گفت و گوی جنجالی با محمدرضا شریفی نیا
گلزار اگر گران بود که کافی شاپ دار نمی شد!
اسم سریال «میلیاردر» برگرفته از زندگی واقعی شما بود؟
مگر من میلیاردرم؟
اینطوری می گویند!
نه اصلا اینطور نیست. از این حرف ها زیاد می زنند! من هم مثل همه آدم ها زندگی معمولی خودم را دارم. از این حرف ها زیاد می زنند. می گویند فرشته های خدا در دو حالت می خندند؛ یکی زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به زور بزرگ کنند اما خدا نمی خواهد این اتفاق بیفتد، یکی هم زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به هر وسیله ای شده بی آبرو و خراب کنند اما خدا نمی خواهد. فرشته ها در این دو حالت می خندند. حالا اگر شما هم با همین زندگی معمولی ما مشکلی دارید بفرمایید.
نه آقا چه مشکلی؟ بهترین کاریکاتوری که تا امروز از خودتان دیدید را یادتان هست؟
بله کاریکاتورهای زیادی تا حالا از من چاپ شده که به نظرم یکی دو تایشان بسیار عالی بوده اند. اصولا کاریکاتوریست ها نقاط برجسته صورت یا اندام آدم ها را به گونه ای می کشند که جلب توجه کند. من را هم به اشکال و طرح های گوناگون کشیده اند و اتفاقا خیلی هم جالب است.
خیلی جرات می خواهد در تیتراژ فیلم ها اسم شما را نفر دوم بیاورند؟!
نه، اتفاقا خیلی وقت ها خودم پیشنهاد می کنم اسمم را نفر چهارم، پنجم تیتراژ بیاورند.
احتمالا این را می گویید که آدم ها برایتان حرف و حدیثی نسازند!
نه، واقعا تا امروز هیچ وقت درباره اینکه اسمم کجای تیتراژ باشد با هیچ کس بحث نکردم. این چیزها مهم نیست بلکه مهم آن چیزیست که تماشاگر در فیلم می بیند. اگر در فیلم درست باشی دیده خواهی شد ولی اگر درست نباشی هر چقدر هم اسمت را گنده بنویسند هیچ اتفاقی برایت نخواهد افتاد. اینها همه اش دعواهای بیخودی است که آدم ها خودشان را درگیرش می کنند، چون هیچ وقت اسمت دیده نمی شود که کجای تیتراژ خورده است! هیچ وقت در این فازها نبودم و هیچ وقت هم در آن قرار نمی گیرم.
شما از محمدرضا گلزار هم گران ترید؟
گران تر یعنی چی؟
یعنی بازیگر گران تری هستید؟
مگر گلزار گران است؟! اصلا ایشان الان کجا هست؟! تمام شد همه چیز... آدم گران که به این سادگی تمام نمی شود!
من اگر خبرنگار شیطانی بودم حتما این حرف تان را تیتر می کردم!
خب تیتر بزن، چه اشکالی دارد؟
نه، ولی می دانم شما با هم مشکل دارید!
نه من مشکلی با ایشان ندارم، شما پرسیدی من هم جواب دادم گلزار الان کجاست؟
الان که در دوبی کافی شاپ دارد.
پس فهمیدی چرا می گویم گران نبود؟ اتفاقا خیلی هم ارزان بود! من مشکلی با نوشتن این حرف هایم ندارم.
محمدرضا گلزار : نقش عزرائیل را بازی کردم .
مهدی مهدوى کیا : هنوز فرصت نکردم این فیلم را ببینم حتماً خانوادگی مى رویم سینما و مى بینیم !
محمدرضا گلزار : کدام فیلم های من را دیدی ؟
مهدی مهدوى کیا : همه را دیدم .
محمدرضا گلزار : کدام را بیشتر دوست داشتی ؟
مهدی مهدوى کیا : از زبان دخترم باید بگویم ، چون توی خانه ی ما او فیلم مى گذارد و بقیه فقط باید تماشا کنند ! فکر مى کنم فیلم «آتش بس» را ۱۰ بار با هم نگاه کردیم . تو کدام گل من را دوست داشتی ؟
محمدرضا گلزار : همه ی گل ها و همه ی بازى هایت را دوست داشته و دارم . اما گل خاص ... یک گل زدی که سربازى ات را بخشیدند !
