دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!
دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

گلزار زندگی محمدرضا

در زندگی محمدرضا؛
    این پول‌ها خوردن نداره !

   
    
    اگر مغایر با ترویج و تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی نباشد می‌خواهیم درباره زندگی یک هنرمند ایرانی بنویسیم. راستش نمی‌دانم اصولا درج زندگی هنرپیشگان کشورمان خوب است یا خیر؟ اما این را می‌دانم که باید بهترین باشیم چون لیاقت خوانندگانمان بیش از اینهاست. ما بدهکار شماییم.
     اگر قرار باشد محور همه فعالیت‌های سال‌های اخیر و آینده تلاش اقتصادی برای تولید ثروت، اشتغال‌زایی و افزایش شاخص خوشبختی ایرانیان باشد، چگونه باید با جوانی که در طول پنج سال گذشته یکی از عوامل ایجاد گردش‌مالی 50 میلیارد ریالی در سینمای ایران بوده است، برخورد کرد؟ می‌شود در ساختمان‌های غیرخصوصی با تکیه بر پول نفت نشست و برای همین حداقل‌های سینمای ایران خط و نشان رسانه‌ای کشید، اما خروجی چنین رویه‌‌ی رسانه‌ای چیست؟ آیا در جهت تامین منافع ملی و کارآمد نشان دادن نظام در عرصه سینماست؟ ظریفی می‌گفت: اولین گام برای اجرای اصل 44 تغییر فضای فلسفی ذهن‌مان است. تا زمانی که مجری‌های رسانه ملی در برخورد با یک مجموعه خصوصی رسانه‌ایی، صنعتی و یا کشاورزی می‌گویند: اسمش را نمی‌بریم چون تبلیغ می‌شود، یعنی آن‌که هنوز فلسفه اقتصادی حاکم بر ذهن‌مان اصل چهل و چهاری نیست.
    جوان ایران امروز، در عرصه دانش، ورزش و هنر خروجی سه دهه گذشته انقلاب و سزاوار قدردانی هستند. بسیاری از این دخترها و پسرها همسن جمهوری اسلامی ایران و فرزندان انقلاب محسوب می‌شوند. اگر ما صدها و هزاران گلزار، مهدوی‌کیا، رضازاده، محمد اصفهانی، حاتمی‌کیا و بسیاری نخبه علمی و دانشگاهی جوان داشته باشیم، بهره‌وری کشورمان افزایش می‌یابد و یا آنکه نداشته باشیم؟ پس موجودی‌مان را تضعیف نکنیم، چرا که انحراف در استعدادهای عرصه‌های مختلف و بی‌انگیزه کردن آنها توطئه دشمن است، توطئه‌ای که اگر خطرناک‌تر از حمله نظامی نباشد کم‌اهمیت‌تر از آن نیست.
    
    پژمان کردمحله
    
    
    ما چندین گفتگو با تو داشتیم، اما آیا امکان دارد یک تعریف متفاوت از محمدرضا گلزار برای ما بگویی؟

    گلزار: متولد اول فروردین ‌هستم، لیسانس مکانیک دارم و فرزند سوم خانواده می‌باشم، یک برادر و یک خواهر بزرگ‌تر و یک برادر کوچکتر از خود دارم. از کودکی به فکر درس و مشق بودم و در کنار آن موسیقی و البته ورزش به ویژه شنا و اسکی. در دهه شصت پدرم در مقطعی سرپرست باشگاه پاس بود و به همین خاطر، من هم با او به تمرینات تیم پاس می‌رفتم که در گفتگوهای قبلی به طور کامل در رابطه با خاطرات آن زمان برایتان گفتم... از دوران کودکی سعی‌ کردم، اسکی را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهم و در کنار آن به والیبال هم بپردازم که هر دویشان میسر شد، ضمن این‌که بگویم در محله اندیشه تهران حوالی خیابان شریعتی بزرگ شدم.
    
     در کودکی عاشق سینما بودی؟
    گلزار: نه، آن زمان مشغولیت ذهنی من تنها درس بود و ورزش می‌کردم. یعنی وضعیت خانوادگی‌مان این طور اقتضا می‌کرد، از آن دست بچه‌هایی بودم که درس و مشق در اولویت بود، از طرفی پدرم علاقه داشت که در رشته تحصیلی خودش مکانیک، تحصیلاتم را ادامه بدهم، اما من عاشق دندانپزشکی بودم. در مدرسه جزو بچه‌های درسخوان بودم، پیش از دیپلم، چند بار در کنکور شرکت کردم و در دو رشته مترجمی زبان و مهندسی مکانیک شاخه سیالات قبول شدم، آن زمان رشته ریاضی می‌خواندم، اما سال آخر دبیرستان تغییر رشته دادم و به رشته تجربی رفتم تا در کنکور تجربی شرکت کنم و بتوانم در دندانپزشکی قبول شوم، ولی آن سال مصادف شد با تغییر ساختار آموزشی و ضرایب خاصی که در نظر گرفتند، به همین خاطر نتوانستم در رشته دندانپزشکی قبول شوم، به ناچار برگشتم به سراغ مهندسی مکانیک که یک سال قبل از دیپلم قبول شده بودم، یعنی همان رشته‌ای که پدرم دوست داشت من در آن ادامه تحصیل بدهم. در رابطه با پرسش شما هم باید بگویم، بله، سینما را دنبال می‌کردم، اما فکر نمی‌کردم روزی به این دنیا کشیده شوم، در آن زمان از بازی خسرو شکیبایی بسیار خوشم می‌آمد، کم و بیش هم به سینما می‌رفتم، اما نگاهم به آن نگاهی جدی نبود.
    
     و درعین حال به موسیقی علاقه داشتی؟
    گلزار: بله، ابتدا پیانو می‌نواختم، پیانو را به شکل حرفه‌ای ادامه دادم و در کنار آن گیتارمی‌نواختم و در چند سال اخیر هم که نواختن پرکاشن را آغاز کردم و زمان زیادی را برای تمرین اختصاص دادم. البته اگر به یاد داشته باشید گاهی اوقات در کنسرت‌های گروه آریان، پرکاشن هم می‌‌نواختم اما باید بگویم علاقه من به موسیقی از جایی آغاز شد که به دنبال آرامش بودم، موسیقی به من آرامش لذت‌بخشی می‌دهد و تاثیر عجیبی بر روحیه من می‌گذارد. سال‌هاست که این حس را با خودم دارم.
    
     ابتدا آریان، سپس وقفه و حالا دوباره گروه دارکوب؟ چه اتفاقی افتاد که این وقفه پیش آمد؟
    گلزار: آریان کاری مشترک بود بین چند دوست که گروه را پایه‌ریزی کردند و من هم جزوی از آن بودم، آریان در زمانی تاسیس شد که نیاز موسیقی پاپ بود، به واقع آریان به مانند یک کودک بود که من هم سهمی در رشد و پرورش آن داشتم. پیش از این که آلبوم اولمان به نام «گل آفتابگردون» روانه بازار شود، چندین کنسرت در کیش و قشم برگزار کردیم، استقبال از آن غیرمنتظره بود، خودمان هم باور نمی‌کردیم. استقبال چندین هزار نفره از آن... به عبارتی آریان دوران خوبی در زندگی هنری من بود، دورانی که به همراه دیگر اعضای گروه، روزهای خوبی را پشت سر گذاشتیم اما بعد سینما وارد زندگی‌‌ام شد و فصل جدیدی را در زندگی‌ هنری‌ام رقم زد. ورود من به سینما هم، همان طور که بارها گفتم از یک ملاقات آغاز شد، در ایام عید در سواحل خزر در رستورانی ایرج قادری را دیدم، اگر اشتباه نکنم عید سال 79 بود، او را برای کنسرت آریان در 15 فروردین در تهران دعوت کردم.

