» گفت: «بله خودشان که مشکلی نداشتند و خدا را شکر مشکلی که بود حل شد و ایشان الان برگشته اند و فیلمنامه هایی که به دستشان می رسد را می بینند خدا را چه دیدید شاید یک کاری هم با هم پذیرفتیم»

از او پرسیدیم که شنیده ایم قرار است در یک فیلم جدی بازی کنید؟ حیایی در پاسخ به ما گفت: «بله یک فیلمنامه جدید به دستمان رسیده که احتمالا با هم در آن بازی می کنیم»

حیایی از دادن هرگونه اطلاعات بیشتر امتناع کرد و به همین خاطر باید منتظر ماند و دید که این دو قرار است جلوی دوربین چه کسی بروند و این همکاری چه زمانی اتفاق می افتد

منبع: برترینها


نتیجه آرای بانی فیلم-محمدرضا گلزار تک سوپراستار ایران!





نتیجه آرای سایت بانی فیلم آنلاین درباره انتخاب محبوب ترین سوپراستار سینمای ایران

روایت های چندگانه از یک نظرخواهی جنجالی
بانی فیلم آنلاین:شاید در فعالیت 10 ساله روزنامه بانی فیلم، هیچ گاه با معضلی مانند نظرخواهی از خوانندگان درباره انتخاب بهترین سوپراستار روبرو نشده بودیم!
بروز حساسیت و ایجاد تنش میان طرفداران و علاقه مندان بازیگران محبوب سینما، تنها نکته منفی این نظر خواهی نبود؛ ارسال کامنت هایی که دو بازیگر و طرفدارانش را به انواع و اقسام اتهام می خواندند، تنها بخش کوچکی از این نظرخواهی 15 روزه سایت بانی فیلم آنلاین بود.
طبیعی است این شرایط و ادامه آن مورد نظر بانی فیلم و سایت روزنامه نبوده و نیست؛ اما کورسوی امید زمانی دیده شد که به مرور در رویه و اظهارنظرات کسانی که پیش از این زبانی به جز تحقیرو استهزای طرف مقابل و طرفدارانش را نمی شناختند، تغییراتی مبتنی بر عقلانیت ایجاد شد. گفتیم و خواندید که در میانه های این نظرخواهی و پس از تمدید زمان آن – که صرفا به خاطر استقبال علاقه مندان با رکورد 400 هزار رای داده شده صورت گرفت- خیل اتهامات از سوی طرفداران برخی از بازیگران متوجه روزنامه بانی فیلم وسایت آن شد؛ اتهاماتی که با واقعیت موجود بسیار فاصله داشت.
این اتهامات زمانی شکل تند و تیزی به خود گرفت که شائبه بروز تقلب از سوی طرفداران بازیگرانی که رتبه های بالای نظرخواهی را در اختیار داشتند اعلام شد. با اینکه بخش فنی روزنامه و سایت بانی فیلم آنلاین، تلاش وسیعی را برای جلوگیری از دستبرد به تعداد آرا داشتند، اما درست دو روز مانده به پایان زمان نظرخواهی به ناچار برای پیشگیری ازاعمال دستکاری  در نتیجه نظرسنجی، مدیریت روزنامه  بخش نظرخواهی را متوقف و اعلام نتیجه نهایی را منوط به اعلام نظر قطعی بخش فنی کرد.
آنچه در پی می خوانید نظر مسوول این بخش است: «یکی از شیوه های نظرسنجی استفاده از روش «کوکی»های سیستم ویندوز است. سایت بانی فیلم هم برای نظرخواهی اش مانند بسیاری از سایت های معتبر از روش «کوکی» استفاده می کرد. متاسفانه  برخی با استفاده از روش های موجود سعی در ایجاد تغییر در آرای مخاطبان کردند و این نظرخواهی را محملی برای نزاع و درگیری لفظی خود قرار دادند. استفاده کنندگان از این شیوه- هرچند به شکل محدود-  با نفوذ به سیستم نظرخواهی در برخی از آمارها دست بردند که به محض اطلاع، ضمن مقابله با این افراد، آخرین نظرخواهی و آماری که می تواند مورد استناد قرار گیرد را در اختیار مدیریت روزنامه قرار گرفت و سپس بخش نظرخواهی سایت برای تغییرات اساسی در نحوه رای گیری، به حالت تعلیق درآمد.به دلیل حساسیت هایی که ممکن است بعد از این هم در مورد برخی از موضاعات نظرخواهی سایت بانی فیلم آنلاین به وجود آید، شیوه و برنامه نظرخواهی دچار تغییرات اساسی شد و این بخش در هفته نخست مهرماه با ضریب خطای بسیار پایین مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.»
با این توضیحات آخرین آمار مربوط به انتخاب بهترین سوپراستار سینمای ایران به این شرح اعلام می شود:
-محمدرضا گلزار با کسب 127611 رای رتبه اول را به خود اختصاص داد.
-حامد بهداد با به دست آوردن تعداد 122382 رای دوم شد.
-شهاب حسینی با کسب 110995 از آرای به دست آمده در رتبه سوم ایستاد.
سایر بازیگران این فهرست 10نفره به ترتیب میزان رای کسب کرده به این شرح هستند:
رضا عطاران، مهران مدیری، حمید فرخ‌نژاد، محمدرضا فروتن، بهرام رادان، پارسا پیروزفر و امین حیایی.


-بالاخره حق به حق دار رسید.....هورررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررا!

پخش سریال ساخت ایران در شبکه آی فیلم

سریال ساخت ایران ساخته ی متفاوت محمدحسین لطیفی در ژانر طنز-اجتماعی؛به زودی از شبکه ی
آی فیلم پخش خواهد شد.

بازیگران اصلی این فیلم عبارتند از محمدرضا گلزار،امین حیایی،بهنام تشکر،فرهاد اصلانی،
بهاره رهنما،گوهر خیراندیش،پاملا الکیک،پیر داغر و الیکا عبدالرزاقی.

خلاصه داستان:این فیلم درباره ی جوان دانشمندی است که موفق به اختراع پودر با ارزشی میشود اما مسئولین او و اختراعش را جدی نمیگیرند.در نتیجه وی برای ثبت اختراع خود تصمیم میگیرد به فرانسه سفر کند تا اینکه ......

رضا صادقی و گلزار برای ساخت ایران میخوانند!

«ساخت ایران»، دیگرسریال شبکه نمایش خانگی به کارگردانی محمدحسین لطیفی نیز تولید خود را سال جدید در لبنان آغاز کرده است منصور سهراب ‌پور، یکی از تهیه‌کنندگان این سریال به خبرنگار ما می‌گوید: «این سریال قرار است در 16 قسمت (هشت سری) تولید شود که سری سوم شامل قسمت‌ های پنجم وششم روز گذشته توزیع شد تا کنون نیز 90 درصد تصویربرداری به پایان رسیده است». او می‌ افزاید: «ایام عید پنج روز تعطیل بودیم و هم‌ اکنون ضبط تصاویر با بازی امین حیایی، محمدرضا گلزار و فرهاد اصلانی در لبنان ادامه دارد  فینال کار را نیز در فرانسه ضبط می ‌کنیم و احتمال دارد چند بازیگر دیگر تا پایان به پروژه ملحق شوند» به گفته او، تولید این سریال در قالب همین 16 قسمت به اتمام خواهد رسید سهراب ‌پور همچنین از ترانه ‌خوانی رضا صادقی برای این سریال خبر می‌ دهد و می ‌گوید گلزار نیز در دل کار بخش کوتاهی را خوانده است

منبع: بانی فیلم

(قابل ذکر است که متاسفانه این سکانس را از فیلم و همچنین پشت صحنه حذف کرده اند!)

اطلاعیه برای مخالفان و برای منتقدان گلزار


یعنی می‌گویید چه کار کند؟ با چاقو سروصورتش را خط خطی کند؟ از خانه بیرون نیاید چطور است؟ گناه که نکرده، دست خودش هم نیست، قد و بالا و برورویش به دل خلق‌‌الله می‌نشیند دیگر. حالا اگر خیلی‌ها از او خوش برورو‌ترند و ستاره سینما نیستند که تقصیر اونیست.

شاید که نه، «حتماً» شانس در سینمایی شدن گلزار، حرف اول را می‌زند وگرنه گیتاریست گروه آریان، سروصورتش را که نمی‌پوشانده؛ پس چرا آن موقع این همه محبوب نبود؟ بله قبول، ولی این همه آدم خوش برورو، صبح تا شب توی خیابان راه می‌روند، تهیه‌کننده‌ها مگر بدشان می‌آید یک گلزار بشود 5 تا؟ مگر بدشان می‌آید گلزار‌ مؤنث و مذکر‌ وارد سینما کنند؟ حالا چرا اصرار دارید بازی نکند؟ قانون مملکت به او این حق و اجازه را می‌دهد که در سینما فعالیت کند، قدغن شده مگر؟ حالا مثلاً به فرض او بازی نکند، به سینمای ایران چه نفعی می‌رسد؛ جز آنکه همین چهار تا فیلم که چهار تا تماشاگر را می‌کشاند به سالن‌های سینما و سرمایه‌شان برمی‌گردد، دیگر ساخته نمی‌شوند؛ جز آنکه دو تاو نصفی آدم از این چهار تا ، دیگر قید سینما رفتن را می‌زنند.

مثلاً بگذارد برود خارج نشین شود مثل یکی دو تای دیگر، آن وقت بهتر است؟ حق با شماست؛ گلزار بازیگر فوق العاده خوبی نیست،اما خب که چی؟ مگر بازیگر ضعیف در سینمایمان کم داریم؟ گلزار بعضی جاها واقعاً تمام سعی‌اش را کرده و بازی خوبی از خودش ارائه داده؛ «بوتیک» و «آتش‌بس» نمونه‌های بدی نیستند. او نشان داده اگر درست هدایت شود بد بازی نمی‌کند که هیچ میتواند با بازی اش چنان بیننده را مجذوب خود کند که بیننده دیگر به چهره اش توجهی نمیکند و تنها از بازی وی لذت میبرد. به‌هرحال مخاطبان سینمای امروز ما - مخاطبان عام البته - از گلزار همین را می‌خواهند که هست؛ همین سرو وضع، همین نقش‌ها، همین بازی.خب با همین‌ها او کلیشه شده و همینطور هم فیلم‌هایش کم و بیش می‌فروشند و تهیه‌کننده‌ها و مخاطبان عام هم اکثرا راضی‌اند.

