دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

شب شیشه اى

 

متن مصاحبه  برنامه شب شیشه ایی با محمدرضا گلزار

 

رشیدپور:در 30 خرداد ماه 1386 به بینندگان تیز بین شبکه 5 رسانه ملی سلام عرض میکنم.این آخرین برنامه شب شیشه ای است .میهمان امشب برنامه ما بازیگر دوست داشتنی و خوش چهره سینمای ایران است. نوازنده حرفه ای موسیقی، فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک سیالات، رتبه 5 دانشگاه آزاد در سال 1373 ، پول ساز ترین بازیگر سینمای ایران ،محمد رضا گلزار سلام شب بخیر به برنامه ما خوش آمدید.

 عرض ادب و سلام دارم خدمت شما و مردم عزیزم. سوال نظر سنجی - در کدامیک از اثرات زیر محمد رضا گلزار موفق تر بوده است؟ 1- شام آخر 2- بوتیک 3- گل یخ 4- آتش بس

 رشیدپور: محمد رضا اهل انتقاد هستی یا که نه ازت انتقاد نکنم ؟

 

م.گلزار: بله لطفاً این کار را بکنید.

 رشیدپور:  بسیاری از کارشناسان میگویند که محمد رضا گلزار فقط به خاطر قیافه قشنگش چهره و ظاهرش و با تکیه

 به چشمهای سبزش ستاره سینما شده و غیر از این چیز دیگری نبوده است.

 م.گلزار: این چه سوالی است آقای رشید پور شما مگر از روحیه هنرمندان خبر ندارید قبلاً هم گفته بودم که اگر بخواهید از این سوالات بکنید از اینجا میروم.(از سر جا یشان بلند شدند )ترسیدین؟......

 

 رشیدپور: با خودم گفتم چرا حالا یکدفعه بلند شد. - باید از هنرمندان انتقاد کرد یا نه ؟

م.گلزار: من احساس میکنم که اگر در انتقاد غرض ورزی نباشد هیچ اشکالی ندارد .

 رشیدپور: اینکه شما با ظاهر زیبا در سینما موفق شده اید را میپذیرید؟

 م.گلزار: بخاطر چهره یا فیزیک خاص وارد سینما شدن از نظر شما اشکالی دارد.

 رشیدپور:  نظر شخصی من نه.

 م.گلزار: اینکه وارد سینما بشوی اشکالی ندارد شرط اصلی ماندگاری است من امیدوارم که در این عرصه که تازه وارد آن
 

 شده ام بتوانم ماندگار بشوم


 رشیدپور:  الان به دو تا نکته اشاره کردید یکی اینکه راه درازی دارم یکی اینکه می خواهم ماندگار بشوم کسی که

 نگاهش به سینما این بوده حتی فیلم اولش هم چنگی به دل نمی زند اگر نگاه شما این بوده فیلم اولت فیلم غیر مترقبه ای

 نیست فیلمی نیست که بشود روی آن حساب کرد .

 م.گلزار: فیم اول برای من که هیچ اطلاعاتی در مورد سینما نداشتم در بدو ورود. من خیلی اتفاقی وارد این عرصه شدم توسط آقای قادری و اینکه وقتی که وارد شدم سعی کردم بر دانش و تجربه سینمائی ام اضافه بکنم کما اینکه من حرف شما را نمی پذیرم کار سام و نرگس را من به عنوان کار اول دوست میدارم در آن زمان من هیچ پیش زمینه ذهنی نسبت به سینما نداشتم اگر کارنامه سینمایی من را تماشاکنید یک روند روبه رشدی در آن خواهید دید باز هم باید تلاش بکنم با این حال میدانم که ضعفهایی هم در کار من بوده و هست جبران میکنم.

 رشیدپور:  اگر این روند رو به رشد شما را بپذیریم محمد رضا گلزار در همین اواخر هم اشتباهات کمی را مرتکب

 نمی شود فیلمهایی از شما روی پرده میبینیم که میگوییم که محممد رضا که میگفت من می خواهم روند رو به رشد

 داشته باشم پس چه شد ؟

م.گلزار: ببینید فیلمی را که قرار است بازی بکنی از ابتدا نمی دانی که چه اتفاقی قرار است در آن بیافتد نام کارگردان حرفه

 ای و فیلمنامه پتانسیل خوبی دارد کستینگ خوب ، همه نشان می دهند که در آن باید اتفاق خوبی بیافتد و هیچ اطلاعی

 نسبت به نتیجه کار نداری و شرایط سینمای ما را نیز که میدانید اگر فیلمی ضعیف از آب در آمده است دلایلش اینها بوده

 است.

  رشیدپور:  یعنی بیشتر به اسمها نگاه کردی و فیلمنامه را دید ی که پختگی دارد .

م.گلزار: معمولاً اکثر کارگردانها قبل از شروع فیلمبرداری می گویند ما باهات همکاری میکنیم فیلم نامه جای عوض شدن

 دارد نظرات شما حتماً دیده خواهد شد ولی این اتفاق گاهی اوقات نمی افتد . ولی در بعضی فیلمها این اتفاق می افتد مثلاً کار

 آقای نعمت الله .

  رشیدپور:  من احساس می کنم که محمد رضا گلزار در فیلم آقای نعمت الله که اولین فیلمش هم است چقدر بازی خوبی

 از خودش به جا میگذارد کاندیدای دریافت جایزه از یک جشنواره معتبر سینمایی میشود چطور است که با یک کارگردان

 نا شناس می تواند بازی خوبی را از خودش به نمایش بگذارد ولی با یک کارگردان معتبر در این اواخر خیر؟

 

 م.گلزار: این را که میگویید من یاد یک جمله ای می افتم از جیمز دینک که همیشه در ذهن من است ایشان گفته اند که اگر بازیگری صحنه ای را آن طور که کارگردان میخواهد اجرا بکند، این کار خاصی نیست. یعنی هر آدمی با یکسری خصوصیات فیزیکی می تواند آن کار را انجام بدهد بهتر اینکه بازیگر مسیر را از کارگردان بگیرد طبق آن مسیر شرایطی که خودش میخواهد را ایجاد بکند تابع دستورات بودن کار خاصی نیست .

  رشیدپور:  یعنی کارگردان باید به بازیگر اعتماد بکند و فقط مسیر را به آن نشان بدهد؟

 م.گلزار: برای من در آتش بس اتفاق افتاد خانم میلانی اعتماد کردند کار آقای نعمت الله کار حسین لطیفی عزیز در توفیق اجباری که حتماً نتیجه اش را خواهید دید ؛ این اعتقاد من است .

 رشیدپور:  حالا که از محمد حسین لطیفی اسم بردی من لازم می دونم که به این نکته اشاره کنم که محمد حسین لطیفی

 آدم بسیار شجاعی است که قبول کرد اولین مهمان شب شیشه ای باشد بعضی مواقع نوار گفتگوی آقای لطیفی را میبینم

 که با شهامت و جرأت به سوالها جواب دادند خدمتشان عرض ادب میکنم و میگویم که قدر این شجاعتشان را میدانم

 .محمد رضا بوتیک یا آتش بس و کارهای خوبی که از تو در فیلم های مختلف دیده ایم در جشنواره فجر دیده نشد توجهی

 نشد به این بازیهای خوب ، من می خواهم بدانم که واقعاً بازی خوبی نیست ، یا توجه نشده . تحلیل خودت

 چیست؟واضح تر اینکه چرا گلزار اصلاً در جشنواره فجر مطرح نبوده است ؟

 

م.گلزار: من احساس میکنم که امر داوری امری سلیقه ای و نسبی است شاید هیئت داوران، نه انتخاب .برای اینکه هیئت

 انتخاب جشنواره 22فیلم بوتیک را لایق حضور در بخش مسابقه ندیدند گفتند پیام آموزنده و ارزش هنری ندارد حالا شاید

 خیلی عجولانه تصمیم گرفتند هیئت انتخاب برای فیلم بوتیک بهتر بود که میرفت و فیلم را تحت ذره بین قرار میگرفت الان

 بازیگران فیلم بوتیک را که ببینید. من احساس میکنم که غیر از خود من ، بازی مثلاً آقای رویگری ، خانم چهره آزاد، خانم

 گلشیفته فراهانی و آقای حامد بهداد و فیلمبرداری آقای کلاری نرفت در بخش مسابقه. فکر کنم که کمی کم لطفی شد نسبت به

 بوتیک در حالی که بعد از اکرانش مورداستقبال خیلی از منتقدین واقع شد حتی بهترین جایزه فیلم اول و دوم را به آقای

 نعمت الله دادند برای بخش میهمان .

  رشیدپور:  من میگویم که استقبال تما شاگر از یک فیلم مثلاً آتش بس که فیلم بسیار پر فروشی هم است، دلیل بر پر

 محتوا بودن یا کم محتوا بودن فیلم است یا خیر؟مردم می آیند یک فیلمی را میلیونی استقبال میکنند نظر شما چیست؟

 م.گلزار: فیلمی که با استقبال عمومی مواجه می شود یا فیلم شیکی است به نام آتش بس یا ....در مورد آتش بس هم این

 صحبت شده که پیام آموزنده ندارد یعنی آقای پسیانی دیگر با چه زبانی باید حدود 25 دقیقه از فیلم را د رمورد کودک درون

 تدریس میکرد شما این داستان کودک درون را می توانید در کتابهای مختلف مثل کتاب آقای ادوارد براون ببینید.خود خانم

لوچیا کا پاتیونه که کتاب کودک درون را نوشته ایشان در آمریکا یک سمینارهایی را برگذار میکنند که عده زیادی فیلم آتش

 بس را میبینند و راجع به آن بحث میکنند و در سایتشان هم من آدرس سایت را در اختیارتان میگذارم اگر مردم خواستند

 بعدش مراجعه بکنند و ببینند در مورد این فیلم در این سایت صحبت شده است چگونه پیام آموزنده ندارد؟

 رشیدپور:  من فکر می کنم وقتی مردم از اثری استقبال میکنند به احترام مردم ما هم احترام بگذاریم حتما ً یک چیزی

 هست که مردم به سینماها میروند و نگاه میکنند .

 

 م.گلزار: شاید این اتفاق قبلاً نبوده شاید ژانر فیلمهای کودک و نوجوان و کمدی قدیم بیشتر پرفروش بوده است ولی برای

 آتش بس محیا نشد که در بخش مسابقه وارد بشود.