مهدی مهدوى کیا : به آمریکا ؟
محمدرضا گلزار : بله ، همان را دوست دارم . راستی در جام جهانی طرفدار کدام تیم هستی ؟
مهدی مهدوى کیا : طرفدار تیم خاصی نیستم ، ولی فکر مى کنم سه تیم اسپانیا ، آرژانتین و انگلیس شانس قهرمانی دارند . نظر تو چیست ؟ فکر مى کنم طرفدار آرژانتینى ، نه ؟
محمدرضا گلزار : نه ، من که برزیلی ام . ولی امسال فکر کنم اسپانیا ، آرژانتین یا انگلیس قهرمان شوند .
مهدی مهدوى کیا : برزیل به خاطر مربی اش آنچنان شانسی ندارد چون خودش یک هافبک دفاعی بوده ، با دو هافبک دفاعی بازی مى کند و کار تیم را به هم ریخته . کلاً این تیم ، آن برزیل همیشگی نیست که همه ی تیم ها را با قدرت می برد . من هم شانس اسپانیا و آرژانتینن را بیشتر مى بینم .
محمدرضا گلزار : بله ، دقیقاً . من از بچگی برزیل را دوست داشتم اما این دوره ...
مهدی مهدوى کیا : همه ی فوتبال ها را مى بینی ؟
محمدرضا گلزار : بازی های جام جهانی را که باید ببینم ، ولی بیشتر بازی های بارسلونا را نگاه میکنم .
مهدی مهدوى کیا : به خاطر «لیونل مسی» ؟
محمدرضا گلزار : بله ، اکثر بازیکنان بارسلونا را دوست دارم ولی بیشتر به مسی علاقه دارم . تیم ملی آرژانتین هم که خب ، یکی از مهره های اصلی اش مسی است و طبیعتاً آن را هم دوست دارم !
مهدی مهدوى کیا : از فیلم های جدیدت بگو ؟
محمدرضا گلزار : گفتم ، الان «دموکراسی تو روز روشن» را روی پرده دارم ، که نقش عزرائیل را توی آن بازی کردم . نقشم هم خیلی کوتاه است و به این دلیل پذیرفتمش که احساس مى کردم نقش تأثیر گذاری است و هر آدمی که این فیلم را مى بیند دست کم 4-5 دقیقه به زندگی اش فکر خواهد کرد . فکر مى کنم در این تأثیر گذاری ، دینم را آنطور که دلم خواسته ادا کرده ام . مطمئنم اگر تو این فیلم را ببینی ، بیشتر از 4-5 دقیقه به زندگى ات فکر مى کنی . به گل هایی که نزدی فکر مى کنی و آن دنیا یقه ات را مى گیرم !
مهدی مهدوى کیا : داشتم فکر مى کردم که کار شما خیلی حوصله می خواهد . مثلاً الان من چند دقیقه ای جلوی دوربین بودم و عکس گرفتم ، حوصله ام سر رفت و واقعاً خسته شدم . هر کسی نمى تواند از پس این کار ها بر بیاید و مثل تو باید صبور باشد .
محمدرضا گلزار : کار شما هم سخت است ؛ مثلاً سه جلسه در روز تمرین کردن ، وحشتناک است .
مهدی مهدوى کیا : بله ، در آلمان ما یک ماه تمام ، سه وعده در روز تمرین داشتیم . البته دو بار در طول فصل بدنسازی مى کردیم . حالا باید ببینیم در ایران - بعد از ۱۱ سال که اینجا نبودم - تمرینات بدنسازی چه جوری است . امیدوارم که سبکتر از آلمان باشد ! راستی اخبار تو را در والیبال تعقیب مى کردم . گویا در یک تیم لیگ برتری سمتی هم داشتی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، مربی بدنساز تیم ارتعاشات صنعتی بودم !