این بد است؟ تازه اگر این قدر بازیگر فاجعه‌ای بود، لطیفی و میلانی والوندو پور‌احمد - و حتی حاتمی‌کیا، مهر‌جویی، کیمیایی و بیضایی - وسوسه می‌شدند با او کار کنند؟ او یک ستاره کلیشه شده سینماست که لزوما قرار نیست بازیگر بسیار قدری هم باشد. قرار نیست به خوبی کیانیان و پور‌صمیمی و شکیبایی و پرستویی بازی کند که اگر اینطور باشد، خیلی هم خوب است ولی خب، کسی هم اصراری ندارد که بتواند، زور که نیست!در این دنیا به اندازه ی کافی برای همه جا هست. مگر ستاره‌های سینمای هند که این همه طرفدار دارند، بازیگر درست و حسابی‌اند؟ مگر جز جذابیت چهره، امتیاز دیگری دارند؟ توجه علاقه‌مندان سینما به برورو و قد و بالا چندان مختص مخاطبان سینما در ایران نیست. مثلاً خداوکیلی مریلین مونرو و آلن دلون بازیگر ترند یا مریل استریپ وژان‌ رنو؟ آمار طرفداران اینها را مقایسه کنید تا بدانید فرق گلزار و پور‌صمیمی در کجاست!
گلزار البته فیلم بد هم دارد. (مثل تو و من یا زمانه) ولی آن فیلم‌ها بدون گلزار هم فیلم‌های بدی می‌شدند چراکه مشکل‌شان بازی او نیست. گلزار جز یکی دو مثالی که زدم، در تمام فیلم‌های دیگرش با کمی تفاوت، به یک اندازه بازی کرده است.

گلزار یک ستاره سینماست با اکثر ویژگی‌های یک ستاره؛ برورو دارد، پوستر‌هایش به در و دیوار خانه‌ها می‌چسبد، در میان لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماع کلی هواخواه دارد، اعتماد به نفس دارد فیلم‌هایش می‌فروشند، کلی از تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها مشتری‌اش هستند، دستمزد بالا می‌گیرد، کلی از فیلم‌نامه‌نویس‌ها برای او نقش می‌نویسند، یکی از 4-3 نفری است که کلی از سینمارو‌ها به اعتبار نام او به سینما می‌روند، یکی از 3-2 نفری است که علاقه‌مندانش فیلم‌های او را بیش از یک بار می‌بینند و در میان بازرگانان هم کلی مشتری دارد که هراز‌گاهی راضی می‌شود در ازای مبلغی گزاف، تصویرش را روی بیل‌بورد‌های غول‌پیکر به تماشا بگذارد تا شاید کالایی به اعتبار نام او محبوب عامه شود. یکی از اولین همکاری‌های تبلیغاتی را گلزار و یک شرکت تولید پوشاک(ایکات) رقم زدند و بعد کار به سایر هنر‌پیشه‌ها و ورزشکاران رسید. گلزار تلاش کرده در خارج از محدوده سینما هم استعدادش را نشان دهد؛ 4-5 نوع سازمی‌زند، بیلیارد بازی می‌کند و والیبالیست و مربی اسکی هم شده است تا یک ستاره چند‌وجهی جلوه کند.

بله قبول، اگر سیستم ستاره‌سازی هالیوود را داشتیم و اگر سینمایمان طور دیگری اداره می‌شد و اگر بازار آزاد سینما تابع بی‌قید و شرط عرضه و تقاضا بود و هزار اگر و مگر دیگر، آن وقت شاید می‌شد او را با ستاره‌های آن‌وری قیاس کرد اما در مقیاس فعلی سینمای ایران، همین چند ستاره را هم باید بگذاریم روی سرمان و حلوا‌حلوا کنیم؛ همین چند ستاره‌ای که البته گلزار در میانشان از همه محبوب‌تر است. ستاره‌هایی چون شهاب حسینی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، محمد‌رضا فروتن، امین حیایی، نیکی کریمی، پارسا پیروز‌فر و صد‌البته رضا کیانیان، پرویز پرستویی و مرحوم خسرو شکیبایی، گرچه ممکن است بعضی از او بازیگر تر باشند اما گلزار محبوبیت‌اش چیز دیگری است.

بله، گلزار حاشیه هم دارد که از تبعات شهرت و ستاره بودن است. البته شهرت و محبوبیت، ظرفیت هم می‌خواهد که من میکنم دارد ولی او به نسبت میزان شهرتش، در قیاس با خیلی از همکاران‌اش کمتر از خود تعریف کرده و یا به دام حاشیه افتاده است. البته گهگاه ممنوع‌التصویر هم بوده ولی هر بار بازگشت پر‌سود‌تری داشته است. شایعات ریز و درشت هم که برای ستاره‌ها طبیعی است؛ بالاخره این زرد‌نامه‌ها هم باید تیتری بزنند و نانی بخورند. همین که او با این همه شایعه ریز و درشت کنار آمده و اجازه هم داده که بعضی از این شایعات در «توفیق اجباری» مطرح شوند، خودش کلی جنبه و اعتماد‌به‌نفس می‌خواهد که گویا او دارد.
البته این آقای ستاره کلی هم دشمن دارد که خب، این هم از ملزومات ستاره بودن است و مهم‌تر از همه اینکه گلزار درآمد بالایی هم دارد. خب، داشته باشد، دزدی که نکرده.به نظرتان نان چهره‌اش را می‌خورد؟ خب بخورد، حرام که نخورده. پولش از پارو بالا می‌رود؟ خب برود، حداقل کنارش فروش آن چهار تا و نصفی فیلم را تضمین می‌کند و اقتصاد سینما را یک تکانی می‌دهد، بد است مگر؟ در این مملکت می‌شود از هر راهی پول در آورد، خب، مشروع باشد چه بهتر. بازیگری هم که هنوز کار نامشروعی شمرده نمی‌شود، پس اگر مالیات‌اش را هم بدهد، دیگر نباید کاری به کارش داشت.

سینما بدون ستاره می‌میرد. این ذات سینماست. هنرمندان ایرانی به خصوص پس از انقلاب، کمتر فرصت داشته‌اند به معنای واقعی، ستاره بودن را تجربه کنند.بعد از محمدعلی فردین و بهروز وثوق تنها ستاره علنی سینمای ایران همین گلزار است. اینکه چرا نظام اجتماعی و سیاسی ما چنین بستری را نمی‌خواهد فراهم کند، به این نوشته دخلی ندارد و اینکه چه علل و عوامل اجتماعی باعث خلق پدیده گلزار شده‌اند، در حوزه مباحث جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی است که من از آنها سردرنمی‌آورم. اینکه وجود گلزار تجسم آرزو‌های دور و دراز یک نسل است، اینکه چرا بازیگران برجسته میانسال کم کارند و خانه‌نشین و اینکه چرا سینما بی‌رحم است و خیلی چرا‌های دیگر، مسائلی هستند که به او ارتباطی ندارند و تحلیل‌شان کار دیگران است. گلزار فقط یک ستاره سینماست. جذابیت، جوانی، تازگی و شادابی از جمله عناصر لازم برای ستاره شدن است؛ گو اینکه واقعاً کلی از ستارگان آن طرفی آدم‌های کج و کوله و بی‌ریختی هم هستند! اینها در رونق بازار آن دسته از ستارگانی که بیشتر با تکیه بر چهره و هیکل جذابشان محبوب شده‌اند، نقشی اساسی دارد. گلزار هم دیر یا زود مشمول مرور زمان می‌شود و دیر یا زود بی‌رحمی سینما دامنش را می‌گیرد اما حالا بخواهیم یا نخواهیم، گلزار همین است که هست، چاره‌ای جز اینکه بپذیریم‌اش و با او کنار بیاییم نداریم. گلزار اتفاقی است که افتاده است و من او را یک نیاز جدی در جامعه میدانم.

گلزار زندگی محمدرضا

در زندگی محمدرضا؛
    این پول‌ها خوردن نداره !

   
    
    اگر مغایر با ترویج و تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی نباشد می‌خواهیم درباره زندگی یک هنرمند ایرانی بنویسیم. راستش نمی‌دانم اصولا درج زندگی هنرپیشگان کشورمان خوب است یا خیر؟ اما این را می‌دانم که باید بهترین باشیم چون لیاقت خوانندگانمان بیش از اینهاست. ما بدهکار شماییم.
     اگر قرار باشد محور همه فعالیت‌های سال‌های اخیر و آینده تلاش اقتصادی برای تولید ثروت، اشتغال‌زایی و افزایش شاخص خوشبختی ایرانیان باشد، چگونه باید با جوانی که در طول پنج سال گذشته یکی از عوامل ایجاد گردش‌مالی 50 میلیارد ریالی در سینمای ایران بوده است، برخورد کرد؟ می‌شود در ساختمان‌های غیرخصوصی با تکیه بر پول نفت نشست و برای همین حداقل‌های سینمای ایران خط و نشان رسانه‌ای کشید، اما خروجی چنین رویه‌‌ی رسانه‌ای چیست؟ آیا در جهت تامین منافع ملی و کارآمد نشان دادن نظام در عرصه سینماست؟ ظریفی می‌گفت: اولین گام برای اجرای اصل 44 تغییر فضای فلسفی ذهن‌مان است. تا زمانی که مجری‌های رسانه ملی در برخورد با یک مجموعه خصوصی رسانه‌ایی، صنعتی و یا کشاورزی می‌گویند: اسمش را نمی‌بریم چون تبلیغ می‌شود، یعنی آن‌که هنوز فلسفه اقتصادی حاکم بر ذهن‌مان اصل چهل و چهاری نیست.
    جوان ایران امروز، در عرصه دانش، ورزش و هنر خروجی سه دهه گذشته انقلاب و سزاوار قدردانی هستند. بسیاری از این دخترها و پسرها همسن جمهوری اسلامی ایران و فرزندان انقلاب محسوب می‌شوند. اگر ما صدها و هزاران گلزار، مهدوی‌کیا، رضازاده، محمد اصفهانی، حاتمی‌کیا و بسیاری نخبه علمی و دانشگاهی جوان داشته باشیم، بهره‌وری کشورمان افزایش می‌یابد و یا آنکه نداشته باشیم؟ پس موجودی‌مان را تضعیف نکنیم، چرا که انحراف در استعدادهای عرصه‌های مختلف و بی‌انگیزه کردن آنها توطئه دشمن است، توطئه‌ای که اگر خطرناک‌تر از حمله نظامی نباشد کم‌اهمیت‌تر از آن نیست.
    