    آن زمان برنامه‌ای برای بازیگری نداشتم و خود سینما هم جزو اولویت‌های من نبود. قادری همان جا به من پیشنهاد بازیگری داد، پیشنهادش برای من بسیار غیرمنتظره بود، به او گفتم که با این مقوله آشنا نیستم و من در موسیقی حرفه‌ای‌ایم، از او فرصت خواستم، با این حال در کنسرت تهران به او پاسخ مثبت دادم، حالا که به آن روزها فکر می‌کنم، متوجه می‌شوم که این خواست خدا بود که آن روز اتفاقی قادری را ببینم و فصل جدیدی در زندگی‌ام رقم بخورد، پس از بازی در سام و نرگس، فکر و ذکرم سینما شد و علاقه‌ای دو چندان به آن پیدا کردم، سعی کردم مطالعه‌ام را بیشتر کنم از طرفی کار موسیقی به شکل حرفه‌ای احتیاج به وقت و انرژی زیادی دارد، آن زمان به همراه «آریان»، کنسرت‌های زیادی برگزار می‌کردیم و به همین خاطر نیاز به تمرین زیادی داشت، همچنین ضبط ترانه‌های جدید و برنامه‌های مختلف نیاز به این داشت که تمام وقت و نیرویم را صرف موسیقی کنم... ولی سینما وقت بیشتری از من می‌گرفت، ناگزیر بودم از این دو، یکی را انتخاب کنم، مدتی هر دو را دنبال کردم، اما احساس کردم که انرژی‌ام تحلیل می‌رود، این شد با وجود علاقه‌ای که به موسیقی داشتم، اما به خاطر سینما، با گروهی که به آن علاقه زیادی داشتم و خودم در بزرگ شدن آن نقش داشتم، خداحافظی کنم و در نهایت تصمیم گرفتم به سینما بپردازم... پس از 6 سال که از آریان کنار کشیدم، دوباره متوجه شدم که علاقه دوران کودکی‌ام به سراغم آمده و تشنه آن شدم، یعنی «موسیقی»... به این خاطر تصمیم گرفتم که به همراه تنی چند از دوستان، یک گروه موسیقی تشکیل دهم، اما دلم می‌خواست کار جدیدی ارائه بدهم، یک کار تازه در موسیقی و این شد که به همراه همایون نصیری یکی از دوستانم به فکر تاسیس گروه «دارکوب» افتادیم، گروهی که تمامی اعضای آن پرکاشن می‌نوازند. یک موسیقی تلفیقی از موسیقی آفریقایی و موسیقی جنوب ایران، که اولین کنسرتمان هم در دبی برگزار شد و جمعیتی سه هزار نفری به سالن آمد که باعث خوشحالی‌مان شد که در شماره گذشته حمید عسگری برایتان از آن کنسرت گفت و شما هم نوشتید.
    
     و کنسرت تهران چه شد؟ حتی بلیط هم فروختید؟
    گلزار: برای کنسرت مجوز دریافت کردیم، قرار بود کنسرت را درسالن اندیشه حوزه هنری اجرا کنیم، نزدیک به هفت هزار بلیط هم برای چند شب فروخته شد، اما در آخرین لحظات به ما گفتند برگزار نخواهد شد، سپس تصمیم گرفتیم که در سالن وزارت کشور برگزار کنیم، اما برای روزهایی که می‌خواستیم کنسرت را اجرا کنیم، سالن اجاره داده شده بود... ولی در اولین فرصت این کنسرت را در تهران برگزار خواهیم کرد.
    
     بیشتر تهیه‌کننده‌ها یقین دارند که گلزار تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاند، نظر خودت غیر از این است؟
    گلزار: به هرحال تهیه‌کننده‌ای نیست که دوست نداشته باشد، تماشاگران را به سالن سینما بکشاند، اما من فکر نمی‌کنم اگر چنین مسئله ای، البته با یک رویکرد مثبت اتفاق بیفتد، اشکالی داشته باشد، اگر نتیجه فروش فیلم است و این مسئله به چرخه اقتصادی سینمای ایران در شرایط حاضر کمک می‌کند، باید آن را به فال نیک گرفت، چرا که این سود اقتصادی می‌تواند به تولید فیلم‌های جدید کمک کند، حال چه ایرادی دارد که من هم با توجه به توانایی‌هایم که به قول منتقدین، به خاطر چهره‌ام! می‌‌باشد، در چنین شرایطی کمک حال اقتصاد بیمار سینمای ایران برای فروش فیلم‌ها باشم، به نظر شما این اشکالی دارد؟ و این به نفع شما هم است؟
    گلزار: به هیچ عنوان، آتش‌بس دو میلیارد و دویست میلیون تومان در تهران و شهرستان فروخت، اما سودی برای من نداشت، ما قراردادمان قبل از تصویربرداری یک فیلم است و در آن شرایط نمی‌دانیم که فیلم موفق می‌شود یا نه؟ البته در آتش‌بس و پس از فروش، تهیه‌کننده از عوامل تقدیری به عمل آورد که این مسئله در دیگر فیلم‌ها اتفاق نیفتاد.
    
     یعنی شما فکر می‌کنید، فیلم‌های شما تجاری نیست و بازی در این گونه فیلم‌های تجاری، مانع نمی‌شود که تماشاگران با استعدادهای شما بیشتر آشنا شوند؟

    گلزار: بگذارید واضح‌تر بگویم، من چنین هدفی ندارم که فیلمی بفروشد، چون وقتی یک فیلم می‌فروشد، چیزی از درآمد آن نصیب من نمی‌شود. ضمن این‌که این دلیل درستی نیست که تمام فیلم‌هایی که خوب می‌فروشند، ممکن است کارهای خوبی نباشند و تماشاگر به صرف دیدن من به سینما بیاید... مگر آتش‌بس و توفیق اجباری فیلم‌های بدی بودند یا کما فیلم ضعیفی بود؟ اما برای من این حسن را دارد که وقتی تماشاگر فیلمی را که من در آن بازی می‌کنم، می‌پسندد، انرژی‌ام مضاعف می‌شود، یک انرژی مثبت... صبح، که از خواب بلند می‌شوم و خودم را آماده می‌کنم تا سر صحنه بروم، انرژی چند برابر دارم که همین برای من کافی است اما نکته مهمی که در مورد پرسش شما باید به آن اشاره کنم، ماندگاری است، من سعی می‌‌کنم ماندگار شوم و همیشه تلاش کردم که ضعف‌هایم را رفع کنم، خیلی‌ها آمدند و رفتند، مهم ماندگاری است، تنها در سینما این‌طور نیست، در ورزش هم اوضاع به این شکل است.
    
     اما برخی از منتقدان در نشریات غیرخصوصی این نظر را دارند که سیمای خوش باعث موفقیت شما شد، نظر خودتان چیست؟
    گلزار:متاسفانه در طول این سال‌ها، قضاوت‌های غیرمنصفانه علیه من کم نبوده است. فراز و نشیب در کارنامه هر بازیگری به چشم می‌خورد و من هم از این حیث مستثنی نیستم و این امر در دنیای سینما و بازیگری طبیعی است. این عده دوستان با غرض‌ورزی به من نگاه می‌کنند، اگر در فیلمی بازی کنم و آن فیلم خوب از آب در نیاید، تمامی مشکلات را به من وصل می‌کنند و اگر خیلی خوب از آب در بیاید، سهمی برای من قائل نیستند که این مسئله باعث تعجب من هم شده است.متاسفانه قضاوت آنان نسبت به من، به گونه‌ای است که حقیقت را زیر پا می‌گذارند، درصورتی که ما همه در یک خانواده هستیم و در خانواده سینما هر کس جای خودش را دارد و هیچ کس جای دیگری را تنگ نمی‌کند، با این حال باید بگویم که گاهی اوقات متاسفانه ما دچار حسادت می‌شویم و به جای این‌که با نقدهای درست واشاره به ضعف‌ها در صدد رفع آن برآییم و با اشاره به قوت‌ها درصدد تقویت هم باشیم، سعی می‌کنیم تنها یکدیگر را متهم کنیم!
    
     و شما از چنین غرض‌ورزی‌هایی ناراحت می‌شوید؟
    گلزار: به هیچ عنوان، چون جنس این گونه از دوستان! را می‌شناسم، نه تنها ناراحت نمی‌شوم، بلکه در کارم انرژی چند برابر می‌گیرم، شاید بگویید من چه فشاری را تحمل می‌کنم، اما خوشبختانه باید بگویم فشاری بر روان من نیست، فشار برای آنانی است که نمی‌توانند چنین شرایطی را تحمل کنند، بالعکس من از این شرایط هم خیلی راضی هستم، می‌‌دانم که هر چقدر فیلم‌های من با موفقیت بیشتری روبه‌رو شود، این گونه انتقادها هم بیشتر می‌شود، اما من در زندگی‌ام سعی کرده‌ام، همیشه گام‌های درست را انتخاب کنم و حرکتم رو به جلو، و به سوی هدفی مشخص باشد، موفقیت با روش‌های درست...

    
     به هر حال باید قبول کرد که این هم بخشی از ویژگیهای شخصیتی برخی ازماست که طاقت دیدن موفقیت کسی را
    نداریم؟
    گلزار: امیدوارم این گونه نباشد. ولی این مردم هستند که انتخاب نهایی را انجام می‌‌دهند اگر گلزار را قبول نداشته باشند، به سراغ فیلم‌هایش نمی‌روند، می‌خواهم بگویم نظر اصلی، نظر مردم است.
    
     خوشبختانه مردم از فیلم‌های شما، استقبال زیادی هم به عمل آوردند، بارها با شما در خیابان و کوچه و سینماها برای
    اکران خصوصی فیلم‌هایت از نزدیک همراه بودیم و می‌دیدیم که چقدر بامحبت با مردم برخورد می‌کنی؟ این راز موفقیت شماست؟
    گلزار: مردم را در هیچ کجا نباید نادیده گرفت، این راز موفقیت همه می‌تواند باشد، اگر من بازیگر، توانستم به درجه‌ای هر چند کم از موفقیت برسم، این به خاطر قضاوت و نوع نگاه مردم است که مرا پذیرفتند ضمن این‌ که در درجه اول خواست خدا بوده... زمانی که در کوچه و خیابان مردم مرا می‌بینند، از من انتظاردارند که با آنها عکس یادگاری بگیرم و یا به آنان امضا بدهم، این نشان‌دهنده محبت آنان است و این ابراز محبت را باید جوابگو باشم. من فردی نیستم که دچار غرور بی‌جهت شوم، این ویژگی را از اشخاصی که از نزدیک با من برخورد دارند، می‌توانید بپرسید... من آدمی هستم که همیشه سعی می‌کنم اگر کسی به من محبتی کرد، درصدد جبرانش بر بیایم. می‌‌خواهم بگویم که علاقه بین من و مردم باید دو طرفه باشد، اگر خدا خواسته من به موفقیتی برسم، به واسطه همین مردم بوده است.
    
