محمدعلی سپانلو که روز چهارشنبه (21 فروردینماه) در شهر کتاب درباره بیهقی سخن میگفت، اظهار کرد: ناشناخته ماندن «تاریخ بیهقی» در ادبیات ایران پدیده غریبی است. این اثر خیلی دیر شناخته و معرفی شد، اما با این حال بر نسل جدید نویسندگان و ادیبان تأثیر گذاشت. نسخهای از این کتاب را انگلیسیها در هند یافتند. گویا غزنویان که به هند رفته بودند، آن کتاب را با خود بردند و حفظ کردند. زمانی از ابوالحسن نجفی شنیدم هنگامی که کتابخانههای هند را سروسامان میداندند، در انبارهایی کتابهای پوسیدهای بود که به آب ریختند و من همیشه فکر میکنم نسخههای مفقودشده از «تاریخ بیهقی» در بین آنها بوده است.
این شاعر و پژوهشگر از «تاریخ
بیهقی» به عنوان کتابی منحصر به فرد یاد کرد و گفت: این اثر از جنبه
تاریخنگاری، نثر و خبری باارزش است. به واقع بیهقی هم نویسنده است و هم
مورخ و هم خبرنگار. ما در آن ادوار کتابی به این پایه نداریم. یکی دیگر از
دلایل کممهری به بیهقی هم این است که بیشتر اهل فن به اثر او مراجعه
میکنند؛ برخلاف حافظ که عموم مردم غزلیاتش را میخوانند. بیهقی
تاریخنویسی جدی است، با این حال، طنز دیگران را در اثرش انعکاس میدهد.
سپانلو با اشاره به تصحیحهای موجود از «تاریخ بیهقی» گفت: یکی از نمونههای معروف و بهترینش، تصحیح علیاکبر فیاض است. البته کار جعفر مدرس صادقی برروی «تاریخ بیهقی» که یک ویرایش داستاننگرانه است، بسیار خوب است و به نفع جوانهاست که از این کتاب استفاده کنند. جعفر مدرس صادقی اثر را نقطهگذاری کرده است و با استفاده از نشانههای سجاوندی آن را خواناتر کرده که برای جوانها مؤثر است.
او در ادامه متذکر شد: قدرت بیهقی در دیالوگنویسی است. این دیالوگها نشان میدهد که در آن دوران فاصله زیادی بین زبان محاوره و کتابت نبوده است؛ برخلاف الآن که این فاصله بسیار است. همچنین از نظر شخصیتپردازی خوب عمل میکند و مخاطب به وضوح میتواند با سلطان مسعود غزنوی آشنا شود. به نوعی بیهقی از سلطان مسعود غزنوی شخصیتی میسازد که ترکیبی از مکبث و هملت است. به واقع سلطان مسعود غزنوی از طرفی اندیشه نیکو را مورد توجه قرار میدهد و از سوی دیگر، شخصیتی جنگآور و پرخاشگر و بیرحم است که به حرف مشاورانش اعتنا نمیکند.
محمدعلی سپانلو در ادامه به شرح بخشی از داستان جانشینی مسعود غزنوی به جای پدرش محمود و درگیریاش با برادرش امیرمحمد پرداخت و داستانهایی از سه نبرد امیرمسعود غزنوی را برای مخاطبان خواند.