    پژمان کردمحله
    
    
    ما چندین گفتگو با تو داشتیم، اما آیا امکان دارد یک تعریف متفاوت از محمدرضا گلزار برای ما بگویی؟

    گلزار: متولد اول فروردین ‌هستم، لیسانس مکانیک دارم و فرزند سوم خانواده می‌باشم، یک برادر و یک خواهر بزرگ‌تر و یک برادر کوچکتر از خود دارم. از کودکی به فکر درس و مشق بودم و در کنار آن موسیقی و البته ورزش به ویژه شنا و اسکی. در دهه شصت پدرم در مقطعی سرپرست باشگاه پاس بود و به همین خاطر، من هم با او به تمرینات تیم پاس می‌رفتم که در گفتگوهای قبلی به طور کامل در رابطه با خاطرات آن زمان برایتان گفتم... از دوران کودکی سعی‌ کردم، اسکی را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهم و در کنار آن به والیبال هم بپردازم که هر دویشان میسر شد، ضمن این‌که بگویم در محله اندیشه تهران حوالی خیابان شریعتی بزرگ شدم.
    
     در کودکی عاشق سینما بودی؟
    گلزار: نه، آن زمان مشغولیت ذهنی من تنها درس بود و ورزش می‌کردم. یعنی وضعیت خانوادگی‌مان این طور اقتضا می‌کرد، از آن دست بچه‌هایی بودم که درس و مشق در اولویت بود، از طرفی پدرم علاقه داشت که در رشته تحصیلی خودش مکانیک، تحصیلاتم را ادامه بدهم، اما من عاشق دندانپزشکی بودم. در مدرسه جزو بچه‌های درسخوان بودم، پیش از دیپلم، چند بار در کنکور شرکت کردم و در دو رشته مترجمی زبان و مهندسی مکانیک شاخه سیالات قبول شدم، آن زمان رشته ریاضی می‌خواندم، اما سال آخر دبیرستان تغییر رشته دادم و به رشته تجربی رفتم تا در کنکور تجربی شرکت کنم و بتوانم در دندانپزشکی قبول شوم، ولی آن سال مصادف شد با تغییر ساختار آموزشی و ضرایب خاصی که در نظر گرفتند، به همین خاطر نتوانستم در رشته دندانپزشکی قبول شوم، به ناچار برگشتم به سراغ مهندسی مکانیک که یک سال قبل از دیپلم قبول شده بودم، یعنی همان رشته‌ای که پدرم دوست داشت من در آن ادامه تحصیل بدهم. در رابطه با پرسش شما هم باید بگویم، بله، سینما را دنبال می‌کردم، اما فکر نمی‌کردم روزی به این دنیا کشیده شوم، در آن زمان از بازی خسرو شکیبایی بسیار خوشم می‌آمد، کم و بیش هم به سینما می‌رفتم، اما نگاهم به آن نگاهی جدی نبود.
    
     و درعین حال به موسیقی علاقه داشتی؟
    گلزار: بله، ابتدا پیانو می‌نواختم، پیانو را به شکل حرفه‌ای ادامه دادم و در کنار آن گیتارمی‌نواختم و در چند سال اخیر هم که نواختن پرکاشن را آغاز کردم و زمان زیادی را برای تمرین اختصاص دادم. البته اگر به یاد داشته باشید گاهی اوقات در کنسرت‌های گروه آریان، پرکاشن هم می‌‌نواختم اما باید بگویم علاقه من به موسیقی از جایی آغاز شد که به دنبال آرامش بودم، موسیقی به من آرامش لذت‌بخشی می‌دهد و تاثیر عجیبی بر روحیه من می‌گذارد. سال‌هاست که این حس را با خودم دارم.
    
     ابتدا آریان، سپس وقفه و حالا دوباره گروه دارکوب؟ چه اتفاقی افتاد که این وقفه پیش آمد؟
    گلزار: آریان کاری مشترک بود بین چند دوست که گروه را پایه‌ریزی کردند و من هم جزوی از آن بودم، آریان در زمانی تاسیس شد که نیاز موسیقی پاپ بود، به واقع آریان به مانند یک کودک بود که من هم سهمی در رشد و پرورش آن داشتم. پیش از این که آلبوم اولمان به نام «گل آفتابگردون» روانه بازار شود، چندین کنسرت در کیش و قشم برگزار کردیم، استقبال از آن غیرمنتظره بود، خودمان هم باور نمی‌کردیم. استقبال چندین هزار نفره از آن... به عبارتی آریان دوران خوبی در زندگی هنری من بود، دورانی که به همراه دیگر اعضای گروه، روزهای خوبی را پشت سر گذاشتیم اما بعد سینما وارد زندگی‌‌ام شد و فصل جدیدی را در زندگی‌ هنری‌ام رقم زد. ورود من به سینما هم، همان طور که بارها گفتم از یک ملاقات آغاز شد، در ایام عید در سواحل خزر در رستورانی ایرج قادری را دیدم، اگر اشتباه نکنم عید سال 79 بود، او را برای کنسرت آریان در 15 فروردین در تهران دعوت کردم.

    آن زمان برنامه‌ای برای بازیگری نداشتم و خود سینما هم جزو اولویت‌های من نبود. قادری همان جا به من پیشنهاد بازیگری داد، پیشنهادش برای من بسیار غیرمنتظره بود، به او گفتم که با این مقوله آشنا نیستم و من در موسیقی حرفه‌ای‌ایم، از او فرصت خواستم، با این حال در کنسرت تهران به او پاسخ مثبت دادم، حالا که به آن روزها فکر می‌کنم، متوجه می‌شوم که این خواست خدا بود که آن روز اتفاقی قادری را ببینم و فصل جدیدی در زندگی‌ام رقم بخورد، پس از بازی در سام و نرگس، فکر و ذکرم سینما شد و علاقه‌ای دو چندان به آن پیدا کردم، سعی کردم مطالعه‌ام را بیشتر کنم از طرفی کار موسیقی به شکل حرفه‌ای احتیاج به وقت و انرژی زیادی دارد، آن زمان به همراه «آریان»، کنسرت‌های زیادی برگزار می‌کردیم و به همین خاطر نیاز به تمرین زیادی داشت، همچنین ضبط ترانه‌های جدید و برنامه‌های مختلف نیاز به این داشت که تمام وقت و نیرویم را صرف موسیقی کنم... ولی سینما وقت بیشتری از من می‌گرفت، ناگزیر بودم از این دو، یکی را انتخاب کنم، مدتی هر دو را دنبال کردم، اما احساس کردم که انرژی‌ام تحلیل می‌رود، این شد با وجود علاقه‌ای که به موسیقی داشتم، اما به خاطر سینما، با گروهی که به آن علاقه زیادی داشتم و خودم در بزرگ شدن آن نقش داشتم، خداحافظی کنم و در نهایت تصمیم گرفتم به سینما بپردازم... پس از 6 سال که از آریان کنار کشیدم، دوباره متوجه شدم که علاقه دوران کودکی‌ام به سراغم آمده و تشنه آن شدم، یعنی «موسیقی»... به این خاطر تصمیم گرفتم که به همراه تنی چند از دوستان، یک گروه موسیقی تشکیل دهم، اما دلم می‌خواست کار جدیدی ارائه بدهم، یک کار تازه در موسیقی و این شد که به همراه همایون نصیری یکی از دوستانم به فکر تاسیس گروه «دارکوب» افتادیم، گروهی که تمامی اعضای آن پرکاشن می‌نوازند. یک موسیقی تلفیقی از موسیقی آفریقایی و موسیقی جنوب ایران، که اولین کنسرتمان هم در دبی برگزار شد و جمعیتی سه هزار نفری به سالن آمد که باعث خوشحالی‌مان شد که در شماره گذشته حمید عسگری برایتان از آن کنسرت گفت و شما هم نوشتید.
    
     و کنسرت تهران چه شد؟ حتی بلیط هم فروختید؟
    گلزار: برای کنسرت مجوز دریافت کردیم، قرار بود کنسرت را درسالن اندیشه حوزه هنری اجرا کنیم، نزدیک به هفت هزار بلیط هم برای چند شب فروخته شد، اما در آخرین لحظات به ما گفتند برگزار نخواهد شد، سپس تصمیم گرفتیم که در سالن وزارت کشور برگزار کنیم، اما برای روزهایی که می‌خواستیم کنسرت را اجرا کنیم، سالن اجاره داده شده بود... ولی در اولین فرصت این کنسرت را در تهران برگزار خواهیم کرد.
    
