دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!
دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

دل نوشته هایی برای محمدرضا گلزار

این وبلاگ صرفا وبلاگی برای هواداران محمدرضا گلزار است.خواهشا توهین ممنوع!

ارتعاشات صنعتی

ورزشگاه 2000 نفری شهید باکری ارومیه میزبان سوپراستار سینمای ایران،محمدرضا گلزار
عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

محمدرضا گلزار بازیگر سرشناس سینمای ایران چهارشنبه هفته جاری دهم آذر 89 بهمراه تیم والیبال ارتعاشات ورامین برای برگزاری یک دیدار از سری مسابقات لیگ برتر کشور به ارومیه می آید.
عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

به گزارش آینانیوز، گلزار که سابقا علاوه بر حرفه بازیگری در قالب تیم والیبال هنرمندان ایران برای برگزاری دیدارهای دوستانه خیریه به اقصی نقاط کشور سفر می کرد بعد از ممنوع التصویر شدن و دوری از پرده نقره ای اخیرا بعنوان مربی بدنساز تیم والیبال ارتعاشات ورامین مشغول به کار شده که حضور این سوپر استار از این نوع در ارومیه خود میتواند جالب توجه باشد.
عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

گفتنی است چند سال پیش یک موسسه فرهنگی هنری با تبلیغ غیر واقع حضور این هنرمند محبوب نسل جوان برای برگزاری یک جنگ شادی در ارومیه توانست درآمد هنگفتی به جیب بزند، در صورتیکه در واقع امر حضور گلزار در این شهر و در مراسم مذکور تنها یک حربه تبلیغاتی بود و هرگز اتفاق نیفتاد.
عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

اما حضور یک مربی بدنساز در کنار یک تیم حرفه ای یک امر ناگزیر است که بیستم آذرماه ساکت و بی صدا میتواند این ناگزیر حضور این بازیگر دور از سینمای روزهای اخیر در قالب مربی و مقابل تیم فولاد ارومیه باشد.
عکسهای محمدرضا گلزار مربی تیم والیبال ارتعاشات

گلزار اگر گران بود که کافی شاپ دار نمی شد!



گفت و گوی جنجالی با محمدرضا شریفی نیا
گلزار اگر گران بود که کافی شاپ دار نمی شد!


اسم سریال «میلیاردر» برگرفته از زندگی واقعی شما بود؟

مگر من میلیاردرم؟

اینطوری می گویند!

نه اصلا اینطور نیست. از این حرف ها زیاد می زنند! من هم مثل همه آدم ها زندگی معمولی خودم را دارم. از این حرف ها زیاد می زنند. می گویند فرشته های خدا در دو حالت می خندند؛ یکی زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به زور بزرگ کنند اما خدا نمی خواهد این اتفاق بیفتد، یکی هم زمانی که آدم ها تلاش می کنند یک نفر را به هر وسیله ای شده بی آبرو و خراب کنند اما خدا نمی خواهد. فرشته ها در این دو حالت می خندند. حالا اگر شما هم با همین زندگی معمولی ما مشکلی دارید بفرمایید.

نه آقا چه مشکلی؟ بهترین کاریکاتوری که تا امروز از خودتان دیدید را یادتان هست؟

بله کاریکاتورهای زیادی تا حالا از من چاپ شده که به نظرم یکی دو تایشان بسیار عالی بوده اند. اصولا کاریکاتوریست ها نقاط برجسته صورت یا اندام آدم ها را به گونه ای می کشند که جلب توجه کند. من را هم به اشکال و طرح های گوناگون کشیده اند و اتفاقا خیلی هم جالب است.


خیلی جرات می خواهد در تیتراژ فیلم ها اسم شما را نفر دوم بیاورند؟!

نه، اتفاقا خیلی وقت ها خودم پیشنهاد می کنم اسمم را نفر چهارم، پنجم تیتراژ بیاورند.

احتمالا این را می گویید که آدم ها برایتان حرف و حدیثی نسازند!