  رشیدپور:  چقدر خوب است که بین فیلم پر فروش و پر محتوا خط کشی نکنیم مردم ما حتما ً از فیلمی استقبال میکنند که

 محتوایی دارد و جذب میکند به یک سمتی برویم که با ارائه یک محتوای خوب تماشاگر زیادی را به سینما بکشانیم و به

 سینما کمک بکنیم.خانم میلانی میگفتند که محمد رضا وقتی که آن سکانسی که در مورد کودک درون داشتیم فیلمبرداری

 میکردیم گریه کرد و ما تصویر برداری مان را انجام دادیم 3تا 4 ساعت نشسته بود داشت گریه میکردو به شما گفتند

 خوب اگر جنبه فیلم اینطوری را نداری خوب بازی نکن . - می خوای از پشت صحنه این فیلم بخشهایی رو ببینیم.بعد شما

 صحبت کنید. پخش پشت صحنه فیلم

 

 م.گلزار: در مورد آن سکانس باید بگویم که سکانس خیلی سختی بود برای اینکه زمانی در یک فیلمی قرار است که یک

عزیزی را از دست بدهی یک اتفاق بدی برایت می افتد شرایط برایت محیا است حس گرفته ای در طول فیلم میری و برای

 آن شرایط گریه میکنی زمانی هست که به شما میگویند بیا برای کودک درونت گریه کن کودک درونی که من تا قبل از فیلم

 آتش بس نمی دانستم که چه هست . بچه گانه گریه کردن خیلی کار سختی بود برای من.گریه من نزدیک 4 ساعت طول

 کشید و دیگر بند نمی آمد حالا من نمی دانم که کودک درونم کمک کرد که این اتفاق بیافتد خانم میلانی برایشان اینقدر جالب

بود که میگفتند خوب رضا بشین آن گوشه گریه کن و ادامه صحنه را بگیریم .

 رشیدپور: 3 تا فیلم خوب که پس از انقلاب در سینما ایران ساخته شده است کدام فیلمها بوده است از نظر خودت؟

 م.گلزار: هامون را خیلی دوست دارم کارآقای مهر جویی سگ کشی کار استاد بیضایی و آتش بس .

  رشیدپور:  شما بازیگر پولسازی برای سینمای ایران بودی من یک آماری را می خواندم که 6 میلیارد تومان در طی دو

 سال فروش کرده است فیلمهایی که شما بازی کرده اید. اولاً می خواهم ببینم که این مساله چقدر خود این آدم را مغرور

 کرده چقدر از خودش بیخود شده است و چقدر در دست مزدهایش تغییر ایجاد کرده است ؟

 

 م.گلزار: اینکه فیلمهای من پر مخاطب بوده اول لطف خدا است و بعد لطف مردم که همیشه شامل حال من بوده است آقای

 رشید پور اقتصاد سینمای ما خیلی بیماراست من اگر بتوانم برای این اقتصاد بیمارکاری انجام بدهم خوشحالم .

  رشیدپور:  یکی از کارگردانهایی که در برنامه ما شرکت کرده بودند میگفتند که اصلاً 1میلیارد تومان برای سینمای ما

 فروش چشمگیری نیست .

 

 م.گلزار: درسته برای اینکه قیاس کنید فروش 1میلیارد تومان را با فروش اقصی نقاط دنیا می فهمید که این فروشی نیست .

 

  رشیدپور:  همین نیاز سینما باعث نمی شود که ما بیشتر به طرف سینمای گیشه برویم ؟

 

 م.گلزار: خوب الان که خیلی استقبال نمی شود از سینمای گیشه.

 رشیدپور: این جان مایه حرف خودت است که مخاطب هم محتوا را هم جذابیت را باید در کنار هم ببیند . - در مجلات و

 روزنامه ها در مورد دست مزد بازیگرها می خوانیم مواقعی دست مزد های نجومی هم گفته میشود ولی وقتی رجوع

 می کنید به دست مزد یک کارگردان شاید یک دوم یا یک سوم دست مزد بازیگری است که در آن فیلم بازی کرده است فکر

 نمی کنید این ظلم بسیار بزرگی است به کارگردانی که روح او در فیلم جریان پیدا میکند دست مزدش نصف بازیگرانش

 است.

 م.گلزار: متأسفانه این معضل است که گاهی دست مزد بازیگرها بیشتر از کارگردانها است در همه جای دنیا همین است

 ولی من احساس میکنم که به آدمهای شاخص سینمایی و پیشکسوتان بیشتر باید اهمیت بدهیم یعنی باید آقای فریدون گله با آن

 همه گوشه نشینی با آن شرایط به خاک سپرده بشود یا مثلاً آقای نوذری .آقای بابک بیات با آن شرایط واقعاً ناراحت کننده بود.


 رشیدپور:  شما به عیادت آقای بیات در روزهای آخر رفتید منظور شما بیشتر اینگونه حمایت معنوی است یا حمایتهای

 مادی و از این گونه؟

 م.گلزار: به هر دو احتیاج دارند یعنی هم از لحاظ مالی که قطعاً تأمین نیستند سینمای ما بسیار سینمای فقیری است وهم از

 لحاظ معنوی که ابداً رسیدگی نخواهد شد.من پیشکسوتانی را میشناسم که سالها است که به آنها پیشنهاد کاری نمی شود .

 رشیدپور:  شنیده ام فیلمنامه هم نوشته ای؟

 م.گلزار: یک طرح فیلمنامه من دارم به نام نیش و بش(؟) که ثبتش هم کرده ام یک کار طنز موقعیت است .

 رشیدپور:  اگر زمانی قرار باشد که کارگردان باشی حاضر هستی در فیلمت بجای ستاره ها از پیشکسوتان استفاده بکنید؟

  م.گلزار: چرا که نه اگر به آن نقشها بخورند. الان اکثر فیلمنامه هایی که هست جوان گرا است .

رشیدپور: در جایی از این برنامه بجایی رسیدیم که چقدر خوب است که بازیگرانی که پر درآمد هستند و سوپر استار

 هستند در کارهای عام المنفعه شرکت بکنند کسی که بلیط می خرد و به سینما می آید و به چهره شدن آن شخص کمک

 میکند متقابلاً آن بازیگر هم یک عکس العملی در مورد جامعه اش داشته باشد تا به حال به این قضیه فکر کردی و تا به

 حال کاری از دستت برآمده که انجام بدهی ؟

 م.گلزار: خیلی دوست ندارم که در مورد این مسئله صحبت بکنم چیزی که همه میدانند این است که تیم والیبالی من دارم

 والیبال هنرمندان که من سمت کاپیتانی را دارم نزدیک 4 سال است که تأسیس شده است که ما هر سال 12 بازی در

12 شهر مختلف انجام میدهیم که عوایدش برای امور خیریه صرف می شود برای سازمان بهزیستی، انتقال خون، کودکان

 بی سر پرست، معلولین ذهنی و جسمی و کارهایی که از دستمان بر بیاید یا اگر شخص خاصی مد نظر باشد از ورزشکاران

 و بازیگران که بضاعت مالی خوبی ندارند ما این کار را انجام می دهیم


رشیدپور:راستی پدر شما بسکتبال بازی میکنند ؟

 م.گلزار: پدر من رشته اصلی اش دو میدانی بوده است .

رشیدپور: شما چند تا برادر خواهرید ؟

 م.گلزار: مگه دیشب نگفتید که وارد حریم خصوصی نشید؟

رشیدپور: اون در مورد خودم بود

 م.گلزار: این را جواب میدهم ولی دیگر نپرسین ما 4 تا هستیم 3 تا پسر هستیم و یک خواهر. من، یک خواهر و یک برادر

 بزرگتر دارم دو تا بزرگا ازدواج کرده اند من و کوچیکه در خدمت شما هستیم .

رشیدپور:هیچکدام از آنها در کار هنری نیستند ؟

 م.گلزار: خیر -

رشیدپور:بیشتر در خانواده تو را تشویق میکنند یا انتقاد ؟

 م.گلزار: در انتها جواب میدهم.

رشیدپور: بحث های خانوادگی و بحثهای جذابی که در مورد هنرمندان وجود دارد خیلی وقتها برای نشریات مختلف

 جذاب است من چند بار در برنامه گفتم که این یک نیاز سطحی است که در مخاطب وجود دارد و باید به آن پاسخ داد ولی

 بعضی وقتها احساس میکنم که بازیگرها حضور پر رنگتری دارند دچار یکسری حاشیه ها می شوند یکسری شایعاتی در

 مورد آنها در مجلات چاپ می شود و گاهی وقتها می تواند در روی ذهن مردم تأثیر منفی بگذارد چون می دانم که تو

 هم درگیر این حواشی بودی می خواهم از تو بپرسم که اصلاً نظر شما نسبت به شایعاتی که اطرافتان وجود دارد و

 چیزهایی که در مجلات و روزنامه ها چاپ می شود چیست؟

 م.گلزار: در مورد نشریات زرد به هر حال حاشیه سازی گریبانگیر همه بازیگران است من احساس میکنم که اگر وارد

 حریم خصوصی افراد نشوند ودر چهار چوب قانون باشد اشکالی ندارد گاهی اوقات است که با زندگی افراد بازی میکنند آدم

 نباید به هر ترتیبی برود و پول در بیاورد .

رشیدپور: من میگویم به قیمت زیر سوال بردن آدمها برای خودمان در آمد زایی نکنیم البته من در برنامه دیشب گفتم که

 99% اهالی مطبوعات آن ورق را حیثیت خودشان میدانند و من دست همه آنها را می بوسم اگر در صدی وجود دارد

 از آنها گلایه میکنیم.می گویم شاید یکی از دلایلی که این شایعات و اتفاقات بوجود می آید کم صحبت کردن است یعنی

 وقتی درد و دلهایمان را نمی گوییم در تریبونهای رسمی این شایعات هم بوجود می آید خودت از آدمهایی هستی که

 خیلی کم حرف می زنی شاید به همین دلیل اتفاقات و شایعات مختلف رخ می دهد.

 م.گلزار: من خیلی اهل مصاحبه نیستم آقای رشید پور احساس می کنم که مصاحبه های مختلف و شعار دادن باعث می شود

که بازیگر وارد حاشیه بشود به همین دلیل در طول این 7 یا 8 سال نزدیک 10 مصاحبه واقعی و رسمی دارم

 

رشیدپور: نمی ترسید که این کم صحبت کردن به این حواشی دامن بزند؟

 م.گلزار: به هر حال چه صحبت بکنی و چه نکنی سر خود این نشریات زرد تصمیم میگیرند و می نویسند مردم باید

 تشخیص بدهند که کدام صحت دارد و کدام نادرست است .

 

رشیدپور:یک قطعه فیلم برای شما پخش میکنیم حستان را بفرمایید. پخش بخشهایی از مسابقات جهانی وزنه برداری وبلند

 کردن وزنه توسط حسین رضا زاده

 

 م.گلزار: من فکر میکنم که هیچ ایرانی نیست که این صحنه را ببیند و مو برتنش سیخ نشود به نظر من هرکس در هر جای

 دنیا که بتواند نام ایران و ایرانی را بزرگ و با شکوه بکند باعث افتخارمان است من از صمیم قلب آرزو می کنم که همه ما

 ایرانیان بتوانیم نام ایران و ایرانی را بلند آوازه بکنیم .در ضمن به اعتقاد ات آقای رضا زاده اشاره میکنم که مطمئناً در

 موفقیت هایشان به ایشان کمک می کند .