     در زندگی شخصی‌تان با مشکل مواجه نمی‌شوید؟ روزی که به همراه هم به اردوی تیم ملی رفتیم، از نزدیک دیدیم
    که چه طور در ترافیک اتوبان گیر افتادید و مجبور شدید پاسخگوی هوادارانتان باشید؟
    گلزار: چنین مسائلی جزء جدایی‌ناپذیر از حرفه ماست، من هم با آن کنار آمده‌ام و چند سالی است که بخشی از زندگی من شده است، به عبارتی با آن انس گرفتم. همیشه سعی می‌کنم در بین آنان باشم، اغلب فیلم‌هایم رادر میان مردم و در سینما می‌بینم و سعی‌ام در سال‌های اخیر همواره این بوده که چه در سینما و چه در برخوردهای روزمره‌ام، مردم را راضی نگه دارم.
    
     اما نباید استعدادهای نهفته‌ات را فراموش کرد؟
    گلزار: مهمترین عامل موفقیت من خداوند است. خداوند است که در وجود بندگانش این استعدادها را قرار می‌دهد. اگر توفیقی در زندگی‌ام داشته‌ام، تنها به خاطر لطف اوست. هر چه خواستم از او خواستم و همیشه هم پاسخ گرفته‌ام، خداوند است که نیروی سعی و تلاش را در وجود من گذاشته تا من از آن بهره ببرم و من هم از این نعمت او استفاده می‌کنم. من هم بنده‌ای هستم مثل سایر بندگان خداوند، یک «آدم معمولی و ساده»، هر چه دارم از لطف بیکران اوست. همیشه هم مشکلات و درددل‌هایم را با خداوند در میان می‌گذارم و دستم را به سوی او دراز می‌کنم. اوست که به بنده‌اش ارج و قرب و عزت می‌‌دهد، ما کاره‌ای نیستیم. اگر هم استعدادی هست، او به من بخشیده است.
    
     حالا برایمان بگو، در حال حاضر سینما یا موسیقی؟

    گلزار: هر دو، هر دوی آنها جزو علایق زندگی من است و نمی‌توانم آنها را کنار بگذارم، حال شاید در زمان‌هایی یکی را به نفع دیگری کنار گذاشتم، اما هر دوی‌شان زندگی هنری‌ام را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند. یعنی سال‌هاست که با آن زندگی می‌کنم.
    
     عده‌ای می‌گویند که شما دوست دارید فقط بازی کنید و به فیلمنامه توجه چندانی ندارید؟
    گلزار: به هیچ وجه این طور نیست، خودتان می‌دانید در سال‌های اخیر حتی به بعضی از پروژه‌ها پاسخ منفی دادم، سربازان جمعه کیمیایی که یادتان است یا فیلم لبه پرتگاه بهرام بیضایی... اما باید این مسئله را در نظر گرفت که با توجه به شرایط کنونی سینمای ایران، برخی انتخاب‌های من هم در جهت کمک به سینما است، حضورم در فیلم‌هایی که می‌تواند تماشاگر را به سالن‌های سینما بکشاند، یا عامه‌پسند است و به عبارتی آشتی دوباره‌ای میان مردم و سینما به وجود می‌آورد را می‌‌پذیرم. گرچه باید اشاره داشته باشم گاهی اوقات با توجه به انرژی که من گذاشتم، اثر کار آن طور که باید، نمی‌شود که این در دنیای سینما امری عادی و طبیعی است، ولی در بعضی از زمان‌ها پیش‌بینی‌ها درست از آب در می‌آید، درست مثل آتش‌بس و توفیق اجباری که آثاری بسیار تماشاگرپسند بودند و همچنین از کیفیت بسیار خوبی هم برخوردار بودند اما اجازه بدهید به نکته‌ای اشاره کنم. در حال حاضر به حساسیت‌هایی در فعالیت‌های هنری‌ام رسیده‌ام که شاید در آینده در کمتر کاری ظاهرشوم، به خصوص که اگر حدس بزنم، آن کار رضایت‌بخش نخواهد بود... روی فیلمنامه‌ها هم باید مطالعه بیشتری داشته باشم، همچنین گروهی که قرار است با آن کار کنم از فیلمبردار تا کارگردان و... را هم باید در نظر بگیرم.
    
     می‌خواهیم به این پرسش راحت پاسخ دهید، کدام یک از فیلم‌هایی که در آن بازی کرده‌اید را بیشتر دوست دارید؟
    گلزار: تمامی نقش‌هایم را دوست دارم، اما از بازی در آتش‌بس، بوتیک و توفیق اجباری خیلی راضی هستم.
    
     تماشاگر گلزار را با ظاهری آراسته و خوش‌لباس در ذهن خود جای داده، خودت چه فکر می‌کنی؟ همیشه بازی
    در این فیلم‌ها را انتخاب خواهی کرد؟
    گلزار: به هیچ عنوان، اگر از من بخواهند در فیلمی بازی کنم و البته مطمئن باشم که اثر، کاری قابل دفاع است و من باید موهایم را از ته بتراشم، قبول می‌کنم، مطمئن باشید.
    
     آتش‌بس چرا آنقدر به دل بیننده نشست ؟
    گلزار: دلیل اصلی‌اش حساسیت‌های تهمینه میلانی بود، او کارگردان باتجربه‌ای است و با اعتماد به من، شرایط را به گونه‌ای رقم ‌‌زد که بتوانم در اجرای نقشم موفق باشم. از طرفی خود من هم سر فیلمبرداری انرژی زیادی گذاشتم، با خانم میلانی، سر فیلم «آتش‌بس» ساعت‌ها می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم، نتیجه بسیار خوبی هم می‌گرفتیم... به طور حتم آتش‌بس یکی از فیلم‌های پرفروش با موضوع اجتماعی در تاریخ سینمای ایران بود.
    
     در توفیق اجباری هم، اوضاع بدین شکل بود؟
    گلزار: فیلمنامه توفیق اجباری، فیلمنامه‌ای زیبا و خواندنی بود که توسط پیمان عباسی نوشته شد که جا دارد از او تشکر کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم، شباهت‌هایی بین من و شخصیت اصلی داستان وجود دارد، رویه اصلی قصه را دوست داشتم، به نظر من نشان دادن مشکلات هنرمندان و بازیگران، کار قشنگی بود، خیلی‌ها می‌گفتند که بازی در این فیلم کار خطرناکی است و شاید به اعتبار من صدمه بزند، گرچه تمام فیلمنامه هم زندگی من نبود، برای مثال من ازدواج نکرده‌ام، اما در داستان توفیق اجباری فردی متاهل بودم.
    
     خانه خودت لوکیشن اصلی فیلم بود؟
    گلزار: بله، ابتدا لوکیشن این فیلم در جایی دیگر بود که این مسئله، کار را برای گروه کمی مشکل می‌کرد، به خصوص از لحاظ رفت و آمد. بنابراین پیشنهاد دادم که خانه خودم لوکیشن اصلی فیلم باشد، قرار بود تصویربرداری حدود 11، 12 روز طول بکشد، اما نزدیک به یک ماه طول کشید که خاطرات خوبی برای من و گروه رقم زد، گرچه حرف و حدیث‌های زیادی هم بعدها گفته شد که گلزار برای کمک به تهیه‌کننده چنین کاری کرد، متاسفم برای کسانی که هنوز معنای رفاقت‌های دوطرفه را نمی‌دانند! این که خانه من لوکیشن اصلی فیلم بشود یک تصمیم گروهی بود.
    
     در زمان تصویربرداری چند باری به شما سر زدیم، کاملا مشخص بود که انرژی زیادی صرف کرده‌ای، ضمن این‌که
    نقش کارگردان را نباید نادیده گرفت.

    گلزار: محمدحسین لطیفی از آن دست کارگردان‌های باهوش است، اگر به او پیشنهادی بدهی، در رابطه با آن فکر می‌کند و آن را عملی خواهد کرد. از همین جا می‌گویم، او هرگاه از من بخواهد، برایش بازی خواهم کرد...
    
     می‌توانی برایمان بگویی که کدام یک از قسمت‌های توفیق اجباری به واقعیت زندگی شما می‌پرداخت؟
    گلزار: اگر بخواهم به طور کلی و گذرا به این پرسش پاسخ بدهم، باید بگویم بخش‌های مربوط به زندگی خانوادگی، بخش‌های غیرواقعی فیلمنامه بود، در واقع در این فیلم، من نمادی هستم از قشر بازیگرانی که چنین مشکلاتی دارند، ولی آن قسمت‌هایی که در رابطه با برخورد من با مردم در فیلم دیدید، بر پایه اتفاقاتی است که برای من طی این سال‌ها افتاده بود.
    
