دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!
دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

اطلاعیه برای مخالفان و برای منتقدان گلزار


یعنی می‌گویید چه کار کند؟ با چاقو سروصورتش را خط خطی کند؟ از خانه بیرون نیاید چطور است؟ گناه که نکرده، دست خودش هم نیست، قد و بالا و برورویش به دل خلق‌‌الله می‌نشیند دیگر. حالا اگر خیلی‌ها از او خوش برورو‌ترند و ستاره سینما نیستند که تقصیر اونیست.

شاید که نه، «حتماً» شانس در سینمایی شدن گلزار، حرف اول را می‌زند وگرنه گیتاریست گروه آریان، سروصورتش را که نمی‌پوشانده؛ پس چرا آن موقع این همه محبوب نبود؟ بله قبول، ولی این همه آدم خوش برورو، صبح تا شب توی خیابان راه می‌روند، تهیه‌کننده‌ها مگر بدشان می‌آید یک گلزار بشود 5 تا؟ مگر بدشان می‌آید گلزار‌ مؤنث و مذکر‌ وارد سینما کنند؟ حالا چرا اصرار دارید بازی نکند؟ قانون مملکت به او این حق و اجازه را می‌دهد که در سینما فعالیت کند، قدغن شده مگر؟ حالا مثلاً به فرض او بازی نکند، به سینمای ایران چه نفعی می‌رسد؛ جز آنکه همین چهار تا فیلم که چهار تا تماشاگر را می‌کشاند به سالن‌های سینما و سرمایه‌شان برمی‌گردد، دیگر ساخته نمی‌شوند؛ جز آنکه دو تاو نصفی آدم از این چهار تا ، دیگر قید سینما رفتن را می‌زنند.

مثلاً بگذارد برود خارج نشین شود مثل یکی دو تای دیگر، آن وقت بهتر است؟ حق با شماست؛ گلزار بازیگر فوق العاده خوبی نیست،اما خب که چی؟ مگر بازیگر ضعیف در سینمایمان کم داریم؟ گلزار بعضی جاها واقعاً تمام سعی‌اش را کرده و بازی خوبی از خودش ارائه داده؛ «بوتیک» و «آتش‌بس» نمونه‌های بدی نیستند. او نشان داده اگر درست هدایت شود بد بازی نمی‌کند که هیچ میتواند با بازی اش چنان بیننده را مجذوب خود کند که بیننده دیگر به چهره اش توجهی نمیکند و تنها از بازی وی لذت میبرد. به‌هرحال مخاطبان سینمای امروز ما - مخاطبان عام البته - از گلزار همین را می‌خواهند که هست؛ همین سرو وضع، همین نقش‌ها، همین بازی.خب با همین‌ها او کلیشه شده و همینطور هم فیلم‌هایش کم و بیش می‌فروشند و تهیه‌کننده‌ها و مخاطبان عام هم اکثرا راضی‌اند.

این بد است؟ تازه اگر این قدر بازیگر فاجعه‌ای بود، لطیفی و میلانی والوندو پور‌احمد - و حتی حاتمی‌کیا، مهر‌جویی، کیمیایی و بیضایی - وسوسه می‌شدند با او کار کنند؟ او یک ستاره کلیشه شده سینماست که لزوما قرار نیست بازیگر بسیار قدری هم باشد. قرار نیست به خوبی کیانیان و پور‌صمیمی و شکیبایی و پرستویی بازی کند که اگر اینطور باشد، خیلی هم خوب است ولی خب، کسی هم اصراری ندارد که بتواند، زور که نیست!در این دنیا به اندازه ی کافی برای همه جا هست. مگر ستاره‌های سینمای هند که این همه طرفدار دارند، بازیگر درست و حسابی‌اند؟ مگر جز جذابیت چهره، امتیاز دیگری دارند؟ توجه علاقه‌مندان سینما به برورو و قد و بالا چندان مختص مخاطبان سینما در ایران نیست. مثلاً خداوکیلی مریلین مونرو و آلن دلون بازیگر ترند یا مریل استریپ وژان‌ رنو؟ آمار طرفداران اینها را مقایسه کنید تا بدانید فرق گلزار و پور‌صمیمی در کجاست!
گلزار البته فیلم بد هم دارد. (مثل تو و من یا زمانه) ولی آن فیلم‌ها بدون گلزار هم فیلم‌های بدی می‌شدند چراکه مشکل‌شان بازی او نیست. گلزار جز یکی دو مثالی که زدم، در تمام فیلم‌های دیگرش با کمی تفاوت، به یک اندازه بازی کرده است.

گلزار یک ستاره سینماست با اکثر ویژگی‌های یک ستاره؛ برورو دارد، پوستر‌هایش به در و دیوار خانه‌ها می‌چسبد، در میان لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماع کلی هواخواه دارد، اعتماد به نفس دارد فیلم‌هایش می‌فروشند، کلی از تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها مشتری‌اش هستند، دستمزد بالا می‌گیرد، کلی از فیلم‌نامه‌نویس‌ها برای او نقش می‌نویسند، یکی از 4-3 نفری است که کلی از سینمارو‌ها به اعتبار نام او به سینما می‌روند، یکی از 3-2 نفری است که علاقه‌مندانش فیلم‌های او را بیش از یک بار می‌بینند و در میان بازرگانان هم کلی مشتری دارد که هراز‌گاهی راضی می‌شود در ازای مبلغی گزاف، تصویرش را روی بیل‌بورد‌های غول‌پیکر به تماشا بگذارد تا شاید کالایی به اعتبار نام او محبوب عامه شود. یکی از اولین همکاری‌های تبلیغاتی را گلزار و یک شرکت تولید پوشاک(ایکات) رقم زدند و بعد کار به سایر هنر‌پیشه‌ها و ورزشکاران رسید. گلزار تلاش کرده در خارج از محدوده سینما هم استعدادش را نشان دهد؛ 4-5 نوع سازمی‌زند، بیلیارد بازی می‌کند و والیبالیست و مربی اسکی هم شده است تا یک ستاره چند‌وجهی جلوه کند.