رشیدپور: اعتقادات به موفقیت شما هم کمک کرده است؟

 م.گلزار: اعتقاد قلبی من .ببینیدآن بالا یک چیز عجیب غریبی است جایی خواندم که آنچه که خداوند به انسان داده است یک

 موهبت الهی است و انسان هیچ استحقاقی در گرفتن آن نداشته است خدا خواسته که هرچیزی را به انسان بدهد مورد دوم

 این است که آن چیزی را که به افراد داده می شود اگر به یکسری آدمهای دیگر اگر داده میشد شاید به آن صورت که بقیه

 استفاده میکنند نتوانند استفاده بکنند .پس خدا می داند که کی را کجا قرار بدهد و مورد آخر این است که هرکسی هرچقدر که

 به آن داده میشود به همان اندازه هم باید جوابگو باشد یعنی خدا به کسی هرچقدر محبت بکند باید به همان اندازه جوابگو

 باشد .

رشیدپور: شما اهل مطالعه کتابهای مذهبی هستید؟

 م.گلزار: برای شما عجیب است ؟

رشیدپور: نه عجیب نیست.

م.گلزار: من معارف اسلامی تدریس میکردم آقای رشید پور،قبل از اینکه وارد سینما بشوم زمانی که کار موسیقی میکردم

 آموزشگاه درس میدادم .اینجا بگویم که تنها آقای رضازاده برای کشور ما کسب افتخار نکرده اند کسانی زیادی هستند مثل

 آقای علی دایی ،علی کریمی، هادی ساعی و عزیزان المپیادی که به آنطرف می روند.

 

رشیدپور:موسیقی را کلاً رها کردی منو رها کن از این فکر موسیقی ؟!!

 

 م.گلزار: برای من خیلی دیگر فرصت نیست برای تمرین موسیقی. ما از صبح تا شب نزدیک 13 تا 14 ساعت را جلوی

 دوربین به سر میبریم . الان هم 3،2 تا پروژه است که من دارم پشت سرهم کار میکنم برای همین به گیتار دیگر نمی

 رسم.ولی ساز پرکاشن درام را پیگیری کرده ام .

رشیدپور: کجا تمرین میکنی با اون صدای زیادی که داره

م.گلزار: به هر صورت هدفن ....../ -

 چند تا اسم می خوانم نظرتان را بفرمایید.

  1- رضا عطاران:خوش طبع و با مزه

 2- محمد رضا فروتن:

ایشان نازنینی است که قلباً بسیار دوستشان دارم و یک سبک خاصی را آورده اند در سینما بسیار بسیار دوست داشتنی من کارهای شب یلدا ، زیر پوست شهر و قرمزشان را خیلی دوست دارم .

 3- امین حیایی:آقای حیایی که ما بعد از کما صمیمیتی را با هم داریم بسیار بازیگر مستعد و دوست داشتنی هستند.

 4- پوریا پور سرخ:عزیزی که فکر می کنم تا سوپر استار شدن فاصله زیادی ندارند .

 5- استاد عزت الله انتظامی :عاشقانه ایشان را دوست دارم الگوی بسیار خوبی هستند برای بازیگرها .

 6- استاد جمشید مشایخی:ایشان را از همین جا پیشانی شان را ماچ می کنم .

 7- پرویز پرستویی:من احساس میکنم که هر پلان بازی ایشان یک آموزش بازیگری است.

 8- ایرج قادری :من از همین جا سلام میکنم خدمتشان .ورود من به سینما از طریق ایشان بود من خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم و همیشه هم از ایشان قدر دانی کرده ام.



رشیدپور:جالب است که تو فرصتهای خوبی داشتی که در فیلمهای مختلف بازی بکنی مثل مهمان مامان و سربازهای

 جمعه که این اتفاق به دلایلی نایفتاد ای کاش می افتاد و به پرونده کاری تو اعتبار بیشتری هم میداد.

 م.گلزار: در مورد مهمان مامان من در تمامی تمرینات حضور داشتم و در خدمت استاد مهرجویی بودم من حتی آن ابزار

 گرو شکنی لباسها هم آماده بود و تمام دور خوانی ها هم من بودم ولی متأسفانه هم زمان شد با کما من در کما باید ریشم را

 میزدم ولی در مهمان مامان باید با ریش ظاهر می شدم و لی این قسمت من نشد قسمت آقای پیروز فر شد.در مورد کار آقای

 کیمیایی هم من در آن زمان تحت قرار داد با یک شرکت تبلیغاتی بودم و موهایم بلند بود . و راه هموار نشد.

 رشیدپور: آن نکته کلیدی چه بود.؟

 

 م.گلزار: من هرچه در زندگی ام دارم از پدر و مادر نازنینم دارم و می دونم که الان دارند برنامه رو می بینند دستشان را می بوسم.

 

مصاحبه نشریه فوتبال با محمدرضا گلزار



- چندی پیش نشریه تخصصی فوتبال به سراغ محمد رضا گلزار رفته و این بازیگر سینمای ایران حرفهای جالبی درباره فوتبال زده است . در روزهای داغ فوتبالی، بخشی از این مصاحبه را می‌خوانید :

فوتبال : چهره چه نقشى در سوپراستارى شما داشت ؟!

محمدرضا گلزار : سوپراستار بودن قواعد و المان هاى بسیارى دارد که همگى لازم و ملزوم یکدیگرند . قطعا" چهره و داشتن چهره اى محبوب نیز یکى از آن حلقه هاى زنجیرى است که در کنار هم باعث این اتفاق مى شود ولى قطعا" نه به تنهایى .

فوتبال : سختى هاى زندگى یک سوپراستار چیست ؟! و لذت هایش ؟!

محمدرضا گلزار : نامش سختى نیست ، من نامش را دغدغه مى گذارم ، به لطفى که خدا به انسان مى کند نام سختى گذاشتن ناشکرى است . یکى از بهترین لذت هاى سوپراستار بودن ، ارتباط با مردم است .

فوتبال : عجیب ترین صحنه اى که در برخورد مردم با خودت داشتى ؟!

محمدرضا گلزار : قطعا" طى این 12 سال خاطره هاى بسیارى اتفاق افتاده که یکى از زیباترین آن ها که طى یک سفر با تیم ورزش به کرمان اتفاق افتاد ؛ شب بود و در نزدیکى هتل اقامتمان کیوسک روزنامه فروشى بود و من رفتم که روزنامه بخرم ، دیدم جوانى به0 مجله اى که عکس من روى جلد آن بود چند دقیقه اى است که خیره شده . مکث کردم تا رى اکشن آن جوان را ببینم اما چون چند دقیقه اى گذشت ، تصمیم گرفتم با او گپى بزنم اما به محض اینکه از پشت ، دست به شانه اش زدم با جیغ و سپس فرار او روبرو شدم ! ظاهرا" آن عکس ، افکارش و حضور من او را دچار یک وهم کرده بود که باعث این واکنش شد .

فوتبال : روزى که از خاطره ها پاک شوى ، چه روزى است ؟!

محمدرضا گلزار : روزى که توکلم به خدا و باور به خودم را فراموش کنم .

فوتبال : وقتى بچه بودى هدفت چه بود ؟!

محمدرضا گلزار : هدفم موفقیت بوده و هست .

فوتبال : فکر مى کردى یک روز به یک سوپراستار تبدیل شوى ؟!

محمدرضا گلزار : فکر مى کردم موفق شوم و به هدفى که دارم برسم .

فوتبال : اتفاقى که با فکر کردن به آن ناراحت مى شوى ؟!

محمدرضا گلزار : تنگ نظرى ها و تحمل نکردن یکدیگر .

فوتبال : بزرگترین دارایى ات چه مى تواند باشد ؟

محمدرضا گلزار : اعتقادم به خدا و اعتقاد به مردم و باور خودم .

فوتبال : تا حالا از گلزار بودن خسته شدى ؟

محمدرضا گلزار : نه اصلا" .

فوتبال : وقتى بازى مى کنى ، وقتى در نقش یکى دیگر فرو مى روى ، چه حسى به تو دست مى دهد ؟ هیچ وقت نقش هایت را «قضاوت» مى کنى ؟ مثلا" ، اه ! این چه کارى بود که شخصیت فیلم انجام داد ؟!

محمدرضا گلزار : خوب این قطعا" یکى از فنون بازیگرى است که در قالب نقش قرار بگیرى و هم ذات پندارى کنى ، اما زمانى به اوجش مى رسد که تکنیکت را نیز در بازیت به کار بگیرى ، بعضى از نقش ها بر من تاثیر داشته است آنطور که با شخصیتش مشغولم کند .

فوتبال : خواهند به گلزادر دنیایى که همه مى ر نزدیک شوند ، در جایى که عکس گرفتن با گلزار براى خیلى ها آرزوست ، تو دوستان و نزدیکانت را چطور انتخاب مى کنى ؟

محمدرضا گلزار : من به لطف همه احترام مى گذارم و معمولا" دوستان را با دقت انتخاب مى کنم و طبق سلایق شخصى ام براى انتخاب دوست و رفیق ، برایم رفاقت همیشه احترام خاصى داشته است .

فوتبال : هیچ وقت تو را با کس دیگر اشتباه گرفته اند ؟!

محمدرضا گلزار : با محمدرضا گلزار .

فوتبال : از چه کسى حرف شنوى دارى ؟ چه کسى مى تواند راى تو را بزند ؟

محمدرضا گلزار : همیشه از نظر پدر و مادرم استفاده کردم .

فوتبال : یک سوال سخت ... محمدرضا گلزار با این همه دوست و آشنا با این همه هوادار ، آدم تنهایى است یا نه ؟

محمدرضا گلزار : قطعا" تنهایى هاى خودم را دارم .

فوتبال : کتاب وقت تنهایى ؟

محمدرضا گلزار : قرآن .

فوتبال : از خلوت خودت حرف بزن . جایى هست که بتوانى در آن « گلزار » نباشى ، فقط یک آدم عادى باشى ؟

محمدرضا گلزار : البته من همه جا گلزار هستم چون نام فامیلم است ( خنده ) .

فوتبال : چقدر اهل فوتبالى ؟!

محمدرضا گلزار : همیشه بیننده ى خوبى براى فوتبال بوده ام ، اما هیچوقت ورزش حرفه ایم نبوده .

فوتبال : در فوتبال هم مى توانستى به اندازه ى سینما موفق باشى ؟!

محمدرضا گلزار : اگر وارد مى شدم شاید ، اما اولویت ورزشى دیگرى داشتم و آن هم والیبال بود .

فوتبال : چرا فوتبال ایران دچار ضعف شده است ؟!

محمدرضا گلزار : این بحث بحثى تخصصى است . من تنها مى توانم آرزو کنم با توجه به چهره هاى خوبى که در فوتبال داریم موفق شویم .

فوتبال : اگر فوتبالیست مى شدى دوست داشتى در چه تیمى بازى کنى ؟

محمدرضا گلزار : تیم ملى .

فوتبال : در زندگى دروازه بان هستى یا فروارد ؟

محمدرضا گلزار : سرمربى !

فوتبال : تا حالا پنالتى دادى ؟

محمدرضا گلزار : نه چون یاد گرفته ام در 18 قدم با احتیاط عمل کنم .