نه، واقعا تا امروز هیچ وقت درباره اینکه اسمم کجای تیتراژ باشد با هیچ کس بحث نکردم. این چیزها مهم نیست بلکه مهم آن چیزیست که تماشاگر در فیلم می بیند. اگر در فیلم درست باشی دیده خواهی شد ولی اگر درست نباشی هر چقدر هم اسمت را گنده بنویسند هیچ اتفاقی برایت نخواهد افتاد. اینها همه اش دعواهای بیخودی است که آدم ها خودشان را درگیرش می کنند، چون هیچ وقت اسمت دیده نمی شود که کجای تیتراژ خورده است! هیچ وقت در این فازها نبودم و هیچ وقت هم در آن قرار نمی گیرم.

شما از محمدرضا گلزار هم گران ترید؟

گران تر یعنی چی؟

یعنی بازیگر گران تری هستید؟

مگر گلزار گران است؟! اصلا ایشان الان کجا هست؟! تمام شد همه چیز... آدم گران که به این سادگی تمام نمی شود!


من اگر خبرنگار شیطانی بودم حتما این حرف تان را تیتر می کردم!

خب تیتر بزن، چه اشکالی دارد؟

نه، ولی می دانم شما با هم مشکل دارید!

نه من مشکلی با ایشان ندارم، شما پرسیدی من هم جواب دادم گلزار الان کجاست؟

الان که در دوبی کافی شاپ دارد.

پس فهمیدی چرا می گویم گران نبود؟ اتفاقا خیلی هم ارزان بود! من مشکلی با نوشتن این حرف هایم ندارم.

گفت و گوی مهدوی کیا با محمدرضا گلزار



مهدی مهدوى کیا : در فیلم جدیدت چه نقشی داری ؟

محمدرضا گلزار : نقش عزرائیل را بازی کردم .



مهدی مهدوى کیا : هنوز فرصت نکردم این فیلم را ببینم حتماً خانوادگی مى رویم سینما و مى بینیم !



محمدرضا گلزار : کدام فیلم های من را دیدی ؟



مهدی مهدوى کیا : همه را دیدم .



محمدرضا گلزار : کدام را بیشتر دوست داشتی ؟



مهدی مهدوى کیا : از زبان دخترم باید بگویم ، چون توی خانه ی ما او فیلم مى گذارد و بقیه فقط باید تماشا کنند ! فکر مى کنم فیلم «آتش بس» را ۱۰ بار با هم نگاه کردیم . تو کدام گل من را دوست داشتی ؟



محمدرضا گلزار : همه ی گل ها و همه ی بازى هایت را دوست داشته و دارم . اما گل خاص ... یک گل زدی که سربازى ات را بخشیدند !



مهدی مهدوى کیا : به آمریکا ؟



محمدرضا گلزار : بله ، همان را دوست دارم . راستی در جام جهانی طرفدار کدام تیم هستی ؟



مهدی مهدوى کیا : طرفدار تیم خاصی نیستم ، ولی فکر مى کنم سه تیم اسپانیا ، آرژانتین و انگلیس شانس قهرمانی دارند . نظر تو چیست ؟ فکر مى کنم طرفدار آرژانتینى ، نه ؟

محمدرضا گلزار : نه ، من که برزیلی ام . ولی امسال فکر کنم اسپانیا ، آرژانتین یا انگلیس قهرمان شوند .


مهدی مهدوى کیا : برزیل به خاطر مربی اش آنچنان شانسی ندارد چون خودش یک هافبک دفاعی بوده ، با دو هافبک دفاعی بازی مى کند و کار تیم را به هم ریخته . کلاً این تیم ، آن برزیل همیشگی نیست که همه ی تیم ها را با قدرت می برد . من هم شانس اسپانیا و آرژانتینن را بیشتر مى بینم .



محمدرضا گلزار : بله ، دقیقاً . من از بچگی برزیل را دوست داشتم اما این دوره ...



مهدی مهدوى کیا : همه ی فوتبال ها را مى بینی ؟



محمدرضا گلزار : بازی های جام جهانی را که باید ببینم ، ولی بیشتر بازی های بارسلونا را نگاه میکنم .