مهدی مهدوى کیا : چطور ؟ خودت هم والیبال بازی مى کردی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، بازی مى کردم . یک بازی هم با پرسپولیس کردیم ، که بردیمشان . آن طرف داود سید عباسی ، کریم باقری ، شیث رضایی و فراز فاطمی بودند .
مهدی مهدوى کیا : ورزش برای همه خوب است . من همیشه به این دقت مى کنم و اعتقاد دارم که هنرپیشه های خوب ، باید هیکل خوبی هم داشته باشند . باید با هر لباسی که مى پوشند ظاهر جذابی داشته باشند . بعضی ها مى آیند با اینقدر شکم ، آدم از دیدنشان یک جوری میشود ! به خاطر همین مى گویم ورزش برایت خوب است . یعنی روزی دو جلسه تمرین مى کنی ؟
محمدرضا گلزار : بله ، صبح تمرین هوازی و بعدازظهر بدنسازی .
مهدی مهدوى کیا : باید همین کار را بکنی ، اگر نکنی اضافه وزن می آوری ، نه ؟
محمدرضا گلزار : تا قبل از شروع فیلمبرداری هر کار تازه ، تمرین مى کنم . استعداد چاقی دارم ، شدیداً !
مهدی مهدوى کیا : من هم همینطور ، اگر یک ماه تمرین نکنم ، وحشتناک چاق مى شوم . اما هادی - برادرم - برعکس من است . یک سال تمرین نمى کند ، بعد مى بینی وزنش دو کیلو هم کم شده ! در حالی که من دو هفته تمرین نمى کنم ، 3-4 کیلو به وزنم اضافه مى شود !
محمدرضا گلزار : از استیل آذین چه خبر ؟ چیزی هست که مردم ندانند و بخواهی بگویى ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، چیز خاصی نیست . سال پیش - که البته من کل فصل را نبودم - در چند بازی آخر بد شانسی آوردیم . اما امسال سرمایه گذارى خیلى خوبى روى تیم شده . امسال مى خواهیم قهرمان شویم .
محمدرضا گلزار : با آقاى هاشمیان هم قرارداد بستند ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، قرارداد وحید هاشمیان تمام شده ، ولى هنوز توافقى با تیم جدیدى نداشته .
محمدرضا گلزار : کریم انصارى فرد را گرفتند ؟
مهدی مهدوى کیا : نه ، مى گویند کریم رفته پرسپولیس . فعلاً استیل آذین فقط سه بازیکن ( سیاوش اکبرپور ، میلاد زنیدپور و سوشا مکانى ) گرفته است . تا بعد ببینیم چه مى شود ... خب ، تو بگو ؛ کار جدید چه خبر ؟
محمدرضا گلزار : فعلاً که دارم فیلمنامه مى خوانم و کار جدیدی را شروع نکرده ام .
مهدی مهدوى کیا : بار قبل که داشتم بر مى گشتم آلمان ، مى خواستم بیایم آن فیلمی که درباره ی زندگی خودت بود را توى سینما ببینم ، ولی وقت نشد و ما رفتیم .
محمدرضا گلزار : توفیق اجباری ؟ ندیدی ؟
مهدی مهدوى کیا : ندیدم ؟! این دختر ما پدرمان را درآورد بس که این فیلم را برایمان گذاشت ! رضا عطاران خیلی خوب بازی کرده بود . این پیر مرده (احمد پور مخبر) هم کارش گرفته ها ؛ هر فیلمی نگاه مى کنیم در آن بازی مى کند . کی آوردش توی سینما ؟
محمدرضا گلزار : رضا عطاران .
مهدی مهدوى کیا : در تمام فیلم ها هست !
او را ستاره ای خوش چهره و جذاب میدانند که تهیه کنندگان به هر قیمت
میخواهند از حضورش بهره ببرند و گیشه را فتح کنند. همیشه آغاز مهم بوده
است. فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد و گیتاریست سابق گروه
آریان را ایرج قادری به سینما آورد.