متن مصاحبه روزنامه خراسان با پدر محمدرضا گلزار

متن مصاحبه روزنامه خراسان باپدرهنرمندان….

به مناسبت میلاد امام رضا (ع) به سراغ هنرمندان زیادی رفتیم تا بدانیم چه شد که والدین‌شان نام رضا را برای آن‌ها انتخاب کردند، اما بیشتر پاسخ‌ها تکراری شد تا این‌که ایده جدیدی به ذهن ما خطور کرد، گفت‌وگو با پدر یکی از سوپراستارهای کشور که نامش رضا است. مهندس گلزار پدر محمدرضا گلزار پیشنهاد ما را بزرگوارانه پذیرفتند تا در یکی از معدود گفت‌وگوهای رسانه‌ای خود با ما همکلام شوند، مهندس گلزار می‌گوید: «من دو پسر به نام‌های علیرضا و محمدرضا دارم و به دلیل ارادت و علاقه مان به آقا علی ابن موسی الرضا (ع) نام فرزندانمان را رضا گذاشتیم. پدر این ستاره سینما ادامه می‌دهد: خانواده ما از ابتدا به آقا اعتقاد داشت، به‌طور مثال محمدرضا که به مدت یک سال در دبی اقامت کرده بود، قبل از انتخابات به ایران بازگشت و جالب است بدانید که به دلیل علاقه‌اش به آقا از دبی مستقیم به مشهد سفر کرد و بعد از زیارت امام هشتم (ع) به تهران آمد. مهندس گلزار می افزاید: رضا هرچند وقت یک بار به زیارت آقا می آید چون معتقد است هر چه دارد از کرم و لطف آقاست. وی تصریح می کند: در حال حاضر من نیز در مشهد مشغول کار هستم و برای زائران امام هشتم پروژه بسیار بزرگی را اجرا می‌کنم که انشاا… از طرف خانواده‌مان به یادگار بگذاریم.


 

مصاحبه مجله فوتبال با محمدرضا گلزار

a977 مصاحبه مجله ورزشی با محمدرضا گلزار

مصاحبه مجله ورزشی با محمدرضا گلزار

چندی پیش نشریه تخصصی فوتبال به سراغ محمد رضا گلزار رفته و این بازیگر سینمای ایران حرفهای جالبی درباره فوتبال زده است . در روزهای داغ فوتبالی، بخشی از این مصاحبه را می‌خوانید :


فوتبال : چهره چه نقشى در سوپراستارى شما داشت ؟!


محمدرضا گلزار : سوپراستار بودن قواعد و المان هاى بسیارى دارد که همگى لازم و ملزوم یکدیگرند . قطعا” چهره و داشتن چهره اى محبوب نیز یکى از آن حلقه هاى زنجیرى است که در کنار هم باعث این اتفاق مى شود ولى قطعا” نه به تنهایى .


فوتبال : سختى هاى زندگى یک سوپراستار چیست ؟! و لذت هایش ؟!


محمدرضا گلزار : نامش سختى نیست ، من نامش را دغدغه مى گذارم ، به لطفى که خدا به انسان مى کند نام سختى گذاشتن ناشکرى است . یکى از بهترین لذت هاى سوپراستار بودن ، ارتباط با مردم است .


فوتبال : فکر مى کردى یک روز به یک سوپراستار تبدیل شوى ؟!


محمدرضا گلزار : فکر مى کردم موفق شوم و به هدفى که دارم برسم .


فوتبال : کتاب وقت تنهایى ؟


محمدرضا گلزار : قرآن .


فوتبال : از خلوت خودت حرف بزن . جایى هست که بتوانى در آن « گلزار » نباشى ، فقط یک آدم عادى باشى ؟


محمدرضا گلزار : البته من همه جا گلزار هستم چون نام فامیلم است ( خنده ) .


فوتبال : چقدر اهل فوتبالى ؟!


محمدرضا گلزار : همیشه بیننده ى خوبى براى فوتبال بوده ام ، اما هیچوقت ورزش حرفه ایم نبوده .


فوتبال : اگر فوتبالیست مى شدى دوست داشتى در چه تیمى بازى کنى ؟


محمدرضا گلزار : تیم ملى .

فوتبال : در زندگى دروازه بان هستى یا فروارد ؟

محمدرضا گلزار : سرمربى !

« مصاحبه نوروزى محمدرضا گلــــزار با ماهنامه ى پرتو »

                  « مصاحبه نوروزى محمدرضا گلــــزار با ماهنامه ى پرتو »

                       

 

در سال 1388 چه کارهایى را در اکران و پخش داشتید ؟

محمدرضا گلزار : دو خواهر .

ازدواج کردید ؟

محمدرضا گلزار : خیر .

پس شایعه هایى که پیرامون ازدواج شما گفته شده صحت ندارد ؟

محمدرضا گلزار : خیر تماما" شایعه و کذب بوده است .

در سال 89 قصد ازدواج ندارید ؟

محمدرضا گلزار : من همیشه به ازدواج فکر مى کنم ولى معتقدم ازدواج یک قسمت است .

از زندگیتان راضى هستید ؟

محمدرضا گلزار : خدا رو شکر ، بله .

چه توصیه اى به مجرد ها دارید ؟

محمدرضا گلزار : توصیه مى کنم اگر شرایط کافى را دارند حتما" ازدواج کنند .

سال 88 براى شما چطور بود ؟

محمدرضا گلزار : من معتقدم خداوند آنقدر بنده هایش را دوست دارد که همیشه بهترین اتفاق را در تقدیرشان قرار مى دهد .

عشق یعنى چه ؟

محمدرضا گلزار : عشق یعنى خدا .

براى اینکه جامعه ى خوبى داشته باشیم باید چه کار بکنیم ؟

محمدرضا گلزار : باید فقط به رقابت سالم فکر کنیم .

تصور شما از اوضاع جهان در سال 89 ؟

محمدرضا گلزار : من به داستان هاى سیاسى علاقه ندارم و دخالت نمى کنم .

سال 89 سال ببر است چه تعریفى دارید ؟

محمدرضا گلزار : من به هیچ وجه اعتقادى به این نوع مسائل ندارم .

سال جدید را چطور مى بینید ؟


محمدرضا گلزار : باید امسال دست به دست هم کشور را رو به بهبودى ببریم .

برنامه تان براى عید ؟

محمدرضا گلزار : اگر سفرى داشته باشم قطعا" کارى خواهد بود .

خاطره اى از عید ؟

محمدرضا گلزار : آشنایى با ایرج قادرى در فروردین 79 .

خاطره تان از چهارشنبه سورى ؟

محمدرضا گلزار : همیشه یاد مرگ برادر ترانه علیدوستى مى افتم و اغلب از این روز مى ترسم .

پس در این مراسم شرکت نمى کنید ؟

محمدرضا گلزار : چرا ! چون به هر حال رسمى قدیمى و سنتى در فرهنگ ماست ولى اهل ترقه بازى و انفجار نیستم !

بهترین خبر در سال 88 ؟

محمدرضا گلزار : موفقیت هایى که در کارم بدست آوردم .

دوست دارید در سال جدید اول چه کسى را ببینید ؟

محمدرضا گلزار : سر سفره ى هفت سین پدر و مادر و خانواده ام را مى بینم و بین دوستانم امین حیایى و محمدرضا فروتن .

دوست دارید از چه کسى عیدى بگیرید ؟

محمدرضا گلزار : از خدا .

بهترین عیدى تان از چه کسى بوده است ؟

محمدرضا گلزار : سلامتى خودم و خانواده ام که از خدا گرفته ام .

آرزوى نوروزى تان ؟

محمدرضا گلزار : باز هم فقط سلامتى .

یک دروغ 13 ؟

محمدرضا گلزار : اینکه در روز 13 بدر دوست عزیزم امین حیایى دار فانى را وداع گفت !!!

 

منبع گروپ اختصاصی محمدرضا گلزار

گلزار اگر گران بود که کافی شاپ دار نمی شد!



گفت و گوی جنجالی با محمدرضا شریفی نیا
گلزار اگر گران بود که کافی شاپ دار نمی شد!


اسم سریال «میلیاردر» برگرفته از زندگی واقعی شما بود؟

مگر من میلیاردرم؟

اینطوری می گویند!

نه اصلا اینطور نیست. از این حرف ها زیاد می زنند! من هم مثل همه آدم ها زندگی معمولی خودم را دارم. از این حرف ها زیاد می زنند. می گویند فرشته های خدا در دو حالت می خندند؛ یکی زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به زور بزرگ کنند اما خدا نمی خواهد این اتفاق بیفتد، یکی هم زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به هر وسیله ای شده بی آبرو و خراب کنند اما خدا نمی خواهد. فرشته ها در این دو حالت می خندند. حالا اگر شما هم با همین زندگی معمولی ما مشکلی دارید بفرمایید.

نه آقا چه مشکلی؟ بهترین کاریکاتوری که تا امروز از خودتان دیدید را یادتان هست؟

بله کاریکاتورهای زیادی تا حالا از من چاپ شده که به نظرم یکی دو تایشان بسیار عالی بوده اند. اصولا کاریکاتوریست ها نقاط برجسته صورت یا اندام آدم ها را به گونه ای می کشند که جلب توجه کند. من را هم به اشکال و طرح های گوناگون کشیده اند و اتفاقا خیلی هم جالب است.


خیلی جرات می خواهد در تیتراژ فیلم ها اسم شما را نفر دوم بیاورند؟!

نه، اتفاقا خیلی وقت ها خودم پیشنهاد می کنم اسمم را نفر چهارم، پنجم تیتراژ بیاورند.

احتمالا این را می گویید که آدم ها برایتان حرف و حدیثی نسازند!

نه، واقعا تا امروز هیچ وقت درباره اینکه اسمم کجای تیتراژ باشد با هیچ کس بحث نکردم. این چیزها مهم نیست بلکه مهم آن چیزیست که تماشاگر در فیلم می بیند. اگر در فیلم درست باشی دیده خواهی شد ولی اگر درست نباشی هر چقدر هم اسمت را گنده بنویسند هیچ اتفاقی برایت نخواهد افتاد. اینها همه اش دعواهای بیخودی است که آدم ها خودشان را درگیرش می کنند، چون هیچ وقت اسمت دیده نمی شود که کجای تیتراژ خورده است! هیچ وقت در این فازها نبودم و هیچ وقت هم در آن قرار نمی گیرم.

شما از محمدرضا گلزار هم گران ترید؟

گران تر یعنی چی؟

یعنی بازیگر گران تری هستید؟

مگر گلزار گران است؟! اصلا ایشان الان کجا هست؟! تمام شد همه چیز... آدم گران که به این سادگی تمام نمی شود!


من اگر خبرنگار شیطانی بودم حتما این حرف تان را تیتر می کردم!

خب تیتر بزن، چه اشکالی دارد؟

نه، ولی می دانم شما با هم مشکل دارید!

نه من مشکلی با ایشان ندارم، شما پرسیدی من هم جواب دادم گلزار الان کجاست؟

الان که در دوبی کافی شاپ دارد.