     دلایل اصلی موفقیت توفیق اجباری را در چه می‌دانی؟
    گلزار: سادگی و صمیمیت. تماشاگر احساس می‌کند که با او راحتی... زمانی که تماشاگر را به زندگی شخصی خودت می‌‌بری، او هم با این فیلم راحت برخورد می‌کند چرا که فکر می‌‌کند به او نزدیک شدی... اگر برای مردم احترام قائل شوی و به ارزش آنها پی ببری طبیعی است که جوابت را هم خواهی گرفت. جا دارد از تمامی عوامل تشکر کنم که در این فیلم تمام انرژی خود را صرف کردند تا کاری خوب از آب در آید.
    
     دوست داشتی با بازی در توفیق اجباری چه پیامی بدهی؟
    گلزار: به مردم بگویم، شهرت و معروفیت تمام سینما نیست، بلکه این حرفه سختی‌های زیادی دارد که تنها بخشی از آن را در توفیق اجباری دیدید.
    
     در یک سال اخیر، باز هم تعدادی از نشریات علیه شما مطالبی نوشته‌اند و یا مصاحبه‌های خیالی چاپ کرده‌اند، همچنین
    یک سایت قلابی هم به نام شما تاسیس کرده‌اند، نظرتان چیست؟

    گلزار: شما با خلق و خوی من آشنا هستید، آدم ساده‌ای هستم و دوست ندارم از موقعیت خود سوءاستفاده کنم. در مورد اهالی سینما باید بگویم، نمی‌دانم چرا با این‌که همه، از یک خانواده هستیم، تا می‌بینیم شخصی یا اشخاصی در این وادی به موفقیت می‌رسند، به صورت علنی با او دشمنی می‌‌کنیم، از این دوستان می‌‌خواهم، زمانی که فیلمی فروخت از حسادت حرص نخورند و بدانند که همه عوامل، از فروش آن به سهم خود بهره خواهند برد، من نه در خارج و نه در داخل سینما با کسی مشکل ندارم، مخالفانم را هم نمی‌شناسم ، نه نامشان را می‌دانم، نه هدفشان را، البته جنس‌شان را می‌‌شناسم، ضمن این‌که برای چندمین بار روی سخنم با مطبوعاتی است که از قول من گفتگوهای خیالی چاپ می‌کنند، دوستان، آقایان، عزیزان، این راهی را که در پیش گرفته‌اید، راه و روش درستی نیست و پولی که از این طریق به دست می‌آید، خوردن ندارد. در مورد سایت‌های قلابی هم باید بگویم، جدیدترین روشی که جهت تخریب یک سری از بازیگران شناخته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد، همین سایت‌های قلابی است که هزینه آن توسط افرادی خاص با هدف تخریب چهره‌های سرشناس پرداخت می‌شود. هیچ سایتی زیرنظر من نیست، هیچ‌ ایمیل و آی‌دی هم ندارم، هیچ‌گونه ارتباطی با این‌گونه وب سایت‌ها و سایت‌ها ندارم و تمامی آنچه را که در این سایت‌ها ملاحظه می‌‌کنید دروغی بیش نیست، هر چه که به نام من و با تصاویر من در این‌گونه سایت‌هاست را به شدت تکذیب می‌‌کنم، همه آنها دروغ است و کلاهبرداری می‌‌باشد که امیدوارم هر چه زودتر مقامات قضایی و انتظامی با چنین افرادی برخورد کنند. در مورد دوستان سینمایی هم باید بگویم اگر هدفمان رشد سینماست باید رقابت بر آن حاکم باشد، اما رقابتی سازنده، نه حسادت و تنگ‌نظری که اصل رقابت را زیر سوال ببرد... باید همه دست به دست هم بدهیم و به یکدیگر کمک کنیم. اگر گلزار در انتخاب نقش‌هایش هم روزی اشتباه کرده، باید شرایطی را فراهم کنیم که او در مسیر درستی قرار بگیرد، نه این‌که او را بکوبیم... روال کار حرفه‌ای‌ها در سینما، رقابت سازنده است.
    
     در مورد گروه دارکوب، که به اجماع برایمان گفتی، اما یادمان می‌‌آید که یک گروه موسیقی هنرمندان هم می‌‌خواستی
    تشکیل بدهی، به کجا رسید؟
    گلزار: بله، با دوستان خوبم امین حیایی و حسام نواب‌صفوی قرار بود این کار عملی شود که موقعیتش پیش نیامد، اما در آینده دنبالش را خواهیم گرفت.
    
     اما والیبال... می‌گویند در یک سال اخیر، دو دستگی اتفاق افتاده، می‌خواهیم نظرت را بگویی که علاقه‌مندان به تو که بارها برای تشویقت به سالن‌ها آمده‌اند، برای دیدن بازی‌هایت کجا بیایند؟
    گلزار: تیمی که من در آن بازی می‌‌کنم تیم والیبال «چی‌توز»، هنرمندان پارسه است، تمرینات‌مان را دنبال می‌‌کنیم، اگر مردم دوست دارند، می‌‌توانند برای دیدن بازی‌هایمان که از طریق رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی می‌‌شود، به محل برگزاری بازی‌ها بیایند، ضمن این‌که جا دارد از آقای یغمایی و شرکت چی‌توز که زحمات زیادی برای این تیم متحمل شدند، تشکر ویژه‌ای داشته باشم.
    
     فوتبال؟
    گلزار: فوتبال همچنین طرفداران ویژه خود را دارد و چه بخواهیم و چه نخواهیم پرطرفدارترین ورزش دنیاست... به علی دایی تبریک می‌‌گویم که عضوی از فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) شده است. امیدوارم، تیم ملی کشورمان با قدرت در مسابقات مقدماتی جام‌جهانی حضور به هم رساند و از حقانیت فوتبال ایران دفاع کند. به وحید شمسایی هم تبریک می‌‌گویم که برای چندمین بار بهترین فوتسالیست آسیا شناخته شده است، برای این پدر مهربان که سه دختر گل دارد، آرزوی موفقیت می‌‌کنم. وحید از دوستان خوب من است، مثل سایر فوتبالیست‌ها که شاهدید بارها با هم به اردوی تیم ملی رفتیم و با آنان بودم (گفتنی است در ویژه نوروز خانواده‌سبز، یک گزارش کامل و خواندنی از دیدار محمدرضا گلزار با فوتبالیست‌های معروف ایران به شکل تصویری به چاپ خواهد رسید) ضمن این‌که در سال‌های اخیر فوتبال ایران با نزول روبه‌رو بود، اما مقام وحید باعث شد تا از حقانیت‌مان در فوتبال آسیا دفاع کنیم.

    
     و خواهرزاده‌هایت؟
    گلزار: خواهرزاده‌هایم را همان‌طور که می‌‌بینید، عزیز من هستند، این آقا پسر نامش «برسام» است و این دختر کوچولو، هم اسمش «آویسا» که در صحنه‌ای از فیلم توفیق اجباری هم بازی کرده است. همان جایی که من یک دختر کوچولو را در آغوش گرفتم. ارتباط خیلی خوبی با آنان دارم، آنها هم مرا دوست دارند و تمام فیلم‌های مرا می‌‌بینند، از آنجا که «برسام» بزرگ‌تر است، ارتباط بیشتری با فیلم‌های من برقرار می‌‌کند.
    
     از بردیا برادر کوچکت برایمان بگو؟
    گلزار: برادر نازنینی که سنگینی بیشتر کارهای من برعهده اوست و همیشه یار و یاور من بوده و حق برادری را به خوبی در حق من ادا کرده است. امیدوارم بتوانم روزی زحماتش را جبران کنم.
    
     احساست نسبت به پدر و مادرت چیه؟
    گلزار: دستشان را می‌‌بوسم، آنها صمیمی‌ترین دوستان من هستند و همیشه با آنان در امور زندگی‌ام مشورت می‌‌کنم... هر چقدر به آنان محبت کنم، باز هم کم است، یادمان باشد که محبت به پدر و مادر، موجب محبت خداست.
   

حواشی توفیق اجباری

همه حاشیه های توفیق اجباری 

«آدرس خونه گلزار رو می‌خوای؟» جوانی با شلوار گشاد و کاپشن بادی، لبخند زنان این جمله را زمزمه می‌کند. منتظر جوابم نمی‌ماند و می‌گوید: «فکر‌هات رو بکن. اگر خواستی، فیلم که تموم شد بیرون سینما کنار ساختمون روبه‌رویی منتظر باش تا بیام. پنج تا هزار تومنی آماده کن. منم آدرس دقیق رو بهت می‌دم.» هنوز درست متوجه حرف‌هایش نشده‌ام. می‌خواهم بپرسم: جریان چیست؟ که غیبش می‌زند.

پوستر‌های گلزار، بردها و دیوارهای سینما را پر کرده است. عده زیادی روبه‌روی پوستر‌ها ایستاده‌اند و زل زده‌اند به ژست‌ها و لبخندهای آقای سوپراستار!