شاید اگر کاشف او مسعود
کیمیایی یا داریوش مهرجوی بود، اکنون قضاوت ها طور دیگری رقم میخورد اما
قادری با نبوغ همیشگی اش در حوزه سینمای عامه پسند، این مهر را روی پیشانی
گلزار زد. «سام و نرگس» شروع محمدرضا گلزار در سینما بود. او در سال 79 مقابل دوربین
رفت اما فیلم که از مجموعه ای از آثار قبلی ایرج قادری وام گرفته بود، تا
دو سال بعد روی پرده نرفت.
در این مدت او با گروه آریان به عنوان
اولین گروه محبوب موسیقی پاپ بعد از انقلاب شهرت کسب کرده بود. شاید به
همین دلیل بود که اهل سینما به سمت او هجوم بردند. نخستین فیلم او نوروز 81
اکران شد. درحالی که او در چهار فیلم بازی کرده بود. گلزار احتمالا نخستین
ستاره ایرانی است که چهار تهیه کننده بی آنکه حاصل کارشان دیده شود، او را
انتخاب کرده بودند.
پرده اول؛ شام آخر
دومین فیلم محمدرضا
گلزار پیش از سایر فیلم ها دیده شد. «شام آخر» در جشنواره بیستم فجر
(زمستان 80) به نمایش درآمد و از فروردین 81 هم اکران عمومیشد. گلزار نقش
دانشجویی را بازی میکرد که عاشق استادش و مادر نامزدش میشد. فیلم البته
درباره آن مادر و انتخابش بود اما حضور گلزار میتوانست تماشاگران را قانع
کند که کتایون ریاحی در نقش استاد و مادر، عاقبت تسلیم وسوسه میشود.
شام آخر فیلم پرسروصدایی بود و شروع خوبی برای ستاره سال های بعد به شمار میآمد.
پرده دوم؛ بوتیک
ستاره تازه
کشف شده طی سه سال در 9 فیلم بازی کرد تا اینکه
در بهمن 1382 «بوتیک» ساخته اول حمید نعمت الله در جشنواره فجر به نمایش
درآمد. گلزار در نقش جهانگیر، مرد جوانی که سعی میکرد در شرایط سخت آدم
سالمیباقی بماند، باعث شگفتی شد. هیات انتخاب در کمال بدسلیقگی، فیلم را
به بخش مسابقه راه نداده بود اما بوتیک بی شک یکی از کشف های جشنواره بود.
زیبایی چهره گلزار در این فیلم کمی دستخوش تغییر شده بود. او با ته ریش و
لباس های ساده یک جوان که همراه با دوستانش در خانه ای مجردی در جنوب شهر
زندگی میکرد، نشان چندانی از ستاره خوش پوش و فوتو مدل آن روزها نداشت. در
عوض حضور او در قالب شخصیتی که وجهی مسیحایی داشت و در پایان اسیر تراژدی
میشد، به شدت باورپذیر بود. این فیلم او را می توان به بهترین نقش آفرینی محمدرضا گلزار در طول این سالها تشبیه کرد.
پرده سوم؛ کما
فعالیت
گلزار حدود یک سال به دلایل غیرسینمایی ممنوع شد. اینگونه بود که حسین
فرحبخش از فرصت استفاده کرد و او را با دستمزدی کمتر برای «کما» استخدام
کرد و در عوض قول داد مشکل او را حل کند. این وعده محقق شد و کما رقیب
بوتیک در اکران نوروز 83 بود. فیلمنامه پیمان معادی که آن روزها نویسنده
فیلم های عامه پسند بود. از یک فرمول موفق استفاده میکرد و آرش معیریان هم
در دومین تجربه کارگردانی خود بدون حشو و زوائد، داستان جذابی را به تصویر
کشیده بود. موفقیت عجیب کما در گیشه نه تنها نقطه عطف کارنامه گلزار به
عنوان ستاره شد، بلکه الگویی برای سینمای ایران در ساخت کمدی – رمانتیک ها آماده کرد. عده ای معتقدند دلیل اصلی موفقیت کما نه در داستان
ساده و بی لکنت اش، بلکه سکانس رقص دونفره گلزار و حیایی است.