پس فهمیدی چرا می گویم گران نبود؟ اتفاقا خیلی هم ارزان بود! من مشکلی با نوشتن این حرف هایم ندارم.

گفت و گوی مهدوی کیا با محمدرضا گلزار



مهدی مهدوى کیا : در فیلم جدیدت چه نقشی داری ؟

محمدرضا گلزار : نقش عزرائیل را بازی کردم .



مهدی مهدوى کیا : هنوز فرصت نکردم این فیلم را ببینم حتماً خانوادگی مى رویم سینما و مى بینیم !



محمدرضا گلزار : کدام فیلم های من را دیدی ؟



مهدی مهدوى کیا : همه را دیدم .



محمدرضا گلزار : کدام را بیشتر دوست داشتی ؟



مهدی مهدوى کیا : از زبان دخترم باید بگویم ، چون توی خانه ی ما او فیلم مى گذارد و بقیه فقط باید تماشا کنند ! فکر مى کنم فیلم «آتش بس» را ۱۰ بار با هم نگاه کردیم . تو کدام گل من را دوست داشتی ؟



محمدرضا گلزار : همه ی گل ها و همه ی بازى هایت را دوست داشته و دارم . اما گل خاص ... یک گل زدی که سربازى ات را بخشیدند !



مهدی مهدوى کیا : به آمریکا ؟



محمدرضا گلزار : بله ، همان را دوست دارم . راستی در جام جهانی طرفدار کدام تیم هستی ؟



مهدی مهدوى کیا : طرفدار تیم خاصی نیستم ، ولی فکر مى کنم سه تیم اسپانیا ، آرژانتین و انگلیس شانس قهرمانی دارند . نظر تو چیست ؟ فکر مى کنم طرفدار آرژانتینى ، نه ؟

محمدرضا گلزار : نه ، من که برزیلی ام . ولی امسال فکر کنم اسپانیا ، آرژانتین یا انگلیس قهرمان شوند .


مهدی مهدوى کیا : برزیل به خاطر مربی اش آنچنان شانسی ندارد چون خودش یک هافبک دفاعی بوده ، با دو هافبک دفاعی بازی مى کند و کار تیم را به هم ریخته . کلاً این تیم ، آن برزیل همیشگی نیست که همه ی تیم ها را با قدرت می برد . من هم شانس اسپانیا و آرژانتینن را بیشتر مى بینم .



محمدرضا گلزار : بله ، دقیقاً . من از بچگی برزیل را دوست داشتم اما این دوره ...



مهدی مهدوى کیا : همه ی فوتبال ها را مى بینی ؟



محمدرضا گلزار : بازی های جام جهانی را که باید ببینم ، ولی بیشتر بازی های بارسلونا را نگاه میکنم .



مهدی مهدوى کیا : به خاطر «لیونل مسی» ؟



محمدرضا گلزار : بله ، اکثر بازیکنان بارسلونا را دوست دارم ولی بیشتر به مسی علاقه دارم . تیم ملی آرژانتین هم که خب ، یکی از مهره های اصلی اش مسی است و طبیعتاً آن را هم دوست دارم !



مهدی مهدوى کیا : از فیلم های جدیدت بگو ؟



محمدرضا گلزار : گفتم ، الان «دموکراسی تو روز روشن» را روی پرده دارم ، که نقش عزرائیل را توی آن بازی کردم . نقشم هم خیلی کوتاه است و به این دلیل پذیرفتمش که احساس مى کردم نقش تأثیر گذاری است و هر آدمی که این فیلم را مى بیند دست کم 4-5 دقیقه به زندگی اش فکر خواهد کرد . فکر مى کنم در این تأثیر گذاری ، دینم را آنطور که دلم خواسته ادا کرده ام . مطمئنم اگر تو این فیلم را ببینی ، بیشتر از 4-5 دقیقه به زندگى ات فکر مى کنی . به گل هایی که نزدی فکر مى کنی و آن دنیا یقه ات را مى گیرم !



مهدی مهدوى کیا : داشتم فکر مى کردم که کار شما خیلی حوصله می خواهد . مثلاً الان من چند دقیقه ای جلوی دوربین بودم و عکس گرفتم ، حوصله ام سر رفت و واقعاً خسته شدم . هر کسی نمى تواند از پس این کار ها بر بیاید و مثل تو باید صبور باشد .



محمدرضا گلزار : کار شما هم سخت است ؛ مثلاً سه جلسه در روز تمرین کردن ، وحشتناک است .



مهدی مهدوى کیا : بله ، در آلمان ما یک ماه تمام ، سه وعده در روز تمرین داشتیم . البته دو بار در طول فصل بدنسازی مى کردیم . حالا باید ببینیم در ایران - بعد از ۱۱ سال که اینجا نبودم - تمرینات بدنسازی چه جوری است . امیدوارم که سبکتر از آلمان باشد ! راستی اخبار تو را در والیبال تعقیب مى کردم . گویا در یک تیم لیگ برتری سمتی هم داشتی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، مربی بدنساز تیم ارتعاشات صنعتی بودم !



مهدی مهدوى کیا : چطور ؟ خودت هم والیبال بازی مى کردی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، بازی مى کردم . یک بازی هم با پرسپولیس کردیم ، که بردیمشان . آن طرف داود سید عباسی ، کریم باقری ، شیث رضایی و فراز فاطمی بودند .



مهدی مهدوى کیا : ورزش برای همه خوب است . من همیشه به این دقت مى کنم و اعتقاد دارم که هنرپیشه های خوب ، باید هیکل خوبی هم داشته باشند . باید با هر لباسی که مى پوشند ظاهر جذابی داشته باشند . بعضی ها مى آیند با اینقدر شکم ، آدم از دیدنشان یک جوری میشود ! به خاطر همین مى گویم ورزش برایت خوب است . یعنی روزی دو جلسه تمرین مى کنی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، صبح تمرین هوازی و بعدازظهر بدنسازی .



مهدی مهدوى کیا : باید همین کار را بکنی ، اگر نکنی اضافه وزن می آوری ، نه ؟



محمدرضا گلزار : تا قبل از شروع فیلمبرداری هر کار تازه ، تمرین مى کنم . استعداد چاقی دارم ، شدیداً !



مهدی مهدوى کیا : من هم همینطور ، اگر یک ماه تمرین نکنم ، وحشتناک چاق مى شوم . اما هادی - برادرم - برعکس من است . یک سال تمرین نمى کند ، بعد مى بینی وزنش دو کیلو هم کم شده ! در حالی که من دو هفته تمرین نمى کنم ، 3-4 کیلو به وزنم اضافه مى شود !



محمدرضا گلزار : از استیل آذین چه خبر ؟ چیزی هست که مردم ندانند و بخواهی بگویى ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، چیز خاصی نیست . سال پیش - که البته من کل فصل را نبودم - در چند بازی آخر بد شانسی آوردیم . اما امسال سرمایه گذارى خیلى خوبى روى تیم شده . امسال مى خواهیم قهرمان شویم .



محمدرضا گلزار : با آقاى هاشمیان هم قرارداد بستند ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، قرارداد وحید هاشمیان تمام شده ، ولى هنوز توافقى با تیم جدیدى نداشته .



محمدرضا گلزار : کریم انصارى فرد را گرفتند ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، مى گویند کریم رفته پرسپولیس . فعلاً استیل آذین فقط سه بازیکن ( سیاوش اکبرپور ، میلاد زنیدپور و سوشا مکانى ) گرفته است . تا بعد ببینیم چه مى شود ... خب ، تو بگو ؛ کار جدید چه خبر ؟



محمدرضا گلزار : فعلاً که دارم فیلمنامه مى خوانم و کار جدیدی را شروع نکرده ام .



مهدی مهدوى کیا : بار قبل که داشتم بر مى گشتم آلمان ، مى خواستم بیایم آن فیلمی که درباره ی زندگی خودت بود را توى سینما ببینم ، ولی وقت نشد و ما رفتیم .



محمدرضا گلزار : توفیق اجباری ؟ ندیدی ؟



مهدی مهدوى کیا : ندیدم ؟! این دختر ما پدرمان را درآورد بس که این فیلم را برایمان گذاشت ! رضا عطاران خیلی خوب بازی کرده بود . این پیر مرده (احمد پور مخبر) هم کارش گرفته ها ؛ هر فیلمی نگاه مى کنیم در آن بازی مى کند . کی آوردش توی سینما ؟



محمدرضا گلزار : رضا عطاران .



مهدی مهدوى کیا : در تمام فیلم ها هست !

مصاحبه ی محمدرضا گلزار با وطن امروز



در پی انتشار خبرهای این روزها درباره شروع کار مجدد محمدرضا گلزار در سینما، رسانه‌های مختلف گفت‌وگوهایی با این بازیگر ترتیب دادند و درباره حواشی این مدت از او پرسیدند. روزنامه وطن امروز هم یکی از این مصاحبه‌ها را انجام داده است:

در فیلم «دو خواهر» سکانس - پلان‌ها دقیقا از روی نسخه خارجی ساخته شده. محمد بانکی چقدر دست شما را برای اتود زدن روی این نقش باز گذاشته بود؟چون نقشی بود که به اکت و دو قالب متفاوت نیاز داشت. شما در محدوه تعریف شده کارگردان بازی می‌کردید یا قالب اصلی متعلق به خودتان بود؟
خیلی محدودیت خاصی نداشتم، اما هدایت اصلی برعهده کارگردان است. 2 قالب مجزا را در این فیلم با توجه به داستان پدید آوردم؛ 2 نقشی که یک ضلع مجازی دارد که برای این کار خودم را به نقش نزدیک کردم و در زمان حرکت قصه به تدریج نقش به من نزدیک‌تر شد تا 2لایه در هم تنیده را عرضه کنم. در فیلم به صورت کاملا علمی در اختیار دکوپاژ، صحنه و میزانسن بودم و بازی من در این فیلم غالب بر میمیک چهره‌ام نبوده است بلکه سعی کردم از کل فیزیک حرکتی به علاوه از تاثیر گریم و دیگر موارد استفاده بهینه کنم.

از نتیجه فیلم راضی هستید؟
به هر حال با برخی محدودیت‌ها مواجه هستیم اما از نتیجه فیلم راضی هستم.



شما در فیلم‌هایی که بازی می‌کنید خودتان را در اختیار کارگردان قرار می‌دهید؟نهایتا تصمیم اصلی را کارگردان می‌گیرد، اما من هم تمام تلاش خودم را کردم تا جنس بازی متفاوت‌تری را ارائه کنم. راهنمایی کارگردان هنگام تولید فیلم حکم قانون را دارد به همین دلیل فیلم رسانه کارگردان است اما در پیاده کردن یک نقش، هدایت کارگردان از فیلتر من بازیگر می‌گذرد و من برای ایفای هر نقش با علم به اینکه می‌خواستم رل متفاوتی ایفا کنم شیوه‌های اجرایی متفاوتی داشتم. در طراحی نقشم ضمن هدایت در مسیر کارگردان از شیوه‌های خودم استفاده می‌کنم.

