شعر

آن که چشمان تو را این همه زیبا می کرد/کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد

/یا نمی داد به تو این همه زیبایی را/یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد

این شعر رو تقدیم میکنم به محمدرضا گلزار عزیز <3 امیدوارم همیشه سلامت و خوشحال باشى!

شعر در وصف محمدرضا گلزار محمدرضا گلزار عکس زیبا شعر شعر زیبا

جانان چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 15:34

نظرات 3 + ارسال نظر

درین

جمعه 19 مهر 1392 ساعت 20:07

میشه اگه یادته اون قسمتاییش که حذف شده رو دقیق تر بگی پی شده؟چی گفتن توش و اینجور چیزا.جریان اون عکسه تو میدان چیه که شاکردوست نشسته رو صندلی و رضا جلوش نشسته؟من تو سینما ندیدم واسه همین اینجوریم ببخشید دیگه

اون جاش رو من یادم نمیاد درست عزیزم.ولی مثلا اون جایی که میرن خواستگاری الناز از سیمین می پرسه واسه چی اومدیم اینجا.سیمین هم میگه اومدیم خواستگاری دیگه یعنی نمیدونستی؟؟؟علی بهت نگفت؟؟؟یا اونجا علی به پای مادرش میفته و میگه خب من چی کار کنم عاشق شدم اگه تو اجازه ندی باهاش ازدواج نمیکنم اما تو رو خدا رضایت بده و .... بعد مادره روش رو میکنه اونور علی هم با ناراحتی میره میشینه رو مبل بعد الناز می پرسه چی شده اونم سرش رو با تاسف تکون میده که یهو مادره میاد به الناز لبخند میزنه و میگه مبارکه.چون خیلی گذشته از اون وقته اکران بقیه ش یادم نیس

درین

جمعه 19 مهر 1392 ساعت 06:44

خیلی قشنگه راستی تو و من رو دیدم فوق العاده بود مثل بقیه فیلمای رضا از موقع عروسی تا چند دقیقه بعد از تموم شدن فیلم داشتم گریه میکردم.آخه اصلا این دختره ارزششو داشت? وقتی رضا زانو زد واقعا اشکم دراومد ولی تیکه کافیشاپ فوقالعاده بود محشر بود حسابی حال کردم بالاخره یکی روی این دختره رو کم کرد آهان اون جا که رضا را زدن هم خیلی بد بود من فقط تو خونه داد میزدم کشتینش ولش کنین نمیدونی چقدر بد بود ولی در کل بازی رضا از همه بهتر بود تک و مردانه و زیبا و لذتبخش و...

آره منم اونجا که میزدنش یه عالمه کولى بازى درآوردم ! هم تو سینما هم خونه!!!تو سینما که ملت جاى فیلم فقط به کولى بازیاى من نگاه میکردن
اونجایى هم که الناز زانو میزنه خیلى حال کردم عالى بود ولى به نظر من اصلا لیاقت نداشت با رضا عروسى بکنهراستى راست میگن بچه ها خیلى قسمتاش حذف شده بود.مثلا اون جایى که على (رضا) میرفت خواستگاریه رها قبلش سیمین کلى مهشید رو اذیت میکرد و بهش تیکه مینداخت.یا مثلا رضا برا اینکه مادرش رضایت بده کلى بیشتر التماس میکرد بعد مادره قبول نکرد.رضا هم ناراحت شد و همینطور که دور میشد مادره میگفت که قبول کرده.یا حتى اونجا که لباى مهشید باد کرده اول پشت کتاب قایم میشه که رضا نبینه بعد کتاب رو برمیداره!یعنى فکر میکنم ٢٠ دقیقه از فیلم رو هاپولى کردن مسخره هااااا