پرده چهارم؛ آتش بس
عنوان
نخستین فیلم میلیاردی سینمای ایران هم به نام محمد گلزار – و البته مهناز
افشار – خورد. این کمدی تهمینه میلانی بعد از فیلم های جدی و شبه فمینیستی
اش هرچند طبق معمول بحث لزوم برابری حقوق زن و مرد را در خود داشت اما آنچه
برای سینماروها جذابیت داشت، رو کم کنی زوج جوانی بود که میکوشیدند برتری
خود را بر دیگری ثابت کنند و به سنت کمدی – رمانتیک ها در انتها متوجه
میشدند، عشق مهم ترین عمل نزدیکی و تفاهم آدم هاست. این نخستین بار بود که
گلزار در صحنه های دونفره و پینگ پنگ کلامی با بازیگر نقش مقابل، نشان
میداد تجربه بازی در بیش از 10 فیلم، بیهوده نبوده است، تماشاگر او را در قالب مردی امروزی و ظاهرا مدرن که به شدت
سنتی فکر میکند و میتواند به کوچک ترین کنش های همسرش حسادت کند، باور
میکرد. آتش بس نقش مهمی در تثبیت گلزار و افشار به عنوان مهم ترین ستاره
های سینمای ایران در نیمه دوم دهه 80 داشت.
پرده پنجم؛ توفیق اجباری
گلزار
یک بار در «شام عروسی» (1384) در قالب حضوری افتخاری در نقش خودش ظاهر شده
بود. اما در «توفیق اجباری» که یکی از موفق ترین فیلم های کارنامه اوست،
نقش محمدرضا گلزاری را بازی کرد که از یک سو با زندگی حرفه ای و تبعاتش
درگیر است و از سوی دیگر مشکلات خانوادگی با همسرش او را درگیر کرده است.
این کمدی – رمانتیک هم البته با پایان خوش همراه بود. به علاوه حضور رضا
عطاران در قالب نقش مکمل جذابیت فیلم را دوچندان کرده بود.
پرده ششم؛ شیش و بش
بعد
از یک سال و چند ماه غیبت، در «شیش و بش» تصویر جدیدی از محمدرضا گلزار
دیده شد. آخرین فیلم او قبل از این، «دموکراسی تو روز روشن» بود. او در
«شیش و بش» نه تنها بازیگر که یکی از نویسندگان فیلمنامه بود. این فیلم
حاصل پیگیری های خودش بود و میتوان گفت نقش اش فراتر از بازیگر و فیلمنامه
نویس هم بوده است. «شیش و بش» یکی از فیلم های میلیاردی اکران 90 شد و
نشان داد گلزار در تشخیص ذائقه تماشاگران متبحر شده است. به خصوص که دو
فیلم دیگر با همین ایده طی دو سال اخیر اکران شده بودند و ساخت و اکران
فیلم بعد از «نیش زنبور» و «سن پطرزبورگ» ریسک بزرگ بود.
پرده هفتم؛ در امتداد شهر
به
گزارش فارس،این سومین بار است که محمدرضا گلزار نقش خودش را روی پرده
سینما بازی میکند. این بار گلزاری خسته از شهرت و اسیر مدیر برنامه سطحی
نگر و دلال مسلک به شکل ناگهانی اسیر یک گروگان گیری میشود و حتی شهرت او
نمیتواند از فاجعه جلوگیری کند. این فیلم در جشنواره سال گذشته با نام «شش
نفر زیر باران» برای نخستین بار به نمایش درآمد. با تغییر تدوین و نام و
اضافه شدن صحنه های جدید و حذف شدن سکانس های دیگر، نقش گلزار در فیلم
بیشتر شده تا امکان موفقیت فیلم بالا برود. با این حال در امتداد شهر به
دلیل فصل بد اکران و مشکلات خود فیلم، در کارنامه گلزار اثر موفقی نیست اما
حضور او روی پرده وی را روز به روز محبوب تر میکند.