اتودهایی از بازی‌های دو به دوی شما با دیگر همکارانتان را دیدم که در لحظه از تماشاگر خنده می‌گیرد؛ نوعی بازی فانتزی که کمدی نیست اما تاثیر بازیگر مقابل شما سبب خنده تماشاگر می‌شود.
زمانی که طنز موقعیت کار می‌کنید، روی یک خط باریک حرکت می‌کنید و باید هر ایفای نقشی از جانب من فکر شده باشد. این سبک اجرا از جانب من یا کاملا موفق یا ناموفق خواهد بود؛ مابینی وجود ندارد و حضور در این تیپ کارها لب‌مرزی است. در صحنه‌هایی که من در فیلم حضور دارم اتودهای ویژه‌ای برای خودم زدم تا با ایفای یک نقش فانتزی اما روانکاوانه تاثیرگذار باشم، ضمن اینکه من حرکات کمدی انجام نمی‌دهم، اما از تفاوت 2 سبک بازی من یا مثلا خانم بختیاری که موقعیت‌های طنز بیشتری در آن نهفته است کنتراستی متفاوت حاصل شده که سبب لحظه‌های شیرین در فیلم می‌شود. در هر پروژه‌ای من سبک بازی طرف مقابلم را حتما می‌سنجم و سعی من افزایش میزان این کنتراست است تا ماحصل کار سبب رضایت تماشاگر شود.

به نظر من قالب متفاوت 2 نقشی که با فاصله کم ایفا کرده‌اید جذاب‌تر از «آتش‌بس» است. در«آتش‌بس» و «کما» یک نقش تخت و روان برعهده داشتید اما در«دو خواهر» مدام در حال تغییر 2 فرم مجزای بازی خود هستید. این تغییر قالب‌ها چه میزان حرکات جلوی دوربین شما را سخت‌تر می‌کرد؟
منظور شما بهتر شدن این کار است؟

دقیقا. مثلا در«آتش‌بس» مجموع فیلم مورد توجه قرار گرفت و این تفاوت و المان‌های تازه در کار شما که در قالب نقش امیر خالقی ارائه شد، چندان مورد بررسی قرار نمی‌گیرد اما فکر می‌کنم ساختارشکنی شما در فرم از«آتش‌بس» بهتر بود.
فیلمنامه می‌طلبید و تراشه پیکره‌هایی که قرار است یک نفر در قالب 2 رل باشد شاید سبب شده این تفاوت به چشم بیاید.

شاید ایفای 2 نقش همزمان موجب بهتر دیده شدن نقش شده است.
شاید دلیلش همین باشد، اما مخاطب آمادگی این موضوع را دارد که با پیشرفت در طول قصه این روند جابه‌جایی را بهتر ببیند.

نظرتان درباره گرته‌برداری از آثار غیر ایرانی چیست؟
اول اینکه کل فیلمنامه‌های دنیا خیلی متنوع نیست. اگر ژانرهای‌ متفاوت فیلم‌های مختلف را بررسی کنید به این موضوع پی خواهید برد. دوم، برخی محدودیت‌ها کمی دست و پا گیر است. اما فیلمنامه«دو خواهر» با این شرایطی که ساخته شده، جواب خود را گرفته است. من با کپی‌برداری مستقیم مخالف نیستم، زمانی که این کپی‌برداری جواب دهد، می‌توان از آن استفاده کرد. زمانی که دست کارگردان و تهیه‌کننده باز باشد و ردیف‌های اقتصادی سینما برای ساخت فیلم‌های مختلف در شرایط مطلوبی باشد، مخالفم. در حال حاضر و در این وضعیت فاجعه‌بار که بیشتر جامعه منتقدان و سینماگران ماسک روشنفکری بر چهره زده‌اند و با این وضعیت نابسامان صنعت سینما روبه‌رو هستیم، موضوعی که در سینمای ما در حال تکثیر شدن است رفتن قصه‌ها به سمت طبقه ضعیف است و جوایز ما به سمت این طیف فیلم‌ها سرازیر می‌شود.

اما از این فیلم‌ها استقبال می‌شود؛ اصلا نظر شما درباره سیاهنمایی سینما و فیلم‌هایی که فضایی کاملا لوکس دارند، چیست؟به نظر شما هر فیلمی که درباره طبقه مرفه صحبت کند فیلم کم‌ارزشی است؟

دغدغه شما این نبوده که در فیلمی مثل «بوتیک» با همان فضا بازی کنید؟
من دغدغه‌های قشر ضعیف‌تر جامعه را دارم و می‌خواهم نقش‌های متفاوتی بازی کنم، منتها باید از سوی سینماگران پیشنهاد شود. در حال حاضر قشر متوسط توده اصلی جامعه را تشکیل می‌دهد اما نوع فیلمنامه‌هایی که ساخته می‌شود آن چیزی نیست که باید باشد.


موی بلند شما در« دو خواهر» متعلق به خود شما بود؟
خیر، اکستنشن بود. خیلی کار سختی بود. من 2 ساعت زودتر از زمان آفیش خودم در محل فیلمبرداری حضور پیدا می‌کردم، مثلا اگر قرار بود ساعت 6 سرصحنه حضور داشته باشم ساعت 4 در اتاق گریم حضور پیدا می‌کردم. موهای مرا حتما خود گریمور باید می‌شست و 2 ساعت طول می‌کشید.

همکاران من که در مطبوعات شما را نقد می‌کنند یک مورد را فراموش کرده‌اند و آن هم حضور شما با گریم‌های متفاوت در فیلم‌های مختلف است. این بخش تاثیر گریم بر بازی شما گویی نادیده گرفته شده است.
اما نقش فیلمنامه را نباید فراموش کرد، هر گریمی را که آن فیلمنامه بطلبد و بتواند مرا به قالب آن نقش نزدیک کند، می‌پذیرم و محدودیتی برای گریم قائل نخواهم شد. گریم متفاوت، زاویه‌های جدیدتری از بازی مرا نشان می‌دهد. موهای من برای فیلم «دو خواهر» کوتاه بود اما لازم بود اکستنشن کنند. 5 روز تمام موها را روی سر من بافتند و دوختند و چسباندند. یک‌روز و نیم کل سر من دچار خونمردگی شده بود برای اینکه مثل یک وزنه به سر من آویزان بود؛ برای اینکه طبیعی جلوه کند. کار گریمور هم خوب بود. زمان بسیاری صرف این موضوع شد و من بابت این قضیه بسیار سختی کشیدم.

سینمای تجاری یا به عبارتی سینمای بدنه ما اگر قدرتمند باشد باعث رشد سینما در بخش فیلم‌های خاص می‌شود. حالا به نظر شما دلیل مخالفت برخی با سینمای بدنه چیست؟
بخشی در وزارت ارشاد وجود دارد که پروانه ساخت فیلم را صادر و تایید می‌کند، تصمیم نهایی را آنها می‌گیرند. در ضمن من یک بازیگرم، فیلمنامه که به دستم می‌رسد، برآورد می‌کنم در نهایت چه میزان با فیلمنامه ارتباط برقرار می‌کنم و چه میزان برای من بازیگر جای کار دارد. فیلمنامه «دو خواهر» را من دوست داشتم. فکر می‌کنم از این فیلم جواب گرفتم.

با توجه به این امکانات و فضا فکر نمی‌کنید مخاطب بیشتر از بازیگران توقع دارد تا عوامل دیگر و حتی بضاعت سینمای خودمان؟
سینمای ما قدمت آنچنانی ندارد، کسی که بتواند به عنوان بازیگر در فیلمی حضور یابد و پول به بدنه سینما تزریق کند کمک بزرگی به سینما کرده است تا چرخه سینما توسط فیلم‌هایی مثل«دو خواهر» به گردش درآید که تهیه‌کننده بتواند در کنار ساخت فیلم در سینمای بدنه فیلم‌های خاص یا به تعبیری دیگر جشنواره‌ای بسازد. فکر نمی‌کنید برای برگردان این چرخه مالی نقش بازیگر نادیده گرفته شده است؟ چرا شما فکر می‌کنید فیلم تجاری متعلق به سینمای بدنه نمی‌تواند یک فیلم خاص باشد؟ ابتدا باید یک نکته را بپذیریم که سینمای خاص جز سیاهنمایی کار دیگری انجام نمی‌دهد؛ لزوما این طیف فیلم‌ها داستان زندگی یک معتاد و فقیر و لزوما جامعه فرودست را نشان می‌دهد که یا لب حوض بنشیند رخت بشوید یا مواد مصرف کند یا از شوهر بد معتاد کتک بخورد و در هر صورت سیاهنمایی می‌کنند تا فیلم حتما در چند جشنواره جایزه بگیرد.
قهرمان این فیلم‌های خاص- باب طبع منتقدان - با مشکلات عدیده مالی دست و پنجه نرم می‌کند و عموما ویران شدن اجتماعی - اقتصادی این افراد را نشان می‌دهد تا فیلم مورد پذیرش قشر خاص و محدودی قرار بگیرد؛ مگر رسالت سینمای فاخر سیاهنمایی است؟! این موارد را نشان دهیم شاید آن فیلم مورد توجه داوران جشنواره قرار بگیرد. چرا سینمای ما اینگونه است؟ چرا فیلمی که در بطن تصاویر آن رفاه وجود داشته باشد، فیلم قابل اعتنای منتقدان نمی‌شود؟ چرا کاراکترهای داستان یک فیلم نباید زندگی خوبی داشته باشند؟ چرا فیلمی که به طبقه مرفه می‌پردازد، نمی‌تواند یک فیلم خاص باشد؟

آیا فیلم گیشه می‌تواند فیلم خوبی باشد؟
ماهیت هنر نشان‌ دادن آن بدبختی، بیچارگی، فقر و تنگدستی است! اتفاقا این طیف فیلم‌ها در سینمای ایران ساخته می‌شود و جوایز نیز تماما به این نوع قصه‌ها تعلق می‌گیرد. به نظر من فیلم گیشه می‌تواند فیلم خوبی به تعبیر همکاران شما باشد. نباید برای سینما مرز این چنینی که اشاره کردم، بسازیم. اگر در فیلمی رفاه اجتماعی سطح بالای جامعه را نشان دهیم، آن فیلم دیگر نمی‌تواند یک فیلم با کیفیت باشد. یک فیلم مثال بیاورید که بازیگری نقش یک آدم مرفه را بازی کند و در جشنواره جایزه‌ای از آن خود کرده باشد. قصه‌هایی که به سمت جشنواره‌ای شدن می‌روند، این سیاهنمایی را در خود مستتر دارند. فیلم شیک و مربوط به طبقه مرفه در ایران هیچ‌گاه به جشنواره راه پیدا نمی‌کند چه رسد به اینکه عواملش جایزه بگیرند. نشانه‌های این طیف فیلم‌ها کاملا مشخص است. حوض‌های قدیمی و بیغوله و یک داد و فریاد چه کنم چه کنم.... یا اگر درباره اعتیاد باشد حتما آن فیلم هنری خواهد بود یا حداقل اگر جزو کاندیداها نباشد از آن فیلم بسیار تقدیر می‌شود.