بازار فیلم توفیق اجباری این روزها داغ داغ است. صندلی‌های سینما پر می‌شود و آخرین ساخته محمدحسین لطیفی خوب می‌فروشد. سایت سینمای ما اعلام می‌کند که این فیلم رکورد فروش را در طول سه روز شکسته است. در روزهای پنج‌شنبه، جمعه و شنبه هفته‌ گذشته فروش فیلم از مرز 100 میلیون تومان می‌گذرد. این موضوع را می‌توان از صف‌هایی که جلوی گیشه سینماها تشکیل می‌شود فهمید.

نیم ساعت به شروع سانس آخر فیلم مانده است. اما همه بلیت‌‌ها از قبل رزرو شده و گیشه بلیتی برای فروش ندارد. مسئول فروش گیشه می‌گوید: «وقتی فیلم مهمی اکران می‌شود معمولاً سانس آخر شلوغ است. اما برای این فیلم سانس یک بعدازظهر هم خیلی شلوغ می‌شود و اکثر روزها سالن پر است.» می‌‌خندد و علت این موضوع را هم می‌گوید: «ساعت یک سینما پر از بچه‌های دبیرستانی و راهنمایی می‌شود. اکثراً از مدرسه می‌آیند. با لباس‌های فرم گاهی هم بلیت رزرو می‌کنند. نمی‌دونی برای این پوستر‌ها چی کار می‌کنن. ان‌قدر قربون صدقه گلزار می‌رن که نگو. فیلم که شروع می‌شود و گلزار می‌آید خیلی‌هایشان جیغ می‌کشند و دست و سوت می‌زنند.» صحبت‌هایم با مسئول گیشه بی‌فایده نیست. بالاخره با پارتی بازی، یکی از بلیت‌‌هایی که رزروش کنسل می‌شود به من می‌رسد. یکی از صندلی‌های ردیف جلو؛ خدا نصیبتان نکند!

«سلام آقای گلزار»، «آقای گلزار یه امضاء می‌دین.»، «سلام آقای گلزار این بچه خیلی شما رو دوست داره.»

«آقای گلزار راسته که از خانمتون جدا شدین.» «آقای گلزار...»

محمدرضا گلزار در توفیق اجباری نقش خودش را بازی می‌کند. نقش محمدرضا گلزار سوپراستار سینمای ایران. درست مثل اکبرعبدی که سال‌ها پیش در فیلم هنرپیشه نقش خودش را بازی کرد.

اکبر عبدی آن روزها را خوب به یاد می‌آورد و می‌گوید: «در هنرپیشه سخت‌ترین نقش عمرم را بازی کردم. باید جوری بازی می‌کردم که بازی نباشد و خودم باشم و این خیلی سخت است. مطمئنم برای آقای گلزار هم سخت بوده. چون ما بازیگرها عادت داریم وقتی می‌گویند دوربین صدا حرکت، در یک فرم و حسی فرو بریم، پز بگیریم و در نقشی که قرار است بازی کنیم غلت بخوریم مثل دوبلرها که وقتی می‌گویند ضبط می‌شود، به طور ناخودآگاه صدایشان تغییر می‌کند. ما هم ناخودآگاه پز می‌گیریم و به همین خاطر وقتی می‌خواهیم نقش خودمان را بازی کنیم، سخت می‌شود. فکرش را بکنید به ما می‌گویند مژه نزن، دستت را بی‌جهت تکان نده، خودت باش. این واقعاً سخت است که هنرپیشه خود واقعی‌اش را بازی کند. شاید اگر از بازیگران حرفه‌‌ای دنیا بپرسید که برای یک بازیگر بازی در کدام نقش سخت‌تر است بگویند بازی حالت مرگ، یا مثلاً بازی در سکوت، اما من می‌گویم سخت‌ترین بازی برای یک بازیگر زمانی است که بخواهد نقش خودش را بازی کند.»

باران کوثری هم که در چند فیلم آخر محمدحسین لطیفی حضور داشته، نقش همسر محمدرضا گلزار را بازی می‌کند. زنی که از توجه دختران جوان به همسرش خسته شده است. گر چه او در برنامه شب شیشه‌ای به رضا رشیدپور گفت: دوست دارد تنها با لطیفی کار کند. اما بعد از بازی در «توفیق اجباری» خبرهایی مبنی بر نارضایتی او از فیلم به گوش خبرنگاران رسید. البته شاید فروش فوق‌العاده فیلم او را هم غافلگیر کرده باشد و نظرش نسبت به فیلم عوض شده باشد.

ناصر سریال ترش و شیرین یادتان است. رضا عطاران در نقش برادرزن گلزار، ناصر را تکرار می‌کند. یک کنه تمام عیار که فقط و فقط همه چیز را به هم می‌ریزد و به راحتی دستش رو می‌شود. با این تفاوت که در توفیق اجباری اسمش عطا است. با این حال او آن‌قدر هنرنمایی می‌کند که بسیاری از منتقدان معتقدند بازی عطاران در توفیق اجباری بی‌نظیر است. خودش می‌گوید: «به خدا من برای همه کارهایم زحمت می‌کشم. فکر نمی‌کنم کار اضافه‌ای هم برای این نقش انجام داده باشم. شاید دلیل این که نقش بهتر درآمده تأثیر آقای لطیفی به عنوان کارگردان باشد وگرنه خودم کار خاصی نکرده‌‌ام و فکر نمی‌‌کنم با بازی‌های دیگرم خیلی فرق داشته باشد.» عطاران علت فروش فیلم را مربوط به روحیه ایرانی‌ها می‌داند و می‌گوید: «ببینید، این فیلم مضمون تازه‌ای دارد. شبیه طنزهای دیگر نیست. به روحیه‌ ما ایرانی‌ها که به شایعه پردازی و سردر‌‌آوردن از زندگی دیگران علاقه‌داریم می‌خورد. مردم وقتی متوجه می‌شوند یک بازیگر نقش خودش را بازی می‌کند کنجکاو می‌شوند و دلشان می‌خواهد بیایند و رفع کنجکاوی کنند و ببینند آخر فیلم چه می‌شود.» البته رضا عطاران با منتقدانی که این فیلم را برای سینمای لطیفی سبک می‌دانند مخالف است و می‌گوید: «آقای لطیفی که در مورد این فیلم ادعایی ندارد. این فیلم را برای فروش ساخته است.»

این دومین بار است که در سال اخیر، گیشه‌های بلیت فروشی سینماها کاغذ «بلیت تمام شد» را روی قاب پنجره‌های کوچکشان می‌چسبانند. توفیق اجباری هم مثل فیلم اخراجی‌ها که در نوروز اکران شد، با استقبال زیادی روبه‌رو شده و نیوشا ضیغمی بازیگر جوانی است که شانس حضور در هر دو فیلم را داشته است. او در توفیق اجباری نقش دختری را بازی می‌کند که بعد از 20 سال از فرانسه به ایران آمده و در همسایگی محمدرضا گلزار ساکن می‌شود، اما اصلاً او را نمی‌شناسد. خودش می‌گوید: «من سعی کردم بازی‌ام به دور از کلیشه‌های معمول باشد. سعی کردم نقش یک آدم راحت را بازی کنم که قید و بندهای خاص ایرانی‌ها را ندارد اما لهجه‌اش عوض نشده باشد. همه هنرپیشه‌ها تا می‌خواهند چنین نقشی را بازی کنند به‌ لهجه‌شان را عوض می‌کنند، اما من دلم می‌خواست کلیشه نباشم.» نیوشا ضیغمی یکی از علت‌های استقبال از این فیلم را مربوط به سوژه فیلم می‌داند و می‌گوید: «در فیلم به زندگی سوپراستارها یک نگاه کلی می‌شود. محمدرضا گلزار نقش خودش را بازی می‌کند و اگر چه موضوع فیلم زندگی گلزار نیست اما بالاخره اسم محمدرضا گلزار وسط آمده و این موضوع برای خیلی‌ها جذاب است.» کافی است بگویید فیلم توفیق اجباری به سنگینی کارهای دیگر لطیفی نیست، آن وقت به راحتی می‌توانید متوجه عصبانیت نیوشا ضیغمی بشوید: «چرا هر کسی بخواهد حرف بزرگی بزند باید در گویشی که کسی متوجه آن نشود آن حرف را بزند تا مورد استقبال قرار بگیرد؟ به نظر من این فیلم یک طنز تلخ است. این را می‌گوید که یک سوپراستار زندگی ندارد. از شایعه‌ها می‌‌گوید، از روزنامه‌های زرد گله می‌کند، آن وقت می‌گویند سبک است. فیلمی که انقدر حرف برای گفتن دارد. آقای لطیفی همان کارگردان عینک دودی و دختر ایرونی است؛ فیلم‌هایی که فروش بالایی داشته‌اند. این فیلم هم خوب می‌فروشد، چون هم سوژه‌اش جذاب است و هم حرفی برای گفتن دارد.»

«آقای گلزار آحاد ملت از شما توقع دارند. آقای گلزار شما باید مردمی باشید.»