     بیشتر تهیه‌کننده‌ها یقین دارند که گلزار تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاند، نظر خودت غیر از این است؟
    گلزار: به هرحال تهیه‌کننده‌ای نیست که دوست نداشته باشد، تماشاگران را به سالن سینما بکشاند، اما من فکر نمی‌کنم اگر چنین مسئله ای، البته با یک رویکرد مثبت اتفاق بیفتد، اشکالی داشته باشد، اگر نتیجه فروش فیلم است و این مسئله به چرخه اقتصادی سینمای ایران در شرایط حاضر کمک می‌کند، باید آن را به فال نیک گرفت، چرا که این سود اقتصادی می‌تواند به تولید فیلم‌های جدید کمک کند، حال چه ایرادی دارد که من هم با توجه به توانایی‌هایم که به قول منتقدین، به خاطر چهره‌ام! می‌‌باشد، در چنین شرایطی کمک حال اقتصاد بیمار سینمای ایران برای فروش فیلم‌ها باشم، به نظر شما این اشکالی دارد؟ و این به نفع شما هم است؟
    گلزار: به هیچ عنوان، آتش‌بس دو میلیارد و دویست میلیون تومان در تهران و شهرستان فروخت، اما سودی برای من نداشت، ما قراردادمان قبل از تصویربرداری یک فیلم است و در آن شرایط نمی‌دانیم که فیلم موفق می‌شود یا نه؟ البته در آتش‌بس و پس از فروش، تهیه‌کننده از عوامل تقدیری به عمل آورد که این مسئله در دیگر فیلم‌ها اتفاق نیفتاد.
    
     یعنی شما فکر می‌کنید، فیلم‌های شما تجاری نیست و بازی در این گونه فیلم‌های تجاری، مانع نمی‌شود که تماشاگران با استعدادهای شما بیشتر آشنا شوند؟

    گلزار: بگذارید واضح‌تر بگویم، من چنین هدفی ندارم که فیلمی بفروشد، چون وقتی یک فیلم می‌فروشد، چیزی از درآمد آن نصیب من نمی‌شود. ضمن این‌که این دلیل درستی نیست که تمام فیلم‌هایی که خوب می‌فروشند، ممکن است کارهای خوبی نباشند و تماشاگر به صرف دیدن من به سینما بیاید... مگر آتش‌بس و توفیق اجباری فیلم‌های بدی بودند یا کما فیلم ضعیفی بود؟ اما برای من این حسن را دارد که وقتی تماشاگر فیلمی را که من در آن بازی می‌کنم، می‌پسندد، انرژی‌ام مضاعف می‌شود، یک انرژی مثبت... صبح، که از خواب بلند می‌شوم و خودم را آماده می‌کنم تا سر صحنه بروم، انرژی چند برابر دارم که همین برای من کافی است اما نکته مهمی که در مورد پرسش شما باید به آن اشاره کنم، ماندگاری است، من سعی می‌‌کنم ماندگار شوم و همیشه تلاش کردم که ضعف‌هایم را رفع کنم، خیلی‌ها آمدند و رفتند، مهم ماندگاری است، تنها در سینما این‌طور نیست، در ورزش هم اوضاع به این شکل است.
    
     اما برخی از منتقدان در نشریات غیرخصوصی این نظر را دارند که سیمای خوش باعث موفقیت شما شد، نظر خودتان چیست؟
    گلزار:متاسفانه در طول این سال‌ها، قضاوت‌های غیرمنصفانه علیه من کم نبوده است. فراز و نشیب در کارنامه هر بازیگری به چشم می‌خورد و من هم از این حیث مستثنی نیستم و این امر در دنیای سینما و بازیگری طبیعی است. این عده دوستان با غرض‌ورزی به من نگاه می‌کنند، اگر در فیلمی بازی کنم و آن فیلم خوب از آب در نیاید، تمامی مشکلات را به من وصل می‌کنند و اگر خیلی خوب از آب در بیاید، سهمی برای من قائل نیستند که این مسئله باعث تعجب من هم شده است.متاسفانه قضاوت آنان نسبت به من، به گونه‌ای است که حقیقت را زیر پا می‌گذارند، درصورتی که ما همه در یک خانواده هستیم و در خانواده سینما هر کس جای خودش را دارد و هیچ کس جای دیگری را تنگ نمی‌کند، با این حال باید بگویم که گاهی اوقات متاسفانه ما دچار حسادت می‌شویم و به جای این‌که با نقدهای درست واشاره به ضعف‌ها در صدد رفع آن برآییم و با اشاره به قوت‌ها درصدد تقویت هم باشیم، سعی می‌کنیم تنها یکدیگر را متهم کنیم!
    
     و شما از چنین غرض‌ورزی‌هایی ناراحت می‌شوید؟
    گلزار: به هیچ عنوان، چون جنس این گونه از دوستان! را می‌شناسم، نه تنها ناراحت نمی‌شوم، بلکه در کارم انرژی چند برابر می‌گیرم، شاید بگویید من چه فشاری را تحمل می‌کنم، اما خوشبختانه باید بگویم فشاری بر روان من نیست، فشار برای آنانی است که نمی‌توانند چنین شرایطی را تحمل کنند، بالعکس من از این شرایط هم خیلی راضی هستم، می‌‌دانم که هر چقدر فیلم‌های من با موفقیت بیشتری روبه‌رو شود، این گونه انتقادها هم بیشتر می‌شود، اما من در زندگی‌ام سعی کرده‌ام، همیشه گام‌های درست را انتخاب کنم و حرکتم رو به جلو، و به سوی هدفی مشخص باشد، موفقیت با روش‌های درست...

    
     به هر حال باید قبول کرد که این هم بخشی از ویژگیهای شخصیتی برخی ازماست که طاقت دیدن موفقیت کسی را
    نداریم؟
    گلزار: امیدوارم این گونه نباشد. ولی این مردم هستند که انتخاب نهایی را انجام می‌‌دهند اگر گلزار را قبول نداشته باشند، به سراغ فیلم‌هایش نمی‌روند، می‌خواهم بگویم نظر اصلی، نظر مردم است.
    
     خوشبختانه مردم از فیلم‌های شما، استقبال زیادی هم به عمل آوردند، بارها با شما در خیابان و کوچه و سینماها برای
    اکران خصوصی فیلم‌هایت از نزدیک همراه بودیم و می‌دیدیم که چقدر بامحبت با مردم برخورد می‌کنی؟ این راز موفقیت شماست؟
    گلزار: مردم را در هیچ کجا نباید نادیده گرفت، این راز موفقیت همه می‌تواند باشد، اگر من بازیگر، توانستم به درجه‌ای هر چند کم از موفقیت برسم، این به خاطر قضاوت و نوع نگاه مردم است که مرا پذیرفتند ضمن این‌ که در درجه اول خواست خدا بوده... زمانی که در کوچه و خیابان مردم مرا می‌بینند، از من انتظاردارند که با آنها عکس یادگاری بگیرم و یا به آنان امضا بدهم، این نشان‌دهنده محبت آنان است و این ابراز محبت را باید جوابگو باشم. من فردی نیستم که دچار غرور بی‌جهت شوم، این ویژگی را از اشخاصی که از نزدیک با من برخورد دارند، می‌توانید بپرسید... من آدمی هستم که همیشه سعی می‌کنم اگر کسی به من محبتی کرد، درصدد جبرانش بر بیایم. می‌‌خواهم بگویم که علاقه بین من و مردم باید دو طرفه باشد، اگر خدا خواسته من به موفقیتی برسم، به واسطه همین مردم بوده است.
    
     در زندگی شخصی‌تان با مشکل مواجه نمی‌شوید؟ روزی که به همراه هم به اردوی تیم ملی رفتیم، از نزدیک دیدیم
    که چه طور در ترافیک اتوبان گیر افتادید و مجبور شدید پاسخگوی هوادارانتان باشید؟
    گلزار: چنین مسائلی جزء جدایی‌ناپذیر از حرفه ماست، من هم با آن کنار آمده‌ام و چند سالی است که بخشی از زندگی من شده است، به عبارتی با آن انس گرفتم. همیشه سعی می‌کنم در بین آنان باشم، اغلب فیلم‌هایم رادر میان مردم و در سینما می‌بینم و سعی‌ام در سال‌های اخیر همواره این بوده که چه در سینما و چه در برخوردهای روزمره‌ام، مردم را راضی نگه دارم.
    
     اما نباید استعدادهای نهفته‌ات را فراموش کرد؟
    گلزار: مهمترین عامل موفقیت من خداوند است. خداوند است که در وجود بندگانش این استعدادها را قرار می‌دهد. اگر توفیقی در زندگی‌ام داشته‌ام، تنها به خاطر لطف اوست. هر چه خواستم از او خواستم و همیشه هم پاسخ گرفته‌ام، خداوند است که نیروی سعی و تلاش را در وجود من گذاشته تا من از آن بهره ببرم و من هم از این نعمت او استفاده می‌کنم. من هم بنده‌ای هستم مثل سایر بندگان خداوند، یک «آدم معمولی و ساده»، هر چه دارم از لطف بیکران اوست. همیشه هم مشکلات و درددل‌هایم را با خداوند در میان می‌گذارم و دستم را به سوی او دراز می‌کنم. اوست که به بنده‌اش ارج و قرب و عزت می‌‌دهد، ما کاره‌ای نیستیم. اگر هم استعدادی هست، او به من بخشیده است.
    
     حالا برایمان بگو، در حال حاضر سینما یا موسیقی؟

    گلزار: هر دو، هر دوی آنها جزو علایق زندگی من است و نمی‌توانم آنها را کنار بگذارم، حال شاید در زمان‌هایی یکی را به نفع دیگری کنار گذاشتم، اما هر دوی‌شان زندگی هنری‌ام را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند. یعنی سال‌هاست که با آن زندگی می‌کنم.
    