و نکته جالب این است که هرکس در سینمای ما نقش معتاد را بازی کرده‌، جایزه برده است!
خود این موضوع یک بحث کاملا مفصل است اما نتیجه‌ای که من می‌گیرم این است که سینمای تجاری با تمام شیک بودنش می‌تواند فیلم‌هایی اخلاقی و مردمی داشته باشد که با مردم ارتباط بهتری پیدا می‌کند.

برای گزینش فیلمنامه چه معیارهایی را مد نظر قرار می‌دهید؟
برای انتخاب فیلمنامه‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود من خط‌کشی و مرزبندی مشخصی را مد نظر قرار می‌دهم. حقیقتا می‌گویم چون خودم را متعلق به مردم می‌دانم در فیلمی حضور خواهم یافت که در نهایت احساس کنم تماشاگر آن فیلم را دوست خواهد داشت و پذیرش فیلمنامه سبب می‌شود بعد از دیده شدن فیلم رضایت عمومی را به ‌دست آورم و مردم (تاکید می‌کنم مردم) به کلیت فیلم حس خوبی داشته باشند و با یک درس اخلاقی ساده از سالن خارج شوند. فیلم«دو خواهر» مربوط به طبقه مرفه نیست؛ صداقت و راستگویی درس‌های بزرگ فیلم هستند و این ارزش‌ها مربوط به تمام طبقه‌های اجتماعی می‌شود و این مرزبندی‌ها و خط‌کشی‌های هنری جامعه منتقدان است. البته باید به این طیف حق داد. آنها به اصطلاح خودشان می‌خواهند فیلم‌های خاص خودشان را ببینند و آزادند که بروند و فیلم مورد نظر خود را تماشا کنند اما نباید اراده و سلیقه خاص خود را زمانی که تریبون مطبوعاتی را در دست دارند به جامعه تحمیل کنند. من این موارد را در دفاع از فیلم دوخواهر نمی‌گویم. دلیل مطرح کردن چنین مبحثی به این دلیل است که هنوز وضعیت سینمای ما که اکثریت در آن نقاب روشنفکری بر چهره زده‌اند، مشخص نیست.
در هند جامعه غالب، جامعه فرودست است و سطح زندگی در آنجا واقعا نازل است، اما سینمای شیکی دارند. در همین بالیوود اگر سلمان‌خان در یک فیلم رل خوبی ایفا کند حتی اگر کلیت و ماهیت فیلم چارچوب خوبی نداشته باشد در جشنواره‌های داخلی از او تقدیر می‌شود. این موضوع در هالیوود نیز عینیت دارد. هیث لجر برای حضور در نقش کمیک‌استریپ چندباره تصویر شده بتمن و نقشی که نیکلسون آن را قبلا ایفا کرده جایزه گرفت؛ هیچ کس هم نگفت که «شوالیه تاریکی» یک فیلم تجاری است. من برای شما مثالی بیاورم. برخی فیلم‌های هنری که دوستان عزیز زحمت می‌کشند را با چند تن از منتقدان بزرگ در سینما دیدم. بعد از اینکه فیلم تمام شد به یقین می‌دانم که هیچ کدام از آنها متوجه چیزی نشدند و هیچ اشتراکی در فهم فیلم نداشتند. وقتی از آنها تحلیلشان را درباره فیلم می‌پرسم در یک کلمه جواب می‌دهند «بی‌نظیر بود». می‌پرسم «ببخشید می‌شود لطفا تحلیلتان را درباره این فیلم بگویید؟» و پاسخی نمی‌گیرم. اکثریت فیلم را تا به انتها درک نکرده و نفهمیده‌اند و فقط ادای روشنفکری درآورده‌اند. ما به جای اینکه بیاییم دست در دست یکدیگر بگذاریم سینما را رو به جلو ببریم و از لحاظ تکنیکی پیشرفت کنیم با همین اداهای روشنفکری سبب سقوط سینما می‌شویم.

برای شما که بازیگر هستید فرق می‌کند در چه اثری حضور پیدا کنید؟
حتما؛ بویژه درحال حاضر.

اگر یک کار تلویزیونی به شما پیشنهاد شود، در آن اثر حضور پیدا می‌کنید؟
باز هم می‌گویم مردم. اگر احساس کنم کاری باشد که مردم از حضور من در آن اثر راضی می‌شوند، حضور پیدا می‌کنم؛ چراکه نه... من با فعالیت کردنم در تلویزیون هیچ مخالفتی ندارم به شرطی که فیلمنامه موفق و چشمگیری باشد.

شما تاکنون در فیلم‌هایی حضور پیدا کرده‌اید که به قول خودتان مردمی هستند و به تعبیر دیگر گیشه دارند. همین رویه را ادامه خواهید داد؟
قطعا ملاک ارزشگذاری من برای قبول یا رد آن فیلمنامه مردم هستند. اگر از شما بپرسم موفق‌ترین کار من کدام اثر بوده از کدام کار نام خواهید برد؟

همه کارهای شما.

بهترین کار من در کارنامه‌ام؟

من می‌گویم «دو خواهر».
رندی ژورنالیستی خرج می‌کنید. قبلا از کدام اثر نام بردید؟

بی‌تردید«بوتیک» که مثل«آتش بس» به بخش رقابتی جشنواره فجر راه نیافت.

«بوتیک» را در بخش مسابقه راه ندادند. فیلم‌های کم‌ارزشی که همان سال در بخش مسابقه بود را می‌توانم اسم ببرم. «بوتیک» فیلم عامه‌پسندی بود؟ البته با این تعبیر عامه و خاصه‌پسند نیز مخالفم. در واقع یکجور خط‌کشی و توهین به شمار می‌رود. وقتی مغرضانه تصمیم‌گیری می‌شود، مثلا مافیای فلان تهیه‌کننده یا باند فلان بازیگر اعمال نفوذ می‌کنند، کمی کار مشکل می‌شود. زمانی که باندبازی، مافیا و جناح‌بندی در سینماست و من نیز برای جناحی کار نمی‌کنم، تصمیم می‌گیرم برای مردم کار کنم؛ مگر اینکه فیلمنامه‌ای به من پیشنهاد شود و آن کار را برای دلم کار کنم نه برای جشنواره و جایزه و در نهایت بهترین هدیه برای من استقبال مردم است و اگر فکر کنم مردم از نتیجه کار راضی نیستند آن فیلمنامه را قبول نخواهم کرد؛ مگر عواملی دست به دست هم بدهد و موردی غیرقابل پیش‌بینی رخ دهد و یک موفقیت نسبی برای آن اثر بتوان پیش‌بینی کرد.
دو خواهر یک فیلم اخلاقی است و آتش بس یک سری نکات مهم و برجسته را در روابط زن و شوهر بررسی می‌کند که آموزنده است. پس رسالت سینما و هنر در ابتدا آموزش درست زیستن به مردم است و قبل از هرگونه خط‌کشی این نکته بسیار مهم را باید بپذیریم.

دلم نمی‌خواهد درباره شایعاتی که درباره شما وجود دارد سوال کنم اما رسالت من ایجاب می‌کند که به این بحث ورود کنم.کسانی که حاشیه‌سازی می‌کنند کلا 2 دسته‌اند؛ گروه اول کسانی هستند که به اعتقاد من گناه دارند؛ این افراد کسانی هستند که شاید حسادت می‌کنند. من همیشه در جواب دوستانی که می‌گویند فلانی این حرف را زده یا نوشته این جواب را می‌دهم. اما اگر دقیق‌تر این موضوع را بررسی کنیم، می‌بینیم این افراد چند دسته‌اند؛ گروه اول شامل کسانی می‌شود که نسبت به شرایطی که داشته‌اند یا خودشان تلاشی نکرده‌اند یا شرایط برای موفق شدنشان فراهم نشده به جایگاهی که خدا خواسته و لطف مردم بوده (با تاکید)دست پیدا کردم حسادت می‌کنند یا شاید عوامل پشت صحنه بوده و از ابتدا می‌خواسته که بازیگر شود یا... .
قبل از ادامه صحبتم باید اضافه کنم انتقادی که از جانب مطبوعات غیرمغرضانه باشد، برای من عزیز است و پذیرای آن هستم، اما اگر انتقادی مغرضانه باشد، نمی‌پذیرم. یک عده افراد دیگری هستند که از جای دیگری تطمیع و تامین می‌شوند یا من با آنها مصاحبه نکرده‌ام یا در پی حداقل گرفتن مطلب از من بودند و من به آنها مطلب ندادم یا ساعت‌ها با سبدهای گل پشت در دفتر من منتظر بوده‌اند یا به دلیل پیشنهاد‌های غیر اخلاقی که از طرف مجله آنها شد و من آنها را از دفترم بیرون رانده‌ام، برای اینکه نشریه‌شان بفروشد عکس مرا روی جلد می‌زنند و با علم به اینکه از جای دیگر تطمیع می‌شوند (از طرف افرادی که احساس می‌کنند به نوعی رقیب من محسوب می‌شوند، هزینه پرداخت می‌شود) تا شایعه‌سازی کنند که خدا را شکر دست و قلم آنها کاملا برای مردم رو شده است.
در مجلات تکراری هر ماه از من نوشتند و حاشیه‌سازی کردند اما در نهایت تحت شکایتی حتما جواب آنها را خواهم داد. اگر عده‌ای از منتقدان بگویند که در نقش‌های یکسان و تخت حضور داشته‌ام به بیراهه رفته‌اند. بعد از تجربه اول سعی کردم به یک جهان‌بینی خاصی در بازیگری برسم و شگرد و خلاقیت‌های تازه‌ای از خود نشان دهم. اگر این خلاقیت‌ها دیده نشده به دلیل آن بوده که کل مجموعه فیلم قضاوت شده نه بازیگری من تنها. من برای ایفای هر کدام از نقش‌ها تجزیه و تحلیل مشخصی را ارائه کرده‌ام که جامعه مطبوعات به جای پرداختن به این بخش به سراغ زندگی خصوصی من می‌روند.
کسانی که شما را نقد می‌کنند نشریات زردی هستند که حتی توان نوشتن یک نقد فیلم را ندارند و درباره بازیگری کتابی نخوانده‌اند. مطبوعات ما با آمدن این افراد که حتی برخی مدارک غیر مرتبط دارند، لطمه‌های زیادی خورده و تکثیر شدن این نشریات به سینما هم لطمه وارد کرده است.خودتان هم می‌دانید حتی برخی رقبای شما وکسانی که احساس رقابت با شما را دارند به عنوان مشاور هنری یا سردبیر با این مجلات همکاری می‌کنند.
اگر تکثیر این مجلات سبب رشد سینما شود مفید است اما برخی از آنها به قهقرا رفته‌اند. مطبوعات و سینما باید دست در دست یکدیگر گذارند برای بهتر شدن وضعیت سینما. من نیز مجله‌ای را در اختیار داشتم، بنده هم می‌توانستم برای دیگران حاشیه‌سازی کرده و شرایط بدی برای آنها ایجاد کنم اما تنها شرطی که ضمن عقد قرارداد بر آن پافشاری داشتم این بود که هیچگونه حاشیه‌سازی درباره هیچ‌کدام از بازیگران سینما حتی آنهایی که نسبت به من موضع‌گیری دارند و حتی کسانی که احساس می‌کنند رقیب من هستند، چاپ نشود. اگر این مطبوعات دست به دست هم دهند تا شرایط فعلی سینما را عوض کنند و به جای جوسازی سبب رشد آن شوند اشکالی ندارد، اما وقتی به دلایلی که عرض کردم عکس مرا روی جلد می‌زنند تا بهره‌برداری کنند و به ناصواب از من مطالبی می‌نویسند، این رویه را درست نمی‌دانم. فکر می‌کنم نظارتی باید بر این جریان حاکم باشد تا نه‌تنها درباره من بلکه درباره همه هنرمندان این اتفاق نیفتد.