اینها را رویا می‌گوید. دختری که شیفته‌وار محمدرضا گلزار را دوست دارد و تمام در و دیوار خانه‌اش را با پوسترهای گلزار پوشانده است. بازیگر این نقش را خودتان حدس بزنید. بهاره رهنما یک بار دیگر در نقشی که چندین بار بازی کرده است حضور پیدا کرده؛ دختری عاشق‌پیشه که تنها آرزویش شوهر کردن است و این بار عاشق یک سوپراستار است. البته خودش می‌گوید: «یک ربع از بازی من کامل حذف شده است. نقش من اصلاً نقش یک دختر اسکیزوفرنی است که عاشق گلزار است و چند بار او را خواب می‌بیند که این خواب‌ها کاملاً درآمده.» البته او علت درآمدن سکانس را هم می‌گوید: «راستش ارشاد با شخصیت دختری که شیفته یک ستاره است مشکل داشته و می‌گویند: این صحنه‌ها ستاره‌پروری را رواج می‌دهد.» بهاره رهنما خودش هم می‌داند که چندین بار مشابه این نقش را بازی کرده و می‌گوید: «دوست دارم در سبکی که جا افتاده‌ام و از طرف مردم پذیرفته شده بمانم. نقش‌های مختلف را می‌توانم در تئاتر تجربه کنم. اما در سینما و تلویزیون دوست ندارم نقش در بهاره رهنما جاری شود. دلم می‌خواهد بهاره رهنما در همه نقش‌ها جاری باشد. من عاشق نقش دخترهای شیرین‌ و بلا هستم و دوست دارم آنها را بازی کنم. مطمئنم بعد از 30 سالگی هم نقش‌هایی را بازی می‌کنم که بهاره رهنمای 30 و چند ساله در آنها جاری شود.» او هم علت توفیق فیلم را در علاقه مردم به زندگی هنرمندها می‌داند و می‌گوید: «خب اشاره به زندگی گلزار در فروش فیلم خیلی خیلی مؤثر است.»

شاید جذابیت سوژه و وسوسه فروش باعث شده که تهمینه میلانی هم تصمیم بگیرد فیلمی با عنوان سوپراستار بسازد. احتمالاً می‌خواهد بعد از فیلم آتش‌بس یک فروش میلیاردی دیگر تجربه کند. گرچه می‌گوید: «سوپراستار یک موضوع کاملاً جداگانه دارد. زندگی یک هنرمند است که بعد از رسیدن به شهرت بلافاصله مغرور می‌شود. فیلم به توفیق اجباری ربطی ندارد. شخصی که به شهرت می‌رسد، می‌تواند یک شاعر یا یک نویسنده باشد.» ولی سوپراستار هنوز جلوی دوربین نرفته و تهمینه میلانی مشغول انتخاب بازیگر است.

***

برق‌های سالن که روشن می‌شود، تنها به این فکر می‌کنم که جوان آدرس‌فروش را پیدا کنم. خانه محمدرضا گلزار یکی از لوکیشن‌های فیلم است و گلزار خودش در خانه‌اش بازی می‌کند. این موضوع بیشتر کنجکاوم می‌کند. 10 دقیقه‌ای جلوی ساختمان روبه‌روی سینما می‌ایستم. جلوی سینما هنوز شلوغ است. کم‌کم ناامید می‌شوم که پسر جوان از دور دستش را بالا می‌گیرد و به طرفم می‌آید. «چی شد آدرس رو می‌خوای؟» می‌گویم: «آره ولی از کجا مطمئن باشم که کلک نمی‌زنی؟» چند لحظه مکث می‌کند و می‌گوید: «ببین من هر روز اینجا هستم. بیا آبروریزی کن. تو برو امتحان کن برگرد من تا آخر اکران همین جا هستم.» چند لحظه مکث می‌کنم که می‌گوید: «زود باش دیگه، چند نفر دیگه هم منتظرند.» چانه که می‌زنم به چهار هزار تومان هم قانع می‌شود. پول را می‌گیرد و دور و برش را نگاه می‌کند و یک کاغذ از جیبش بیرون می‌کشد و خداحافظی می‌کند. «خ ... کوچه ... پلاک...» این روی کاغذ نوشته شده. منتظر ماشین هستم که کاغذی شبیه کاغذ خودم در دست کس دیگری می‌بینم. «تو هم خریدی؟» این را که می‌گویم او هم کمی جا می‌خورد، اما وقتی کاغذ را در دستم می‌بیند با لبخند می‌گوید: «آره ما هم خریدیم» و به دوستش که کنارش ایستاده اشاره می‌کند. می‌گویم: «نکنه کلک زده باشه. آدرست رو بخون.» آدرس را می‌خواند، آدرسی را که من گرفته‌ام با آدرس آنها فرق می‌کند. آنها هم چهار هزار تومان پول داده‌اند و از این‌که گول خورده‌اند حرصشان گرفته و غر می‌زنند و فحش می‌دهند و تقصیر را گردن هم می‌اندازند. خداحافظی می‌کنند و جدا می‌شوند. هنوز منتظر تاکسی هستم که پسر را می‌بینم. یک موتور گازی دارد. هنوز موتور را روشن نکرده که می‌رسم. «ببینم تو که گفتی کلک نمی‌زنی پس چرا آدرس من با آدرس اونها فرق داشت.» پسر کمی نگاه می‌کند و می‌گوید: «خب به تو آدرس خونه خودش رو دادم به اونها آدرس خونه باباش رو.» موتور را روشن می‌کند. می‌گویم: «پولم رو بده. من آدرس نمی‌خوام.» با خنده می‌گوید: «حالا که آدرس رو گرفتی می‌خوای پولت رو پس بگیری.» منتظر جوابم نمی‌ماند. گاز می‌دهد و دور می‌شود.

گفت‌وگویی با کارگردان «توفیق اجباری»

گفت‌وگویی با کارگردان «توفیق اجباری»

محمد حسین لطیفی

«محمد حسین لطیفی» گفت: نمی‌شود گفت به طور کامل فیلم روایت زندگی واقعی این بازیگر است اما بخش‌هایی از «توفیق اجباری» از زندگی خود گلزار الهام می‌گیرد.

کارگردان "توفیق اجباری" ، در پاسخ به این پرسش که " تا چه حد داستان "توفیق اجباری" براساس زندگی "محمدرضا گلزار" نوشته شده است؟، گفت: نمی‌شود گفت به طور کامل فیلم روایت زندگی واقعی این بازیگر است اما بخش‌هایی از "توفیق اجباری" از زندگی خود گلزار الهام می‌گیرد. حتی خانه‌ موجود در فیلم که متعلق به خود گلزار است و ما فیلم را در این لوکیشن فیلمبرداری کرده‌ایم. البته باید به این نکته توجه داشت که موضوع اصلی قصه "توفیق اجباری" ازدواج و طلاق این آدم است در صورتی که گلزار واقعی هنوز ازدواج نکرده و طبعاً طلاق هم نگرفته است.

* دوست داشتم لزوم رعایت حرمت بچه‌های سینما را به تصویر بکشانم

آیا با توجه به نگاه جانبدارانه "توفیق اجباری" به زندگی شخصی یک بازیگر سینما، هدف از ساخته شدن این فیلم، ارائه پاسخی تصویری به علاقمندان سوپراستارهای سینما بوده است؟ لطیفی در این باره می‌گوید: در سینما و راجع به طلاق حواشی زیادی وجود دارد و هدف اصلی من از ساخته شدن "توفیق اجباری" این بود که کمی با مبحث طلاق در سینما شوخی کنم. ولی مرحله دوم خیلی برایم جدی بود و آن این که لزوم رعایت حرمت بچه‌های سینما را یک در قالب فیلم به تصویر بکشانم چون درجامعه، شاید عموماً مردم بروبچه‌های سینما را یک جور دیگر ببینند و ندانند که آنها می‌توانند اینقدر با حجب و حیا باشند و این کمتر قابل قبول باشد. با این ایده، من دوست داشتم یک شرایط خوشایندی را برای هویت این سینما ایجاد کنم تا رابطه مردم و گیشه سینما هم یک کم گرمتر شود و امیدوارم که توانسته باشم به این هدف نیز دست یابم. لطیفی در مورد تاثیر مشهود رضا عطاران در طنزهای موجود در فیلم، با توجه به کارهای موفق وی در تلویزیون گفت: دراین فیلم تمام بچه‌ها در حد و اندازه خودشان بودند. رضا گلزار، عطاران و حتی باران کوثری که همه معتقد بودند برای نقش همسر گلزار چون babyface و سنش پایین است، شاید مورد مناسبی برای همسر گلزار نباشد ولی من معتقد بودم با چهره‌پردازی خوب محسن بابایی و بازی خوبش به نتیجه برسد و همین طور هم شد. "لطیفی" در بخش دیگری از گفت‌وگو با فارس، در این زمینه که چرا پس از موفقیت فیلم "روز سوم" در زمینه سینمای دفاع مقدس، به سمت کارگردانی این فیلم رفته و دست به تکرار موقعیت موفق خود در جشنواره بیست و پنجم نزده است، گفت: من چنین روندی در کارنامه فیلمسازی خود نداشته‌ام و مگر دفعات قبل، طبق پیش‌بینی مردم و کارشناسان فیلم یا سریال تلویزیونی با مضامین حادثه‌ای، دلهره‌آور، معناگرا و... ساخته بودم که این بار چنین اتفاق بیفتد؟ وی در زمینه تولید "توفیق اجباری" و فاصله اندک آن با اکران عمومی، گفت: پس از بیست و پنج سال تجربه در سینما این اجازه را پیدا کردم که در یک سال دو اکران داشته باشم و از این بابت خدا را شاکرم. لطیفی گفت: آقای ضرغامی چندی پیش به این نکته اشاره کرد که: فیلم دیدن مراسم دارد. من عقیده دارم باید به فیلم اهمیت دهیم، بچه‌هایمان با ما همراه شوند، به سینما بیایند تا با هم و دور هم باشیم و فضای زیبایی را به‌وجود بیاوریم که این روند را قاعدتا باید با فیلم‌های مفرح شروع کنیم.
توفیق اجباری