     عده‌ای می‌گویند که شما دوست دارید فقط بازی کنید و به فیلمنامه توجه چندانی ندارید؟
    گلزار: به هیچ وجه این طور نیست، خودتان می‌دانید در سال‌های اخیر حتی به بعضی از پروژه‌ها پاسخ منفی دادم، سربازان جمعه کیمیایی که یادتان است یا فیلم لبه پرتگاه بهرام بیضایی... اما باید این مسئله را در نظر گرفت که با توجه به شرایط کنونی سینمای ایران، برخی انتخاب‌های من هم در جهت کمک به سینما است، حضورم در فیلم‌هایی که می‌تواند تماشاگر را به سالن‌های سینما بکشاند، یا عامه‌پسند است و به عبارتی آشتی دوباره‌ای میان مردم و سینما به وجود می‌آورد را می‌‌پذیرم. گرچه باید اشاره داشته باشم گاهی اوقات با توجه به انرژی که من گذاشتم، اثر کار آن طور که باید، نمی‌شود که این در دنیای سینما امری عادی و طبیعی است، ولی در بعضی از زمان‌ها پیش‌بینی‌ها درست از آب در می‌آید، درست مثل آتش‌بس و توفیق اجباری که آثاری بسیار تماشاگرپسند بودند و همچنین از کیفیت بسیار خوبی هم برخوردار بودند اما اجازه بدهید به نکته‌ای اشاره کنم. در حال حاضر به حساسیت‌هایی در فعالیت‌های هنری‌ام رسیده‌ام که شاید در آینده در کمتر کاری ظاهرشوم، به خصوص که اگر حدس بزنم، آن کار رضایت‌بخش نخواهد بود... روی فیلمنامه‌ها هم باید مطالعه بیشتری داشته باشم، همچنین گروهی که قرار است با آن کار کنم از فیلمبردار تا کارگردان و... را هم باید در نظر بگیرم.
    
     می‌خواهیم به این پرسش راحت پاسخ دهید، کدام یک از فیلم‌هایی که در آن بازی کرده‌اید را بیشتر دوست دارید؟
    گلزار: تمامی نقش‌هایم را دوست دارم، اما از بازی در آتش‌بس، بوتیک و توفیق اجباری خیلی راضی هستم.
    
     تماشاگر گلزار را با ظاهری آراسته و خوش‌لباس در ذهن خود جای داده، خودت چه فکر می‌کنی؟ همیشه بازی
    در این فیلم‌ها را انتخاب خواهی کرد؟
    گلزار: به هیچ عنوان، اگر از من بخواهند در فیلمی بازی کنم و البته مطمئن باشم که اثر، کاری قابل دفاع است و من باید موهایم را از ته بتراشم، قبول می‌کنم، مطمئن باشید.
    
     آتش‌بس چرا آنقدر به دل بیننده نشست ؟
    گلزار: دلیل اصلی‌اش حساسیت‌های تهمینه میلانی بود، او کارگردان باتجربه‌ای است و با اعتماد به من، شرایط را به گونه‌ای رقم ‌‌زد که بتوانم در اجرای نقشم موفق باشم. از طرفی خود من هم سر فیلمبرداری انرژی زیادی گذاشتم، با خانم میلانی، سر فیلم «آتش‌بس» ساعت‌ها می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم، نتیجه بسیار خوبی هم می‌گرفتیم... به طور حتم آتش‌بس یکی از فیلم‌های پرفروش با موضوع اجتماعی در تاریخ سینمای ایران بود.
    
     در توفیق اجباری هم، اوضاع بدین شکل بود؟
    گلزار: فیلمنامه توفیق اجباری، فیلمنامه‌ای زیبا و خواندنی بود که توسط پیمان عباسی نوشته شد که جا دارد از او تشکر کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم، شباهت‌هایی بین من و شخصیت اصلی داستان وجود دارد، رویه اصلی قصه را دوست داشتم، به نظر من نشان دادن مشکلات هنرمندان و بازیگران، کار قشنگی بود، خیلی‌ها می‌گفتند که بازی در این فیلم کار خطرناکی است و شاید به اعتبار من صدمه بزند، گرچه تمام فیلمنامه هم زندگی من نبود، برای مثال من ازدواج نکرده‌ام، اما در داستان توفیق اجباری فردی متاهل بودم.
    
     خانه خودت لوکیشن اصلی فیلم بود؟
    گلزار: بله، ابتدا لوکیشن این فیلم در جایی دیگر بود که این مسئله، کار را برای گروه کمی مشکل می‌کرد، به خصوص از لحاظ رفت و آمد. بنابراین پیشنهاد دادم که خانه خودم لوکیشن اصلی فیلم باشد، قرار بود تصویربرداری حدود 11، 12 روز طول بکشد، اما نزدیک به یک ماه طول کشید که خاطرات خوبی برای من و گروه رقم زد، گرچه حرف و حدیث‌های زیادی هم بعدها گفته شد که گلزار برای کمک به تهیه‌کننده چنین کاری کرد، متاسفم برای کسانی که هنوز معنای رفاقت‌های دوطرفه را نمی‌دانند! این که خانه من لوکیشن اصلی فیلم بشود یک تصمیم گروهی بود.
    
     در زمان تصویربرداری چند باری به شما سر زدیم، کاملا مشخص بود که انرژی زیادی صرف کرده‌ای، ضمن این‌که
    نقش کارگردان را نباید نادیده گرفت.

    گلزار: محمدحسین لطیفی از آن دست کارگردان‌های باهوش است، اگر به او پیشنهادی بدهی، در رابطه با آن فکر می‌کند و آن را عملی خواهد کرد. از همین جا می‌گویم، او هرگاه از من بخواهد، برایش بازی خواهم کرد...
    
     می‌توانی برایمان بگویی که کدام یک از قسمت‌های توفیق اجباری به واقعیت زندگی شما می‌پرداخت؟
    گلزار: اگر بخواهم به طور کلی و گذرا به این پرسش پاسخ بدهم، باید بگویم بخش‌های مربوط به زندگی خانوادگی، بخش‌های غیرواقعی فیلمنامه بود، در واقع در این فیلم، من نمادی هستم از قشر بازیگرانی که چنین مشکلاتی دارند، ولی آن قسمت‌هایی که در رابطه با برخورد من با مردم در فیلم دیدید، بر پایه اتفاقاتی است که برای من طی این سال‌ها افتاده بود.
    
     دلایل اصلی موفقیت توفیق اجباری را در چه می‌دانی؟
    گلزار: سادگی و صمیمیت. تماشاگر احساس می‌کند که با او راحتی... زمانی که تماشاگر را به زندگی شخصی خودت می‌‌بری، او هم با این فیلم راحت برخورد می‌کند چرا که فکر می‌‌کند به او نزدیک شدی... اگر برای مردم احترام قائل شوی و به ارزش آنها پی ببری طبیعی است که جوابت را هم خواهی گرفت. جا دارد از تمامی عوامل تشکر کنم که در این فیلم تمام انرژی خود را صرف کردند تا کاری خوب از آب در آید.
    
     دوست داشتی با بازی در توفیق اجباری چه پیامی بدهی؟
    گلزار: به مردم بگویم، شهرت و معروفیت تمام سینما نیست، بلکه این حرفه سختی‌های زیادی دارد که تنها بخشی از آن را در توفیق اجباری دیدید.
    
     در یک سال اخیر، باز هم تعدادی از نشریات علیه شما مطالبی نوشته‌اند و یا مصاحبه‌های خیالی چاپ کرده‌اند، همچنین
    یک سایت قلابی هم به نام شما تاسیس کرده‌اند، نظرتان چیست؟

    گلزار: شما با خلق و خوی من آشنا هستید، آدم ساده‌ای هستم و دوست ندارم از موقعیت خود سوءاستفاده کنم. در مورد اهالی سینما باید بگویم، نمی‌دانم چرا با این‌که همه، از یک خانواده هستیم، تا می‌بینیم شخصی یا اشخاصی در این وادی به موفقیت می‌رسند، به صورت علنی با او دشمنی می‌‌کنیم، از این دوستان می‌‌خواهم، زمانی که فیلمی فروخت از حسادت حرص نخورند و بدانند که همه عوامل، از فروش آن به سهم خود بهره خواهند برد، من نه در خارج و نه در داخل سینما با کسی مشکل ندارم، مخالفانم را هم نمی‌شناسم ، نه نامشان را می‌دانم، نه هدفشان را، البته جنس‌شان را می‌‌شناسم، ضمن این‌که برای چندمین بار روی سخنم با مطبوعاتی است که از قول من گفتگوهای خیالی چاپ می‌کنند، دوستان، آقایان، عزیزان، این راهی را که در پیش گرفته‌اید، راه و روش درستی نیست و پولی که از این طریق به دست می‌آید، خوردن ندارد. در مورد سایت‌های قلابی هم باید بگویم، جدیدترین روشی که جهت تخریب یک سری از بازیگران شناخته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد، همین سایت‌های قلابی است که هزینه آن توسط افرادی خاص با هدف تخریب چهره‌های سرشناس پرداخت می‌شود. هیچ سایتی زیرنظر من نیست، هیچ‌ ایمیل و آی‌دی هم ندارم، هیچ‌گونه ارتباطی با این‌گونه وب سایت‌ها و سایت‌ها ندارم و تمامی آنچه را که در این سایت‌ها ملاحظه می‌‌کنید دروغی بیش نیست، هر چه که به نام من و با تصاویر من در این‌گونه سایت‌هاست را به شدت تکذیب می‌‌کنم، همه آنها دروغ است و کلاهبرداری می‌‌باشد که امیدوارم هر چه زودتر مقامات قضایی و انتظامی با چنین افرادی برخورد کنند. در مورد دوستان سینمایی هم باید بگویم اگر هدفمان رشد سینماست باید رقابت بر آن حاکم باشد، اما رقابتی سازنده، نه حسادت و تنگ‌نظری که اصل رقابت را زیر سوال ببرد... باید همه دست به دست هم بدهیم و به یکدیگر کمک کنیم. اگر گلزار در انتخاب نقش‌هایش هم روزی اشتباه کرده، باید شرایطی را فراهم کنیم که او در مسیر درستی قرار بگیرد، نه این‌که او را بکوبیم... روال کار حرفه‌ای‌ها در سینما، رقابت سازنده است.
    
     در مورد گروه دارکوب، که به اجماع برایمان گفتی، اما یادمان می‌‌آید که یک گروه موسیقی هنرمندان هم می‌‌خواستی
    تشکیل بدهی، به کجا رسید؟
    گلزار: بله، با دوستان خوبم امین حیایی و حسام نواب‌صفوی قرار بود این کار عملی شود که موقعیتش پیش نیامد، اما در آینده دنبالش را خواهیم گرفت.
    