بله قبول، اگر سیستم ستاره‌سازی هالیوود را داشتیم و اگر سینمایمان طور دیگری اداره می‌شد و اگر بازار آزاد سینما تابع بی‌قید و شرط عرضه و تقاضا بود و هزار اگر و مگر دیگر، آن وقت شاید می‌شد او را با ستاره‌های آن‌وری قیاس کرد اما در مقیاس فعلی سینمای ایران، همین چند ستاره را هم باید بگذاریم روی سرمان و حلوا‌حلوا کنیم؛ همین چند ستاره‌ای که البته گلزار در میانشان از همه محبوب‌تر است. ستاره‌هایی چون شهاب حسینی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، محمد‌رضا فروتن، امین حیایی، نیکی کریمی، پارسا پیروز‌فر و صد‌البته رضا کیانیان، پرویز پرستویی و مرحوم خسرو شکیبایی، گرچه ممکن است بعضی از او بازیگر تر باشند اما گلزار محبوبیت‌اش چیز دیگری است.

بله، گلزار حاشیه هم دارد که از تبعات شهرت و ستاره بودن است. البته شهرت و محبوبیت، ظرفیت هم می‌خواهد که من میکنم دارد ولی او به نسبت میزان شهرتش، در قیاس با خیلی از همکاران‌اش کمتر از خود تعریف کرده و یا به دام حاشیه افتاده است. البته گهگاه ممنوع‌التصویر هم بوده ولی هر بار بازگشت پر‌سود‌تری داشته است. شایعات ریز و درشت هم که برای ستاره‌ها طبیعی است؛ بالاخره این زرد‌نامه‌ها هم باید تیتری بزنند و نانی بخورند. همین که او با این همه شایعه ریز و درشت کنار آمده و اجازه هم داده که بعضی از این شایعات در «توفیق اجباری» مطرح شوند، خودش کلی جنبه و اعتماد‌به‌نفس می‌خواهد که گویا او دارد.
البته این آقای ستاره کلی هم دشمن دارد که خب، این هم از ملزومات ستاره بودن است و مهم‌تر از همه اینکه گلزار درآمد بالایی هم دارد. خب، داشته باشد، دزدی که نکرده.به نظرتان نان چهره‌اش را می‌خورد؟ خب بخورد، حرام که نخورده. پولش از پارو بالا می‌رود؟ خب برود، حداقل کنارش فروش آن چهار تا و نصفی فیلم را تضمین می‌کند و اقتصاد سینما را یک تکانی می‌دهد، بد است مگر؟ در این مملکت می‌شود از هر راهی پول در آورد، خب، مشروع باشد چه بهتر. بازیگری هم که هنوز کار نامشروعی شمرده نمی‌شود، پس اگر مالیات‌اش را هم بدهد، دیگر نباید کاری به کارش داشت.

سینما بدون ستاره می‌میرد. این ذات سینماست. هنرمندان ایرانی به خصوص پس از انقلاب، کمتر فرصت داشته‌اند به معنای واقعی، ستاره بودن را تجربه کنند.بعد از محمدعلی فردین و بهروز وثوق تنها ستاره علنی سینمای ایران همین گلزار است. اینکه چرا نظام اجتماعی و سیاسی ما چنین بستری را نمی‌خواهد فراهم کند، به این نوشته دخلی ندارد و اینکه چه علل و عوامل اجتماعی باعث خلق پدیده گلزار شده‌اند، در حوزه مباحث جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی است که من از آنها سردرنمی‌آورم. اینکه وجود گلزار تجسم آرزو‌های دور و دراز یک نسل است، اینکه چرا بازیگران برجسته میانسال کم کارند و خانه‌نشین و اینکه چرا سینما بی‌رحم است و خیلی چرا‌های دیگر، مسائلی هستند که به او ارتباطی ندارند و تحلیل‌شان کار دیگران است. گلزار فقط یک ستاره سینماست. جذابیت، جوانی، تازگی و شادابی از جمله عناصر لازم برای ستاره شدن است؛ گو اینکه واقعاً کلی از ستارگان آن طرفی آدم‌های کج و کوله و بی‌ریختی هم هستند! اینها در رونق بازار آن دسته از ستارگانی که بیشتر با تکیه بر چهره و هیکل جذابشان محبوب شده‌اند، نقشی اساسی دارد. گلزار هم دیر یا زود مشمول مرور زمان می‌شود و دیر یا زود بی‌رحمی سینما دامنش را می‌گیرد اما حالا بخواهیم یا نخواهیم، گلزار همین است که هست، چاره‌ای جز اینکه بپذیریم‌اش و با او کنار بیاییم نداریم. گلزار اتفاقی است که افتاده است و من او را یک نیاز جدی در جامعه میدانم.