* گلزار، عطاران و باران کوثری درحد واندازه خودشان بودند

وی افزود: "رضا عطاران" هم یکی از بازیگران خلاق سینما و تلویزیون است و قاعدتاً در "توفیق اجباری" هم این خلاقیت‌ها خیلی به بازی ایشان کمک کرده است.

لطیفی درباره تغییرات اعمال شده در فیلمنامه پیمان عباسی و میزان تأثیرگذاری محمدرضا گلزار و رضا عطاران در نگارش این فیلمنامه، گفت: در همه کارهایم همه تأثیرگذار هستند ولی همه دراندازه خودشان تاثیرگذارند. در "توفیق اجباری" طرح اصلی و خط اصلی را پیمان عباسی نوشت و کار را تحویل من داد، این که از آنجا به بعد این فیلمنامه چقدر دستخوش تغییرات شده، برمی گردد به من و عباسی و الان این فیلمنامه به نظر من در تیتراژ کاملا متعلق به آقای عباسی است. حتی بدون تیتری با عنوان "بازنویسی پیمان عباسی". البته این را همه می‌دانند که محمدحسین لطیفی زیاد خودش را درقید و بند فیلمنامه نمی گذارد و من همواره، سعی می‌کنم با انرژی بچه‌هایم سر صحنه کار را پیش ببرم.

توفیق اجباری

* هیچگاه طبق پیش‌بینی‌ها فیلم نساخته‌ام

وی در این زمینه گفت: واقعیت این بود که "توفیق اجباری" باید یک سال و نیم پیش ساخته می‌شد و پروانه ساخت آن را در اختیار داشتم اما تهیه کننده آن (سید کمال طباطبایی) به ‌خاطر ساخته شدن مجموعه "صاحبدلان" و فیلم "روز سوم"، به طور موقت کنار کشید تا من در مقطعی آن کارها را بسازم و به هر حال، ساخته شدن این فیلم جزو تعهدات قبلی من بود که باید سال گذشته این اتفاق می‌افتاد و من نیز، خود را متعهد می‌دیدم که "توفیق اجباری" را برای آقای طباطبایی که به خاطر من تولید این پروژه را متوقف کرده بود، بسازم.

رضا عطاران

* خودم را یک امپرسیونیسم می‌‌دانم

لطیفی افزود: راستش من آدمی هستم که نمی‌توانم پشت اکران بمانم. اگر کاری را بسازم و یک سال بعد اکران شود، اصلا حالم بد می‌شود!

وی گفت: معتقدم فیلم باید در لحظه و زمان خودش بتواند با مردم ارتباط برقرارکند و این یک روند مطلوب و خوشایند است. بنابراین همه تلاشم را می‌کنم و برخلاف عقیده عده‌ای ا ز همکاران که معتقدند فیلم باید خیلی ظریف و دقیق کار شود، من خودم را در فیلمسازی یک امپرسیونیسم می‌شناسم و معتقدم وقتی از دور به راش‌هایی در کنار هم قرار می‌گیرند، نگاه می‌کنی و لذت می‌بری، این احساس خوشایند از دریافت آنی تعیین کننده است.

لطیفی درباره تاثیر تولید فیلم‌هایی از جنس "توفیق اجباری" دررونق گیشه‌ سالن‌های سینما گفت: این دست فیلم‌ها، حداقل 80 الی 90 درصد تاثیرگذار هستند. پنجشنبه شب من "توفیق اجباری" را با مردم در سینما دیدم. به نظرم فیلم آنها را راضی کرد وامیدوارم این روند ادامه پیدا کند، زیرا بدون تبلیغ و تیزر تلویزیونی، بیلبورد خیابانی و... فیلم در دومین روز نمایش، یک سئانس فوق‌العاده پر از تماشاگر در سینما آفریقا داشت که همین مرا به وجد آورد وامیدوارم که در این مقطع بتواند به مجموعه سینمای ایران و به ویژه اقتصاد این سینما کمک کند.

وی اظهار داشت: بالاخره ما نیاز داریم که مردم را وارد "فضای فیلم دیدن" کنیم و بازار غیرمجاز سی دی را بشکنیم.

محمدرضا گلزار

* آشتی مردم با سینما را باید با فیلم‌های مفرح شروع کنیم

لطیفی به فارس گفت: درباره فیلمسازی من در زمینه طنز و کار جدی من همیشه به این نکته اشاره کرده‌ام که اگر ما تولد بچه‌ما را درپیش داشته باشیم، مداح دعوت نمی‌کنیم و یا اگر مجلس فوت پدربزرگمان باشد از مطرب کمک نمی‌گیریم چون این دو مقوله کاملا از هم جدا هستند. 

وی گفت: من اگر بخواهم فیلم‌های دفاع مقدسی کار کنم با اندازه‌ها و استاندارهای آن سعی می‌کنم خود را وفق دهم و اگر بخواهم طنز کار کنم با استاندارهای طنز کار می‌کنم. "توفیق اجباری" هم یک فیلم طنز بود و در حال و هوای یک کار طنز، باید ارزیابی و بررسی می‌شد. این بود که تمام تلاشم را کردم تا در اندازه‌های کار کمدی و طنز، بتوانم با بیننده همراه شوم.

وی تاکید کرد: اینگونه هم نیست که موفقیت "توفیق اجباری" موجب شود که در ادامه هم فقط در این زمینه کار کنم. شاید کار بعدی من، یک کار مذهبی باشد و اصلا نمی‌دانم که در آینده قرار است چه نوع فیلمی بسازم.

باران کوثری

کارگردان "توفیق اجباری" در مورد اهمیت‌ تنوع ژانر در کارهای سینمایی و تلویزیونی خود و لزوم رعایت چنین دیدگاهی برای پرهیز ازتکرار، گفت: این روند با آگاهی کامل بوده است. یعنی من با آگاهی کامل وارد "توفیق اجباری" شدم زیرا احساس می‌کردم دوست ندارم در یک فضا و حال و هوای فیلمسازی باقی بمانم. راستش من حاضر نیستم هیچ دو سریال یا فیلمی را پشت سرهم با یک مضمون انجام دهم، مگر آن که از نوع "صاحبدلان" باشد.

منبع : خبرگزاری فارس

فریدون جیرانی:یک قطعه موسیقی در فیلم بود که به دلایلی حذف شد


فریدون جیرانی:یک قطعه موسیقی در فیلم شام آخر بود که  به دلایلی حذف شد...ترانه بردی از یادم از دلکش که من خیلی دوست دارم را گلزار در فیلم میخواند.


موسیقی را تورج زاهدی تنظیم کرده بود و فیلم برداری اش 3 روز وقت مارا گرفت.در موقع فیلم برداری متوجه شدم که در فیلم رخساره هم از این ترانه استفاده شده.خیلی دل چرکین شدم اما صحنه را گرفتم.تدوین هم کردیم وبسیار خوب جا افتاد و همه چیز هم درست از آب درآمداما یکی از اولین کسانی که گفت این آواز را دربیاورم دخترم و پسرم بودند.


و استدلالشان هم این بود که این آواز به فضای فیلم و آن صحنه به خصوص لطمه میزند.خودم هم احساس کردم که این آواز از جنس فیلم نیست و فضا و حس فیلم را به قسمت دیگری میبرد فصل آواز گلزار حدود 5/4 دقیقه بود.میزانسن فوق العاده ای هم داشت.زن تابلو را در طبقه بالا به دیوار میکوبد و او و پسر هر دو از قاب تصویر به بیرون میروند.دختر مادر را صدا میزند.مادر بالای پلکان می ایستد و به پایین مینگرد.یکی از دختر ها تاری به دست دارد و یکی از پسر ها ویولن.گلزار و توسلی هم بین آنها هستند.دختر به مادر میگوید همان آهنگی که تو دوست داری.آفاق میاید که قرص زن را به او بدهد.اما   زن میگوید نه الان حالم خوب است.