     اما والیبال... می‌گویند در یک سال اخیر، دو دستگی اتفاق افتاده، می‌خواهیم نظرت را بگویی که علاقه‌مندان به تو که بارها برای تشویقت به سالن‌ها آمده‌اند، برای دیدن بازی‌هایت کجا بیایند؟
    گلزار: تیمی که من در آن بازی می‌‌کنم تیم والیبال «چی‌توز»، هنرمندان پارسه است، تمرینات‌مان را دنبال می‌‌کنیم، اگر مردم دوست دارند، می‌‌توانند برای دیدن بازی‌هایمان که از طریق رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی می‌‌شود، به محل برگزاری بازی‌ها بیایند، ضمن این‌که جا دارد از آقای یغمایی و شرکت چی‌توز که زحمات زیادی برای این تیم متحمل شدند، تشکر ویژه‌ای داشته باشم.
    
     فوتبال؟
    گلزار: فوتبال همچنین طرفداران ویژه خود را دارد و چه بخواهیم و چه نخواهیم پرطرفدارترین ورزش دنیاست... به علی دایی تبریک می‌‌گویم که عضوی از فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) شده است. امیدوارم، تیم ملی کشورمان با قدرت در مسابقات مقدماتی جام‌جهانی حضور به هم رساند و از حقانیت فوتبال ایران دفاع کند. به وحید شمسایی هم تبریک می‌‌گویم که برای چندمین بار بهترین فوتسالیست آسیا شناخته شده است، برای این پدر مهربان که سه دختر گل دارد، آرزوی موفقیت می‌‌کنم. وحید از دوستان خوب من است، مثل سایر فوتبالیست‌ها که شاهدید بارها با هم به اردوی تیم ملی رفتیم و با آنان بودم (گفتنی است در ویژه نوروز خانواده‌سبز، یک گزارش کامل و خواندنی از دیدار محمدرضا گلزار با فوتبالیست‌های معروف ایران به شکل تصویری به چاپ خواهد رسید) ضمن این‌که در سال‌های اخیر فوتبال ایران با نزول روبه‌رو بود، اما مقام وحید باعث شد تا از حقانیت‌مان در فوتبال آسیا دفاع کنیم.

    
     و خواهرزاده‌هایت؟
    گلزار: خواهرزاده‌هایم را همان‌طور که می‌‌بینید، عزیز من هستند، این آقا پسر نامش «برسام» است و این دختر کوچولو، هم اسمش «آویسا» که در صحنه‌ای از فیلم توفیق اجباری هم بازی کرده است. همان جایی که من یک دختر کوچولو را در آغوش گرفتم. ارتباط خیلی خوبی با آنان دارم، آنها هم مرا دوست دارند و تمام فیلم‌های مرا می‌‌بینند، از آنجا که «برسام» بزرگ‌تر است، ارتباط بیشتری با فیلم‌های من برقرار می‌‌کند.
    
     از بردیا برادر کوچکت برایمان بگو؟
    گلزار: برادر نازنینی که سنگینی بیشتر کارهای من برعهده اوست و همیشه یار و یاور من بوده و حق برادری را به خوبی در حق من ادا کرده است. امیدوارم بتوانم روزی زحماتش را جبران کنم.
    
     احساست نسبت به پدر و مادرت چیه؟
    گلزار: دستشان را می‌‌بوسم، آنها صمیمی‌ترین دوستان من هستند و همیشه با آنان در امور زندگی‌ام مشورت می‌‌کنم... هر چقدر به آنان محبت کنم، باز هم کم است، یادمان باشد که محبت به پدر و مادر، موجب محبت خداست.
   

حواشی توفیق اجباری

همه حاشیه های توفیق اجباری 

«آدرس خونه گلزار رو می‌خوای؟» جوانی با شلوار گشاد و کاپشن بادی، لبخند زنان این جمله را زمزمه می‌کند. منتظر جوابم نمی‌ماند و می‌گوید: «فکر‌هات رو بکن. اگر خواستی، فیلم که تموم شد بیرون سینما کنار ساختمون روبه‌رویی منتظر باش تا بیام. پنج تا هزار تومنی آماده کن. منم آدرس دقیق رو بهت می‌دم.» هنوز درست متوجه حرف‌هایش نشده‌ام. می‌خواهم بپرسم: جریان چیست؟ که غیبش می‌زند.

پوستر‌های گلزار، بردها و دیوارهای سینما را پر کرده است. عده زیادی روبه‌روی پوستر‌ها ایستاده‌اند و زل زده‌اند به ژست‌ها و لبخندهای آقای سوپراستار!

بازار فیلم توفیق اجباری این روزها داغ داغ است. صندلی‌های سینما پر می‌شود و آخرین ساخته محمدحسین لطیفی خوب می‌فروشد. سایت سینمای ما اعلام می‌کند که این فیلم رکورد فروش را در طول سه روز شکسته است. در روزهای پنج‌شنبه، جمعه و شنبه هفته‌ گذشته فروش فیلم از مرز 100 میلیون تومان می‌گذرد. این موضوع را می‌توان از صف‌هایی که جلوی گیشه سینماها تشکیل می‌شود فهمید.

نیم ساعت به شروع سانس آخر فیلم مانده است. اما همه بلیت‌‌ها از قبل رزرو شده و گیشه بلیتی برای فروش ندارد. مسئول فروش گیشه می‌گوید: «وقتی فیلم مهمی اکران می‌شود معمولاً سانس آخر شلوغ است. اما برای این فیلم سانس یک بعدازظهر هم خیلی شلوغ می‌شود و اکثر روزها سالن پر است.» می‌‌خندد و علت این موضوع را هم می‌گوید: «ساعت یک سینما پر از بچه‌های دبیرستانی و راهنمایی می‌شود. اکثراً از مدرسه می‌آیند. با لباس‌های فرم گاهی هم بلیت رزرو می‌کنند. نمی‌دونی برای این پوستر‌ها چی کار می‌کنن. ان‌قدر قربون صدقه گلزار می‌رن که نگو. فیلم که شروع می‌شود و گلزار می‌آید خیلی‌هایشان جیغ می‌کشند و دست و سوت می‌زنند.» صحبت‌هایم با مسئول گیشه بی‌فایده نیست. بالاخره با پارتی بازی، یکی از بلیت‌‌هایی که رزروش کنسل می‌شود به من می‌رسد. یکی از صندلی‌های ردیف جلو؛ خدا نصیبتان نکند!

«سلام آقای گلزار»، «آقای گلزار یه امضاء می‌دین.»، «سلام آقای گلزار این بچه خیلی شما رو دوست داره.»

«آقای گلزار راسته که از خانمتون جدا شدین.» «آقای گلزار...»

محمدرضا گلزار در توفیق اجباری نقش خودش را بازی می‌کند. نقش محمدرضا گلزار سوپراستار سینمای ایران. درست مثل اکبرعبدی که سال‌ها پیش در فیلم هنرپیشه نقش خودش را بازی کرد.

اکبر عبدی آن روزها را خوب به یاد می‌آورد و می‌گوید: «در هنرپیشه سخت‌ترین نقش عمرم را بازی کردم. باید جوری بازی می‌کردم که بازی نباشد و خودم باشم و این خیلی سخت است. مطمئنم برای آقای گلزار هم سخت بوده. چون ما بازیگرها عادت داریم وقتی می‌گویند دوربین صدا حرکت، در یک فرم و حسی فرو بریم، پز بگیریم و در نقشی که قرار است بازی کنیم غلت بخوریم مثل دوبلرها که وقتی می‌گویند ضبط می‌شود، به طور ناخودآگاه صدایشان تغییر می‌کند. ما هم ناخودآگاه پز می‌گیریم و به همین خاطر وقتی می‌خواهیم نقش خودمان را بازی کنیم، سخت می‌شود. فکرش را بکنید به ما می‌گویند مژه نزن، دستت را بی‌جهت تکان نده، خودت باش. این واقعاً سخت است که هنرپیشه خود واقعی‌اش را بازی کند. شاید اگر از بازیگران حرفه‌‌ای دنیا بپرسید که برای یک بازیگر بازی در کدام نقش سخت‌تر است بگویند بازی حالت مرگ، یا مثلاً بازی در سکوت، اما من می‌گویم سخت‌ترین بازی برای یک بازیگر زمانی است که بخواهد نقش خودش را بازی کند.»

باران کوثری هم که در چند فیلم آخر محمدحسین لطیفی حضور داشته، نقش همسر محمدرضا گلزار را بازی می‌کند. زنی که از توجه دختران جوان به همسرش خسته شده است. گر چه او در برنامه شب شیشه‌ای به رضا رشیدپور گفت: دوست دارد تنها با لطیفی کار کند. اما بعد از بازی در «توفیق اجباری» خبرهایی مبنی بر نارضایتی او از فیلم به گوش خبرنگاران رسید. البته شاید فروش فوق‌العاده فیلم او را هم غافلگیر کرده باشد و نظرش نسبت به فیلم عوض شده باشد.