خب هیچ امتحان ورودی برای حضور در نشریات سینمایی و ... نیست. برخی افراد بیشتر به دنبال گرفتن شغل در سینما هستند مثلا روابط عمومی.همین افرادی که درباره من حاشیه‌سازی و مطلب‌نویسی کردند، چندین دسته گل به دفتر من فرستادند یا به هر ترتیبی می‌خواهند مصاحبه بگیرند که من اجازه ندادم. تماس‌های متعدد آنها و عدم پذیرش‌شان از طرف من سبب شد همین مطالب را بنویسند. خوشبختانه مردم ما باهوش هستند، می‌فهمند و فکر می‌کنند و تصمیم‌گیری با مردم است.

شما یک شبه که به این موقعیت نرسیدید؟
به نظر من بازیگری یک علم است. قبل از آنکه به صورت علمی بخواهیم در دانشگاه بخوانیم یک نبوغ ذاتی است که خداوند به برخی بندگانش عطا کرده است و حالا خدا فرصت را نیز برای بنده به وجود می‌آورد که بنده از این فرصت استفاده کند.

چرا ما وقتی بازیگر نمی‌شویم بازیگرکوب می‌شویم؟
من نمی‌گویم این آقایان استعداد بازیگری دارند یا خیر، من می‌گویم نان حلال بخورید، من می‌گویم از آن مطلبی که دارید می‌نویسید بهره برداری صحیح کنید نه اینکه عکس مرا روی جلد چاپ کنید و داخل نشریه با مطالب جعلی جهت‌دار و خیالی حاشیه‌سازی کنید. این نان حلال نیست. چرا حاشیه‌سازی؟خب اگر توانایی دارید به صورت فنی و علمی بازی مرا در عرصه سینما نقد کنید.

چرا بازهم این کار را انجام می‌دهند؟
چون این عده را وارد حریم کاری خودم نمی‌کنم چرا که حد آنها آنقدر نیست که پذیرای آنها باشم، اگرنه با این همه آدم کار می‌کنم، این همه نشریات این همه مرا نقد می‌کنند و نقدهای درست. این همه مرا مورد انتقاد قرار می‌دهند؛ انتقاد غیر مغرضانه و این نقدها چه بسا برای خود من مفید بوده و من همیشه استقبال کرده‌ام. این سبب می‌شود به مسیر اصلی کاری‌ام بازگردم. در اطرافم این همه دوستان مطبوعاتی خوب دارم.

حال که این همه به بنده اطمینان دارید، می‌خواهم به عنوان نخستین مشاوره مطبوعاتی بگویم کلا مصاحبه با مجلات را فراموش کنید.
حتما زین پس همین کار را خواهم کرد. با این همه برخی دوستان عزیز من هستند. من 13 سال است که کار هنری می‌کنم. از ابتدای تشکیل گروه موسیقی تا الان بسیاری همراه من بوده و کمک کرده‌اند و اگر من پیشرفتی هم داشتم در آن دخیل بوده‌اند اما پیشنهاد خوبی است، حتما همین کار را خواهم کرد.

پاسخ ندادن شما به شایعات اخیر به آن دامن نزد؟
حق با شماست. من باید در بعضی مواقع جوابگو می‌بودم که به دلیل مشغله کاری نرسیدم این کار را انجام دهم.

شما در کنار هنر عاشق ورزش هم هستید.الان اگر درباره این مساله صحبت کنیم عده‌ای آزرده می‌شوند و فردا دوباره شروع می‌کنند به نوشتن مواردی که برایم خوشایند نیست.

اشکالی ندارد شما که عادت دارید!من سال گذشته مسؤولیت مربیگری بدنسازی یک تیم والیبال سوپر لیگی را بر عهده گرفتم. برخی نشریات قبل از آنکه بیایند سوابق ورزشی مرا بررسی کنند و ببینند که من از گذشته والیبال را بشدت پیگیری کرده‌ام و از دوران نوجوانی در تیم‌های حرفه‌ای والیبال حضور داشته‌ام، دست به حاشیه‌سازی زدند، در صورتی که نخستین مربی والیبال من سرمربی والیبال تیم ملی بوده؛ آقای حیدرخان. من در باشگاه‌های پاس، دیهیم، پارس‌خودرو و شیشه وگاز بازی کرده‌ام، زیر نظر استادانی مثل حسن نبی و فرهاد داخم که مربیان سوپر لیگ هستند کارکرده‌ام، اما صدافسوس، قبل از اینکه سابقه ورزشی مرا بررسی کنند، دست به حاشیه‌سازی می‌زنند.

عده‌ای می‌گویند فعالیت ورزشی شما به‌خاطر پول بوده است.می‌توانم این موضوع را از چند بعد بررسی کنم، اینکه من ورزشکار نبودم پول گرفته‌ام یک بعد قضیه است و اینکه پول گرفته‌ام و یک ورزشکار در سطح حرفه‌ای هستم بعد دیگر این موضوع است. اینکه سینما را با ورزش تلفیق کنی و مسبب این امر شوی که عده‌ای از سالن‌های والیبال استقبال کنند موضوع ناراحت کننده‌ای است؟ اینکه به عنوان یک الگو مسبب کمتر شدن اعتیاد شوی جرم است؟ اینکه جوانان را به سالن‌های ورزشی بیاوری تا کمتر سیگار بکشند و به ورزش علاقه‌مند شوند، می‌توان به کل قضیه ایراد گرفت؟ البته اگر از منظر حرفه‌ای این مورد را بررسی کنید بدون دستمزد این کار را انجام ندادم. اما این نبوده که من به خاطر پول این کار را انجام دهم. هدف اصلی من والیبال بوده که جزئی از روزمرگی من است. اگر درست کنکاش کنید آقای داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال این موضوع را تایید می‌کنند.

پیوند ورزش و سینما چطور بوده؟
بگذارید اعترافی کنم؛ من قبل از اینکه هنرمند باشم یک ورزشکار بودم. از مینی‌والیبال 3 نفره من حکم قهرمانی استان تهران را دارم تا الان که در رده سنی بزرگسالان هم بازی کردم و سوابق والیبالی کاملی دارم. برخی عزیزان برایشان سخت است که بپذیرند یک آدم چندبعدی باشد؛ موسیقی را پیگیری کرده، ورزشکار بوده، 11 سال شاگرد اول مدرسه و منطقه بوده، مدرک مربیگری اسکی دارد و آن را به صورت حرفه‌ای دنبال کرده است.

بعضی‌ها اصرار و تاکید دارند که شما صرفا به خاطر خوب صورتی وارد سینما شده‌اید.
یک قیاس بین فیلم‌های ابتدایی و فیلم‌های امروز من بیننده را به نتیجه می‌رساند؛ تغییر در کیفیت بازی. بعد از کار اول (سام و نرگس)در فیلم دوم پذیرفتم روی ویلچر نقش یک فلج را بازی کنم موهایم را از ته تراشیدم و ریش گذاشتم.

اما گفته می‌شود که شما«سربازهای جمعه» را به دلیل تراشیدن موی سر نپذیرفتید بازی کنید.در «سام و نرگس» در انتهای فیلم موهایم را از ته تراشیدم، در فیلم دوم روی ویلچر نشستم و موهایم قد یک بند انگشت بوده است. در شام آخر هم موهایم کوتاه بوده، چرا نپذیرم.

بگذریم. اگر یک کارگردان فیلم اولی به شما پیشنهاد بازی بدهد قبول می‌کنید؟
کارگردا‌ن‌های فیلم اولی محترم هستند از این بابت که ایده‌پذیر‌تر هستند و به دلیل جوانی تلاش آنها بیشتر است، به روزتر هستند و به دلیل نزدیک‌تر بودن سن ارتباط بهتری پیدا می‌کنیم. اگر سنمان به هم نزدیک باشد ارتباط عمیق‌تری پیدا می‌کنیم.

در نهایت تسلیم خواسته کارگردان شدید؟
باید بشوید. این مورد جزو قوانین سینماست، هر چه کارگردان می‌خواهد را باید اجرا کنید.

شما به این قانون احترام می‌گذارید؟
قطعا. تا جایی که در توانم باشد آن را به خواسته خود نزدیک می‌کنم.

قرار بود درباره گذشته صحبت نکنیم اما مطالبی را عنوان کردید که مجبور می‌شوم به‌رغم میل باطنی این سوال را بپرسم. خانواده شما از این واکنش منفی مطبوعات دلخور نیستند؟
این جوابی است که همیشه به مادر عزیزم در پاسخ به این سوال که« فلان نشریه را دیدی؟ رضا چنین چیزی نوشته.چرا؟» می‌دهم.
من در پاسخ به مادرم می‌گویم: مادر این افراد گناه دارند، واقعا یکسری از این افراد پیش خود چه فکری می‌کنند؟ نمی‌خواهم بگویم که من خیلی بزرگ هستم. این تمام لطفی است که از جانب خداوند نسبت به من اتفاق افتاده است. یک حدیثی هست من همه جا گفته‌ام اگر دوست دارید چاپ کنید.

با کمال میل.
شامل 3 مورد می‌شود: 1- آنچه خدا به انسان داده موهبت الهی است و انسان هیچ استحقاقی در دریافت آن نداشته است.2- خداوند می‌داند چه چیز را برای چه کسی قرار دهد. ممکن است نعماتی که در حق دیگران رواداشته اگر به من می‌داد من قطعا در مسیرهای بدتری استفاده می‌کردم، خدا می‌داند کدام انسان را کجا قرار دهد. 3- هر قدر به هرکس داده است از او همانقدر جواب می‌خواهد. برخی به این موارد توجه نمی‌کنند و همین سبب می‌شود از درون شروع به غرض‌ورزی و حسادت کنند. افرادی که به من نزدیک هستند و مرا می‌شناسند، می‌دانند که بنده چنین مشکلاتی با آنها ندارم؛ برای اینکه می‌دانند من آدم دلی هستم و شدیدا احساساتی.

فکر نمی‌کنید چوب همین دلی بودن و احساساتی بودن را می‌خورید؟
شاید.

و حرف آخر.از روزنامه«وطن امروز» تشکر می‌کنم و به همه ملت شریف ایران درود می‌فرستم.