 

همان جا بالای پلکان مینشیند و گلزار آهنگ را میخواند.زن به پایین و به گلزار نگاه میکند و گلزار هم به زن نگاه میکند اما نگاه های گلزار ادامه پیدا میکند و خیلی با حس و حال تر میشود.

                                  آفاق متوجه نگاه ها میشود و زن به آفاق نگاه میکند.

این کل فصل بود اما 2-3 اشکال داشت.اول اینکه میدانستم تکراری است.دوم اینکه صدای گلزار چندان خوب نبود(بی سلیقه!)

البته به دل مینشست و شنونده بدش نمی آمد.(خوشش هم میومد!)


      اما از همه مهمتر اینکه این اشاره را مدیون فرزندانم هستم اینجوری فضای فیلم را اشفته میکرد.

رضا رشید پور

 

این خاطره را برای اولین بار و برای تغییر ذائقه می نویسم . تصمیم گرفته بودم که محمدرضا گلزار آخرین مهمان شب شیشه ای باشد . آن روزها مشغول بازی در فیلم توفیق اجباری بود . پس از ماجراهای احمدرضا درویش خیلی از بیننده های برنامه خموده شده بودند و آمدن محمدرضا به آخرین شب شیشه ای می توانست یک پایان خوشحال کننده و عامه پسند باشد. 

تلفنی با او صحبت کردم و قرار شد تا همان شب برای خوردن یک فنجان چای به خانه اش بروم . توفیق اجباری همان جا فیلمبرداری می شد . سر راه بستنی خریدم و دوازده نیمه شب در خانه را زدم . محمد رضا کمی خسته بود ولی مثل همیشه مهمان نواز . بالاخره او یک آذری اصیل است ! کلی با هم گپ زدیم.

محمد رضا دوست داشت که برنامه اش متفاوت باشد و از من نظر و ایده می خواست . راستش را بخواهید من هم خسته تر از آن بودم که فکری به نظرم برسد . نیم ساعتی با همین حس و حال گذشت تا ناگهان چشمهای گلزار برق زد . درست مثل ای کی یو سان ! با صدای بلند گفت .... فهمیدم.

طرح محمدرضا این بود که لابلای برنامه من یک سوال شخصی از او بپرسم و او هم با استناد به نقض حریم خصوصی از صندلی خود بلند شده و استودیو را ترک کند . با این کار هم مخاطبان برنامه به اوج هیجان می رسیدند و هم با زبان بی زبانی به خیلی ها حفظ حریم خصوصی شهروندان گوشزد می شد.

با او موافقت کردم و گفتم که بهتر است که استودیو را ترک نکند تا بیننده ی برنامه مورد بی احترامی قرار نگیرد و او هم پذیرفت . حالا باید تمام تلاشمان را می کردیم تا آن برخورد ساختگی میان من و گلزار روی آنتن زنده طبیعی به نظر برسد . شاید تا ساعت پنج صبح آن صحنه را دهها بار تمرین کردیم . درست مثل یک سکانس از یک فیلم سینمایی.

هنگام پخش برنامه هردو نفرمان استرس داشتیم . رضا عطاران هم بود . پانزده دقیقه از برنامه گذشت و لحظه قرار فرا رسید . محمد رضا گلزار با خونسردی و مهارت تمام نقش خودش را بازی کرد و البته من هم کم نیاوردم . این اتفاق به اندازه ای طبیعی اجرا شد که به جرات می گویم اکثریت قریب به اتفاق بیننده ها متوجه ساختگی بودن آن نشدند.

برنامه شب شیشه ای خرداد سال 1386

 

افشاگری(تقلب یا اکثریت آرا؟؟؟)

در پی بیانیه های دروغین طرفداران حامد بهداد مجبور به پخش این تصاویر شدم.
حرف دیگری هم جز تاسف ندارم.....








قضاوت با خودتونه!

نظرسنجی 4

بیشتر دوست دارید محمدرضا گلزار با کدام کارگردان کار کند؟

1-مسعود کیمیایی


2-تهمینه میلانی



3-محمدحسین لطیفی



4-محمد بانکی



5-قاسم جعفری

6-شهرام شاه حسینی



7-سیروس الوند



8-کیومرث پور احمد



9-علی عطشانی



10-حمید نعمت الله



11-بهمن گودرزی



12-ابراهیم شیبانی



13-آرش معیریان


14-فریدون جیرانی



-کاش ایرج قادری عزیز زنده بود تا محمدرضا گلزار دوست داشتنی دوباره در یکی از فیلمهای قادری ایفای نقش کند.

تاخیر یا ابطال؟

تاخیر یا ابطال؟
دلایل اعلام نشدن نتیجه نظرخواهی محبوب ترین سوپراستار
بانی فیلم آنلاین: با پایان یافتن زمان برگزاری یکی از پرحاشیه ترین نظرخواهی های روزنامه بانی فیلم و با اعلام بخش فنی سایت بانی فیلم آنلاین در ساعات پایانی شب گذشته مبنی بر احتمال بروز خطا و دستکاری در آرای مخاطبان، مدیریت سایت تصمیم گرفت تا بررسی کامل این موضوع از سوی مهندسان بخش فنی، از اعلام نتایج قطعی نظرخواهی خودداری کند.

به گزارش خبرنگار بانی فیلم، با استقبال بسیار زیاد کاربران سایت بانی فیلم آنلاین و تمدید یک هفته ای مهلت نظرخواهی انتخاب بهترین و محبوب ترین سوپراستار سینمای ایران که درپایان هفته نخست توسط مدیریت سایت اعلام شد، به صورت عجیبی با موضوع بالا و پایین شدن رای برخی از بازیگران این فهرست ده نفره روبرو شدیم.
محمدرضا گلزار که در دو-سه روز اول امتیازاتش در جدول رتبه بندی به شکل عجیبی پایین بود ناگهان با هجوم طرفدارانش و رای دادن به این بازیگر، به شکلی باورنکردنی، رده نخست جدول نظرخواهی با کسب 56 درصد از آرا، از دوبازیگر دیگر فهرست –حامد بهداد و شهاب حسینی- پیش افتاد و نفر اول نظرخواهی در پایان هفته اول شد.
استقبال فراوان و خارج از حد تصور نسبت به این نظرخواهی واتخاذ تصمیم تمدید یک هفته ای، شائبه هایی را برای عده ای از علاقمندان به گلزار به وجود آورد.
پس تمدید مهلت نظرخواهی در میزان آرا تغییراتی عمده به وجود آمد و با ایجاد تغییرات در میزان آرای کاربران، رای حامد بهداد به طرز شگفت انگیزی بالا رفت و رقابت او با محمدرضا گلزار باعث ریزش امتیازات شهاب حسینی شد و رتبه این بازیگر بی حاشیه را در رده های پایین جدول قرار داد.
با نزدیک شدن به زمان پایان نظرخواهی، کامنت هایی از سوی تعدادی از کاربران منتشر شد که اعلام کردند در نتایج اعلامی بر روی سایت، تخلف هایی صورت گرفته است. درخواست این کاربران برای بررسی به مسئولان بخش فنی ارجاع شد.
اعلام اولیه مسئولان فنی سایت این بود که با توجه به ساختار و طراحی  سایت، احتمال بروز تقلب در نظرخواهی بسیار پایین است. مسئولان بدون رد کردن موضوع تخلف و بعضا شائبه دستکاری در میزان آرای کاربران، اعلام نظر قطعی را به بررسی بیشتر منوط کرد.
با عنایت به حساسیت های موجود و شرایط خاصی که این نظرخواهی را تحت تاثیر قرار داد، ناچار شدیم تا بررسی کامل در مورد احتمال تخلف و دستکاری در رای شرکت کنندگان در نظرخواهی، از اعلام نتیجه خودداری کنیم.
در این میان اما برخی از نظرات که در قالب کامنت ارسال می شد، نشان از وجود آسیب های جدی در شکل ابراز علاقمندی به بازیگران توسط تعدادی از طرفداران می داد؛ متهم کردن دیگران و توهین آشکار و استفاده از الفاظ زننده نسبت به طرفداران دیگر بازیگران، تنها نمونه ای کوچک از این آفت هایی بود که در نوشته های تعدادی معدود از طرفداران مشاهده می شد.
به هرحال روزنامه بانی فیلم همان گونه که تا پیش از این از ورود به موضوعات حاشیه ای سینما اجتناب کرده است، پس از این نیز تلاش خود را معطوف به مباحث جدی سینما خواهد کرد.
البته آنچه که نگرانی از استمرار چنین رفتارهای افراطی را بیشتر می کند، عادی و نهادینه شدن این گونه رفتارهای دون شان علاقمندان سینماست؛ سینمای ایران به واسطه جایگاه فرهنگی اش، نمی تواند این گونه نگرش های به شدت سخیف را تاب بیاورد.
به نظر می رسد این بخش، نیاز به آسیب شناسی دقیقی دارد تا با نگاهی منطقی و دور از افراط گرایی، رابطه یک ستاره سینما و سوپراستار با علاقمندانش باز تعریف شود.
بانی فیلم در مورد این موضوع با کارشناسان و صاحب نظران به گفت و گو خواهد نشست.