ناصر سریال ترش و شیرین یادتان است. رضا عطاران در نقش برادرزن گلزار، ناصر را تکرار می‌کند. یک کنه تمام عیار که فقط و فقط همه چیز را به هم می‌ریزد و به راحتی دستش رو می‌شود. با این تفاوت که در توفیق اجباری اسمش عطا است. با این حال او آن‌قدر هنرنمایی می‌کند که بسیاری از منتقدان معتقدند بازی عطاران در توفیق اجباری بی‌نظیر است. خودش می‌گوید: «به خدا من برای همه کارهایم زحمت می‌کشم. فکر نمی‌کنم کار اضافه‌ای هم برای این نقش انجام داده باشم. شاید دلیل این که نقش بهتر درآمده تأثیر آقای لطیفی به عنوان کارگردان باشد وگرنه خودم کار خاصی نکرده‌‌ام و فکر نمی‌‌کنم با بازی‌های دیگرم خیلی فرق داشته باشد.» عطاران علت فروش فیلم را مربوط به روحیه ایرانی‌ها می‌داند و می‌گوید: «ببینید، این فیلم مضمون تازه‌ای دارد. شبیه طنزهای دیگر نیست. به روحیه‌ ما ایرانی‌ها که به شایعه پردازی و سردر‌‌آوردن از زندگی دیگران علاقه‌داریم می‌خورد. مردم وقتی متوجه می‌شوند یک بازیگر نقش خودش را بازی می‌کند کنجکاو می‌شوند و دلشان می‌خواهد بیایند و رفع کنجکاوی کنند و ببینند آخر فیلم چه می‌شود.» البته رضا عطاران با منتقدانی که این فیلم را برای سینمای لطیفی سبک می‌دانند مخالف است و می‌گوید: «آقای لطیفی که در مورد این فیلم ادعایی ندارد. این فیلم را برای فروش ساخته است.»

این دومین بار است که در سال اخیر، گیشه‌های بلیت فروشی سینماها کاغذ «بلیت تمام شد» را روی قاب پنجره‌های کوچکشان می‌چسبانند. توفیق اجباری هم مثل فیلم اخراجی‌ها که در نوروز اکران شد، با استقبال زیادی روبه‌رو شده و نیوشا ضیغمی بازیگر جوانی است که شانس حضور در هر دو فیلم را داشته است. او در توفیق اجباری نقش دختری را بازی می‌کند که بعد از 20 سال از فرانسه به ایران آمده و در همسایگی محمدرضا گلزار ساکن می‌شود، اما اصلاً او را نمی‌شناسد. خودش می‌گوید: «من سعی کردم بازی‌ام به دور از کلیشه‌های معمول باشد. سعی کردم نقش یک آدم راحت را بازی کنم که قید و بندهای خاص ایرانی‌ها را ندارد اما لهجه‌اش عوض نشده باشد. همه هنرپیشه‌ها تا می‌خواهند چنین نقشی را بازی کنند به‌ لهجه‌شان را عوض می‌کنند، اما من دلم می‌خواست کلیشه نباشم.» نیوشا ضیغمی یکی از علت‌های استقبال از این فیلم را مربوط به سوژه فیلم می‌داند و می‌گوید: «در فیلم به زندگی سوپراستارها یک نگاه کلی می‌شود. محمدرضا گلزار نقش خودش را بازی می‌کند و اگر چه موضوع فیلم زندگی گلزار نیست اما بالاخره اسم محمدرضا گلزار وسط آمده و این موضوع برای خیلی‌ها جذاب است.» کافی است بگویید فیلم توفیق اجباری به سنگینی کارهای دیگر لطیفی نیست، آن وقت به راحتی می‌توانید متوجه عصبانیت نیوشا ضیغمی بشوید: «چرا هر کسی بخواهد حرف بزرگی بزند باید در گویشی که کسی متوجه آن نشود آن حرف را بزند تا مورد استقبال قرار بگیرد؟ به نظر من این فیلم یک طنز تلخ است. این را می‌گوید که یک سوپراستار زندگی ندارد. از شایعه‌ها می‌‌گوید، از روزنامه‌های زرد گله می‌کند، آن وقت می‌گویند سبک است. فیلمی که انقدر حرف برای گفتن دارد. آقای لطیفی همان کارگردان عینک دودی و دختر ایرونی است؛ فیلم‌هایی که فروش بالایی داشته‌اند. این فیلم هم خوب می‌فروشد، چون هم سوژه‌اش جذاب است و هم حرفی برای گفتن دارد.»

«آقای گلزار آحاد ملت از شما توقع دارند. آقای گلزار شما باید مردمی باشید.»

اینها را رویا می‌گوید. دختری که شیفته‌وار محمدرضا گلزار را دوست دارد و تمام در و دیوار خانه‌اش را با پوسترهای گلزار پوشانده است. بازیگر این نقش را خودتان حدس بزنید. بهاره رهنما یک بار دیگر در نقشی که چندین بار بازی کرده است حضور پیدا کرده؛ دختری عاشق‌پیشه که تنها آرزویش شوهر کردن است و این بار عاشق یک سوپراستار است. البته خودش می‌گوید: «یک ربع از بازی من کامل حذف شده است. نقش من اصلاً نقش یک دختر اسکیزوفرنی است که عاشق گلزار است و چند بار او را خواب می‌بیند که این خواب‌ها کاملاً درآمده.» البته او علت درآمدن سکانس را هم می‌گوید: «راستش ارشاد با شخصیت دختری که شیفته یک ستاره است مشکل داشته و می‌گویند: این صحنه‌ها ستاره‌پروری را رواج می‌دهد.» بهاره رهنما خودش هم می‌داند که چندین بار مشابه این نقش را بازی کرده و می‌گوید: «دوست دارم در سبکی که جا افتاده‌ام و از طرف مردم پذیرفته شده بمانم. نقش‌های مختلف را می‌توانم در تئاتر تجربه کنم. اما در سینما و تلویزیون دوست ندارم نقش در بهاره رهنما جاری شود. دلم می‌خواهد بهاره رهنما در همه نقش‌ها جاری باشد. من عاشق نقش دخترهای شیرین‌ و بلا هستم و دوست دارم آنها را بازی کنم. مطمئنم بعد از 30 سالگی هم نقش‌هایی را بازی می‌کنم که بهاره رهنمای 30 و چند ساله در آنها جاری شود.» او هم علت توفیق فیلم را در علاقه مردم به زندگی هنرمندها می‌داند و می‌گوید: «خب اشاره به زندگی گلزار در فروش فیلم خیلی خیلی مؤثر است.»

شاید جذابیت سوژه و وسوسه فروش باعث شده که تهمینه میلانی هم تصمیم بگیرد فیلمی با عنوان سوپراستار بسازد. احتمالاً می‌خواهد بعد از فیلم آتش‌بس یک فروش میلیاردی دیگر تجربه کند. گرچه می‌گوید: «سوپراستار یک موضوع کاملاً جداگانه دارد. زندگی یک هنرمند است که بعد از رسیدن به شهرت بلافاصله مغرور می‌شود. فیلم به توفیق اجباری ربطی ندارد. شخصی که به شهرت می‌رسد، می‌تواند یک شاعر یا یک نویسنده باشد.» ولی سوپراستار هنوز جلوی دوربین نرفته و تهمینه میلانی مشغول انتخاب بازیگر است.

***

برق‌های سالن که روشن می‌شود، تنها به این فکر می‌کنم که جوان آدرس‌فروش را پیدا کنم. خانه محمدرضا گلزار یکی از لوکیشن‌های فیلم است و گلزار خودش در خانه‌اش بازی می‌کند. این موضوع بیشتر کنجکاوم می‌کند. 10 دقیقه‌ای جلوی ساختمان روبه‌روی سینما می‌ایستم. جلوی سینما هنوز شلوغ است. کم‌کم ناامید می‌شوم که پسر جوان از دور دستش را بالا می‌گیرد و به طرفم می‌آید. «چی شد آدرس رو می‌خوای؟» می‌گویم: «آره ولی از کجا مطمئن باشم که کلک نمی‌زنی؟» چند لحظه مکث می‌کند و می‌گوید: «ببین من هر روز اینجا هستم. بیا آبروریزی کن. تو برو امتحان کن برگرد من تا آخر اکران همین جا هستم.» چند لحظه مکث می‌کنم که می‌گوید: «زود باش دیگه، چند نفر دیگه هم منتظرند.» چانه که می‌زنم به چهار هزار تومان هم قانع می‌شود. پول را می‌گیرد و دور و برش را نگاه می‌کند و یک کاغذ از جیبش بیرون می‌کشد و خداحافظی می‌کند. «خ ... کوچه ... پلاک...» این روی کاغذ نوشته شده. منتظر ماشین هستم که کاغذی شبیه کاغذ خودم در دست کس دیگری می‌بینم. «تو هم خریدی؟» این را که می‌گویم او هم کمی جا می‌خورد، اما وقتی کاغذ را در دستم می‌بیند با لبخند می‌گوید: «آره ما هم خریدیم» و به دوستش که کنارش ایستاده اشاره می‌کند. می‌گویم: «نکنه کلک زده باشه. آدرست رو بخون.» آدرس را می‌خواند، آدرسی را که من گرفته‌ام با آدرس آنها فرق می‌کند. آنها هم چهار هزار تومان پول داده‌اند و از این‌که گول خورده‌اند حرصشان گرفته و غر می‌زنند و فحش می‌دهند و تقصیر را گردن هم می‌اندازند. خداحافظی می‌کنند و جدا می‌شوند. هنوز منتظر تاکسی هستم که پسر را می‌بینم. یک موتور گازی دارد. هنوز موتور را روشن نکرده که می‌رسم. «ببینم تو که گفتی کلک نمی‌زنی پس چرا آدرس من با آدرس اونها فرق داشت.» پسر کمی نگاه می‌کند و می‌گوید: «خب به تو آدرس خونه خودش رو دادم به اونها آدرس خونه باباش رو.» موتور را روشن می‌کند. می‌گویم: «پولم رو بده. من آدرس نمی‌خوام.» با خنده می‌گوید: «حالا که آدرس رو گرفتی می‌خوای پولت رو پس بگیری.» منتظر جوابم نمی‌ماند. گاز می‌دهد و دور می‌شود.

گفت‌وگویی با کارگردان «توفیق اجباری»

گفت‌وگویی با کارگردان «توفیق اجباری»

محمد حسین لطیفی

«محمد حسین لطیفی» گفت: نمی‌شود گفت به طور کامل فیلم روایت زندگی واقعی این بازیگر است اما بخش‌هایی از «توفیق اجباری» از زندگی خود گلزار الهام می‌گیرد.

