مهدی مهدوى کیا : در فیلم جدیدت چه نقشی داری ؟
محمدرضا گلزار : نقش عزرائیل را بازی کردم .
مهدی مهدوى کیا : هنوز فرصت نکردم این فیلم را ببینم حتماً خانوادگی مى رویم سینما و مى بینیم !
محمدرضا گلزار : کدام فیلم های من را دیدی ؟
مهدی مهدوى کیا : همه را دیدم .
محمدرضا گلزار : کدام را بیشتر دوست داشتی ؟
مهدی مهدوى کیا : از زبان دخترم باید بگویم ، چون توی خانه ی ما او فیلم مى گذارد و بقیه فقط باید تماشا کنند ! فکر مى کنم فیلم «آتش بس» را ۱۰ بار با هم نگاه کردیم . تو کدام گل من را دوست داشتی ؟
محمدرضا گلزار : همه ی گل ها و همه ی بازى هایت را دوست داشته و دارم . اما گل خاص ... یک گل زدی که سربازى ات را بخشیدند !
مهدی مهدوى کیا : به آمریکا ؟
محمدرضا گلزار : بله ، همان را دوست دارم . راستی در جام جهانی طرفدار کدام تیم هستی ؟
مهدی مهدوى کیا : طرفدار تیم خاصی نیستم ، ولی فکر مى کنم سه تیم اسپانیا ، آرژانتین و انگلیس شانس قهرمانی دارند . نظر تو چیست ؟ فکر مى کنم طرفدار آرژانتینى ، نه ؟
محمدرضا گلزار : نه ، من که برزیلی ام . ولی امسال فکر کنم اسپانیا ، آرژانتین یا انگلیس قهرمان شوند .
مهدی مهدوى کیا : برزیل به خاطر مربی اش آنچنان شانسی ندارد چون خودش یک هافبک دفاعی بوده ، با دو هافبک دفاعی بازی مى کند و کار تیم را به هم ریخته . کلاً این تیم ، آن برزیل همیشگی نیست که همه ی تیم ها را با قدرت می برد . من هم شانس اسپانیا و آرژانتینن را بیشتر مى بینم .
محمدرضا گلزار : بله ، دقیقاً . من از بچگی برزیل را دوست داشتم اما این دوره ...
مهدی مهدوى کیا : همه ی فوتبال ها را مى بینی ؟
محمدرضا گلزار : بازی های جام جهانی را که باید ببینم ، ولی بیشتر بازی های بارسلونا را نگاه میکنم .
مهدی مهدوى کیا : به خاطر «لیونل مسی» ؟
محمدرضا گلزار : بله ، اکثر بازیکنان بارسلونا را دوست دارم ولی بیشتر به مسی علاقه دارم . تیم ملی آرژانتین هم که خب ، یکی از مهره های اصلی اش مسی است و طبیعتاً آن را هم دوست دارم !
مهدی مهدوى کیا : از فیلم های جدیدت بگو ؟
محمدرضا گلزار : گفتم ، الان «دموکراسی تو روز روشن» را روی پرده دارم ، که نقش عزرائیل را توی آن بازی کردم . نقشم هم خیلی کوتاه است و به این دلیل پذیرفتمش که احساس مى کردم نقش تأثیر گذاری است و هر آدمی که این فیلم را مى بیند دست کم 4-5 دقیقه به زندگی اش فکر خواهد کرد . فکر مى کنم در این تأثیر گذاری ، دینم را آنطور که دلم خواسته ادا کرده ام . مطمئنم اگر تو این فیلم را ببینی ، بیشتر از 4-5 دقیقه به زندگى ات فکر مى کنی . به گل هایی که نزدی فکر مى کنی و آن دنیا یقه ات را مى گیرم !
مهدی مهدوى کیا : داشتم فکر مى کردم که کار شما خیلی حوصله می خواهد . مثلاً الان من چند دقیقه ای جلوی دوربین بودم و عکس گرفتم ، حوصله ام سر رفت و واقعاً خسته شدم . هر کسی نمى تواند از پس این کار ها بر بیاید و مثل تو باید صبور باشد .
محمدرضا گلزار : کار شما هم سخت است ؛ مثلاً سه جلسه در روز تمرین کردن ، وحشتناک است .
مهدی مهدوى کیا : بله ، در آلمان ما یک ماه تمام ، سه وعده در روز تمرین داشتیم . البته دو بار در طول فصل بدنسازی مى کردیم . حالا باید ببینیم در ایران - بعد از ۱۱ سال که اینجا نبودم - تمرینات بدنسازی چه جوری است . امیدوارم که سبکتر از آلمان باشد ! راستی اخبار تو را در والیبال تعقیب مى کردم . گویا در یک تیم لیگ برتری سمتی هم داشتی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، مربی بدنساز تیم ارتعاشات صنعتی بودم !
مهدی مهدوى کیا : چطور ؟ خودت هم والیبال بازی مى کردی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، بازی مى کردم . یک بازی هم با پرسپولیس کردیم ، که بردیمشان . آن طرف داود سید عباسی ، کریم باقری ، شیث رضایی و فراز فاطمی بودند .
مهدی مهدوى کیا : ورزش برای همه خوب است . من همیشه به این دقت مى کنم و اعتقاد دارم که هنرپیشه های خوب ، باید هیکل خوبی هم داشته باشند . باید با هر لباسی که مى پوشند ظاهر جذابی داشته باشند . بعضی ها مى آیند با اینقدر شکم ، آدم از دیدنشان یک جوری میشود ! به خاطر همین مى گویم ورزش برایت خوب است . یعنی روزی دو جلسه تمرین مى کنی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، صبح تمرین هوازی و بعدازظهر بدنسازی .
مهدی مهدوى کیا : باید همین کار را بکنی ، اگر نکنی اضافه وزن می آوری ، نه ؟
محمدرضا گلزار : تا قبل از شروع فیلمبرداری هر کار تازه ، تمرین مى کنم . استعداد چاقی دارم ، شدیداً !
مهدی مهدوى کیا : من هم همینطور ، اگر یک ماه تمرین نکنم ، وحشتناک چاق مى شوم . اما هادی - برادرم - برعکس من است . یک سال تمرین نمى کند ، بعد مى بینی وزنش دو کیلو هم کم شده ! در حالی که من دو هفته تمرین نمى کنم ، 3-4 کیلو به وزنم اضافه مى شود !
محمدرضا گلزار : از استیل آذین چه خبر ؟ چیزی هست که مردم ندانند و بخواهی بگویى ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، چیز خاصی نیست . سال پیش - که البته من کل فصل را نبودم - در چند بازی آخر بد شانسی آوردیم . اما امسال سرمایه گذارى خیلى خوبى روى تیم شده . امسال مى خواهیم قهرمان شویم .
محمدرضا گلزار : با آقاى هاشمیان هم قرارداد بستند ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، قرارداد وحید هاشمیان تمام شده ، ولى هنوز توافقى با تیم جدیدى نداشته .
محمدرضا گلزار : کریم انصارى فرد را گرفتند ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، مى گویند کریم رفته پرسپولیس . فعلاً استیل آذین فقط سه بازیکن ( سیاوش اکبرپور ، میلاد زنیدپور و سوشا مکانى ) گرفته است . تا بعد ببینیم چه مى شود ... خب ، تو بگو ؛ کار جدید چه خبر ؟
محمدرضا گلزار : فعلاً که دارم فیلمنامه مى خوانم و کار جدیدی را شروع نکرده ام .
مهدی مهدوى کیا : بار قبل که داشتم بر مى گشتم آلمان ، مى خواستم بیایم آن فیلمی که درباره ی زندگی خودت بود را توى سینما ببینم ، ولی وقت نشد و ما رفتیم .
محمدرضا گلزار : توفیق اجباری ؟ ندیدی ؟
مهدی مهدوى کیا : ندیدم ؟! این دختر ما پدرمان را درآورد بس که این فیلم را برایمان گذاشت ! رضا عطاران خیلی خوب بازی کرده بود . این پیر مرده (احمد پور مخبر) هم کارش گرفته ها ؛ هر فیلمی نگاه مى کنیم در آن بازی مى کند . کی آوردش توی سینما ؟
محمدرضا گلزار : رضا عطاران .
مهدی مهدوى کیا : در تمام فیلم ها هست !
ببخشید انقدر سوال دارم، میشه لطفا راجع به تیم والیبال ارتعاشات و بازیکنانش و بازی هایش و اینکه بالاخره چه بلایی سرش آمد برام توضیح بدهی?
تیم والیبال ارتعاشات صنعتی ایران از چند سال گذشته حضورش را در مسابقات لیگ برتر استارت زد، این تیم با جذب محمدرضا گلزار، ستاره سینمای ایران به عنوان یکی از تیم های پر سر و صدا در سنوات اخیر محسوب میشد، اما متأسفانه مسئولان باشگاه نتوانستند نتیجهای مطلوب در طول سه سال حضورشان در لیگ برتر کسب کنند.
براساس این گزارش؛ عدم کسب نتایج مطلوب لیگ برتری عاملی شد برای خداحافظی این تیم از حضور در پیکارهای باشگاهی، این امر تا حدودی در چراغ خاموش و بی سر و صدا انجام شد و به طور کامل با شروع فعالیت تیم منافات داشت.
آخرش کی برنده شد? برزیل یا...
فکر میکنم اون سال اسپانیا برنده شد.
تاریخشو میدونی? میشه لطف کنی یه پرس و جویی کنی ببینی مال کی و کدام مجلست
مجله نسل امروز
تاریخ 6 تیر 1389
لینکتون کردم[بوسه][بوسه][بوسه][بوسه]
ممنون عزیزم!
چه مصاحبه ی جالبی بود خیییییییییییلی عالی بود مرسی عزیزم فقط من متوجه نشدم اقای کی باید از کی میپرسید راستی مال کدوم مجله است
مثل یک گفت و گوى عادى بود یعنى یکى میپرسید اون یکى جواب میداد بعد اون یکى میپرسید این یکى جواب میداد!البته متأسفانه نمیدونم مال کدوم مجله هستش!