کارگردان "توفیق اجباری" ، در پاسخ به این پرسش که " تا چه حد داستان "توفیق اجباری" براساس زندگی "محمدرضا گلزار" نوشته شده است؟، گفت: نمی‌شود گفت به طور کامل فیلم روایت زندگی واقعی این بازیگر است اما بخش‌هایی از "توفیق اجباری" از زندگی خود گلزار الهام می‌گیرد. حتی خانه‌ موجود در فیلم که متعلق به خود گلزار است و ما فیلم را در این لوکیشن فیلمبرداری کرده‌ایم. البته باید به این نکته توجه داشت که موضوع اصلی قصه "توفیق اجباری" ازدواج و طلاق این آدم است در صورتی که گلزار واقعی هنوز ازدواج نکرده و طبعاً طلاق هم نگرفته است.

* دوست داشتم لزوم رعایت حرمت بچه‌های سینما را به تصویر بکشانم

آیا با توجه به نگاه جانبدارانه "توفیق اجباری" به زندگی شخصی یک بازیگر سینما، هدف از ساخته شدن این فیلم، ارائه پاسخی تصویری به علاقمندان سوپراستارهای سینما بوده است؟ لطیفی در این باره می‌گوید: در سینما و راجع به طلاق حواشی زیادی وجود دارد و هدف اصلی من از ساخته شدن "توفیق اجباری" این بود که کمی با مبحث طلاق در سینما شوخی کنم. ولی مرحله دوم خیلی برایم جدی بود و آن این که لزوم رعایت حرمت بچه‌های سینما را یک در قالب فیلم به تصویر بکشانم چون درجامعه، شاید عموماً مردم بروبچه‌های سینما را یک جور دیگر ببینند و ندانند که آنها می‌توانند اینقدر با حجب و حیا باشند و این کمتر قابل قبول باشد. با این ایده، من دوست داشتم یک شرایط خوشایندی را برای هویت این سینما ایجاد کنم تا رابطه مردم و گیشه سینما هم یک کم گرمتر شود و امیدوارم که توانسته باشم به این هدف نیز دست یابم. لطیفی در مورد تاثیر مشهود رضا عطاران در طنزهای موجود در فیلم، با توجه به کارهای موفق وی در تلویزیون گفت: دراین فیلم تمام بچه‌ها در حد و اندازه خودشان بودند. رضا گلزار، عطاران و حتی باران کوثری که همه معتقد بودند برای نقش همسر گلزار چون babyface و سنش پایین است، شاید مورد مناسبی برای همسر گلزار نباشد ولی من معتقد بودم با چهره‌پردازی خوب محسن بابایی و بازی خوبش به نتیجه برسد و همین طور هم شد. "لطیفی" در بخش دیگری از گفت‌وگو با فارس، در این زمینه که چرا پس از موفقیت فیلم "روز سوم" در زمینه سینمای دفاع مقدس، به سمت کارگردانی این فیلم رفته و دست به تکرار موقعیت موفق خود در جشنواره بیست و پنجم نزده است، گفت: من چنین روندی در کارنامه فیلمسازی خود نداشته‌ام و مگر دفعات قبل، طبق پیش‌بینی مردم و کارشناسان فیلم یا سریال تلویزیونی با مضامین حادثه‌ای، دلهره‌آور، معناگرا و... ساخته بودم که این بار چنین اتفاق بیفتد؟ وی در زمینه تولید "توفیق اجباری" و فاصله اندک آن با اکران عمومی، گفت: پس از بیست و پنج سال تجربه در سینما این اجازه را پیدا کردم که در یک سال دو اکران داشته باشم و از این بابت خدا را شاکرم. لطیفی گفت: آقای ضرغامی چندی پیش به این نکته اشاره کرد که: فیلم دیدن مراسم دارد. من عقیده دارم باید به فیلم اهمیت دهیم، بچه‌هایمان با ما همراه شوند، به سینما بیایند تا با هم و دور هم باشیم و فضای زیبایی را به‌وجود بیاوریم که این روند را قاعدتا باید با فیلم‌های مفرح شروع کنیم.
توفیق اجباری

* گلزار، عطاران و باران کوثری درحد واندازه خودشان بودند

وی افزود: "رضا عطاران" هم یکی از بازیگران خلاق سینما و تلویزیون است و قاعدتاً در "توفیق اجباری" هم این خلاقیت‌ها خیلی به بازی ایشان کمک کرده است.

لطیفی درباره تغییرات اعمال شده در فیلمنامه پیمان عباسی و میزان تأثیرگذاری محمدرضا گلزار و رضا عطاران در نگارش این فیلمنامه، گفت: در همه کارهایم همه تأثیرگذار هستند ولی همه دراندازه خودشان تاثیرگذارند. در "توفیق اجباری" طرح اصلی و خط اصلی را پیمان عباسی نوشت و کار را تحویل من داد، این که از آنجا به بعد این فیلمنامه چقدر دستخوش تغییرات شده، برمی گردد به من و عباسی و الان این فیلمنامه به نظر من در تیتراژ کاملا متعلق به آقای عباسی است. حتی بدون تیتری با عنوان "بازنویسی پیمان عباسی". البته این را همه می‌دانند که محمدحسین لطیفی زیاد خودش را درقید و بند فیلمنامه نمی گذارد و من همواره، سعی می‌کنم با انرژی بچه‌هایم سر صحنه کار را پیش ببرم.

توفیق اجباری

* هیچگاه طبق پیش‌بینی‌ها فیلم نساخته‌ام

وی در این زمینه گفت: واقعیت این بود که "توفیق اجباری" باید یک سال و نیم پیش ساخته می‌شد و پروانه ساخت آن را در اختیار داشتم اما تهیه کننده آن (سید کمال طباطبایی) به ‌خاطر ساخته شدن مجموعه "صاحبدلان" و فیلم "روز سوم"، به طور موقت کنار کشید تا من در مقطعی آن کارها را بسازم و به هر حال، ساخته شدن این فیلم جزو تعهدات قبلی من بود که باید سال گذشته این اتفاق می‌افتاد و من نیز، خود را متعهد می‌دیدم که "توفیق اجباری" را برای آقای طباطبایی که به خاطر من تولید این پروژه را متوقف کرده بود، بسازم.

رضا عطاران

* خودم را یک امپرسیونیسم می‌‌دانم

لطیفی افزود: راستش من آدمی هستم که نمی‌توانم پشت اکران بمانم. اگر کاری را بسازم و یک سال بعد اکران شود، اصلا حالم بد می‌شود!

وی گفت: معتقدم فیلم باید در لحظه و زمان خودش بتواند با مردم ارتباط برقرارکند و این یک روند مطلوب و خوشایند است. بنابراین همه تلاشم را می‌کنم و برخلاف عقیده عده‌ای ا ز همکاران که معتقدند فیلم باید خیلی ظریف و دقیق کار شود، من خودم را در فیلمسازی یک امپرسیونیسم می‌شناسم و معتقدم وقتی از دور به راش‌هایی در کنار هم قرار می‌گیرند، نگاه می‌کنی و لذت می‌بری، این احساس خوشایند از دریافت آنی تعیین کننده است.

لطیفی درباره تاثیر تولید فیلم‌هایی از جنس "توفیق اجباری" دررونق گیشه‌ سالن‌های سینما گفت: این دست فیلم‌ها، حداقل 80 الی 90 درصد تاثیرگذار هستند. پنجشنبه شب من "توفیق اجباری" را با مردم در سینما دیدم. به نظرم فیلم آنها را راضی کرد وامیدوارم این روند ادامه پیدا کند، زیرا بدون تبلیغ و تیزر تلویزیونی، بیلبورد خیابانی و... فیلم در دومین روز نمایش، یک سئانس فوق‌العاده پر از تماشاگر در سینما آفریقا داشت که همین مرا به وجد آورد وامیدوارم که در این مقطع بتواند به مجموعه سینمای ایران و به ویژه اقتصاد این سینما کمک کند.

وی اظهار داشت: بالاخره ما نیاز داریم که مردم را وارد "فضای فیلم دیدن" کنیم و بازار غیرمجاز سی دی را بشکنیم.

محمدرضا گلزار

* آشتی مردم با سینما را باید با فیلم‌های مفرح شروع کنیم

لطیفی به فارس گفت: درباره فیلمسازی من در زمینه طنز و کار جدی من همیشه به این نکته اشاره کرده‌ام که اگر ما تولد بچه‌ما را درپیش داشته باشیم، مداح دعوت نمی‌کنیم و یا اگر مجلس فوت پدربزرگمان باشد از مطرب کمک نمی‌گیریم چون این دو مقوله کاملا از هم جدا هستند. 

وی گفت: من اگر بخواهم فیلم‌های دفاع مقدسی کار کنم با اندازه‌ها و استاندارهای آن سعی می‌کنم خود را وفق دهم و اگر بخواهم طنز کار کنم با استاندارهای طنز کار می‌کنم. "توفیق اجباری" هم یک فیلم طنز بود و در حال و هوای یک کار طنز، باید ارزیابی و بررسی می‌شد. این بود که تمام تلاشم را کردم تا در اندازه‌های کار کمدی و طنز، بتوانم با بیننده همراه شوم.

وی تاکید کرد: اینگونه هم نیست که موفقیت "توفیق اجباری" موجب شود که در ادامه هم فقط در این زمینه کار کنم. شاید کار بعدی من، یک کار مذهبی باشد و اصلا نمی‌دانم که در آینده قرار است چه نوع فیلمی بسازم.

باران کوثری

کارگردان "توفیق اجباری" در مورد اهمیت‌ تنوع ژانر در کارهای سینمایی و تلویزیونی خود و لزوم رعایت چنین دیدگاهی برای پرهیز ازتکرار، گفت: این روند با آگاهی کامل بوده است. یعنی من با آگاهی کامل وارد "توفیق اجباری" شدم زیرا احساس می‌کردم دوست ندارم در یک فضا و حال و هوای فیلمسازی باقی بمانم. راستش من حاضر نیستم هیچ دو سریال یا فیلمی را پشت سرهم با یک مضمون انجام دهم، مگر آن که از نوع "صاحبدلان" باشد.

منبع : خبرگزاری فارس