مهدی مهدوى کیا : به خاطر «لیونل مسی» ؟



محمدرضا گلزار : بله ، اکثر بازیکنان بارسلونا را دوست دارم ولی بیشتر به مسی علاقه دارم . تیم ملی آرژانتین هم که خب ، یکی از مهره های اصلی اش مسی است و طبیعتاً آن را هم دوست دارم !



مهدی مهدوى کیا : از فیلم های جدیدت بگو ؟



محمدرضا گلزار : گفتم ، الان «دموکراسی تو روز روشن» را روی پرده دارم ، که نقش عزرائیل را توی آن بازی کردم . نقشم هم خیلی کوتاه است و به این دلیل پذیرفتمش که احساس مى کردم نقش تأثیر گذاری است و هر آدمی که این فیلم را مى بیند دست کم 4-5 دقیقه به زندگی اش فکر خواهد کرد . فکر مى کنم در این تأثیر گذاری ، دینم را آنطور که دلم خواسته ادا کرده ام . مطمئنم اگر تو این فیلم را ببینی ، بیشتر از 4-5 دقیقه به زندگى ات فکر مى کنی . به گل هایی که نزدی فکر مى کنی و آن دنیا یقه ات را مى گیرم !



مهدی مهدوى کیا : داشتم فکر مى کردم که کار شما خیلی حوصله می خواهد . مثلاً الان من چند دقیقه ای جلوی دوربین بودم و عکس گرفتم ، حوصله ام سر رفت و واقعاً خسته شدم . هر کسی نمى تواند از پس این کار ها بر بیاید و مثل تو باید صبور باشد .



محمدرضا گلزار : کار شما هم سخت است ؛ مثلاً سه جلسه در روز تمرین کردن ، وحشتناک است .



مهدی مهدوى کیا : بله ، در آلمان ما یک ماه تمام ، سه وعده در روز تمرین داشتیم . البته دو بار در طول فصل بدنسازی مى کردیم . حالا باید ببینیم در ایران - بعد از ۱۱ سال که اینجا نبودم - تمرینات بدنسازی چه جوری است . امیدوارم که سبکتر از آلمان باشد ! راستی اخبار تو را در والیبال تعقیب مى کردم . گویا در یک تیم لیگ برتری سمتی هم داشتی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، مربی بدنساز تیم ارتعاشات صنعتی بودم !



مهدی مهدوى کیا : چطور ؟ خودت هم والیبال بازی مى کردی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، بازی مى کردم . یک بازی هم با پرسپولیس کردیم ، که بردیمشان . آن طرف داود سید عباسی ، کریم باقری ، شیث رضایی و فراز فاطمی بودند .



مهدی مهدوى کیا : ورزش برای همه خوب است . من همیشه به این دقت مى کنم و اعتقاد دارم که هنرپیشه های خوب ، باید هیکل خوبی هم داشته باشند . باید با هر لباسی که مى پوشند ظاهر جذابی داشته باشند . بعضی ها مى آیند با اینقدر شکم ، آدم از دیدنشان یک جوری میشود ! به خاطر همین مى گویم ورزش برایت خوب است . یعنی روزی دو جلسه تمرین مى کنی ؟



محمدرضا گلزار : بله ، صبح تمرین هوازی و بعدازظهر بدنسازی .



مهدی مهدوى کیا : باید همین کار را بکنی ، اگر نکنی اضافه وزن می آوری ، نه ؟



محمدرضا گلزار : تا قبل از شروع فیلمبرداری هر کار تازه ، تمرین مى کنم . استعداد چاقی دارم ، شدیداً !



مهدی مهدوى کیا : من هم همینطور ، اگر یک ماه تمرین نکنم ، وحشتناک چاق مى شوم . اما هادی - برادرم - برعکس من است . یک سال تمرین نمى کند ، بعد مى بینی وزنش دو کیلو هم کم شده ! در حالی که من دو هفته تمرین نمى کنم ، 3-4 کیلو به وزنم اضافه مى شود !



محمدرضا گلزار : از استیل آذین چه خبر ؟ چیزی هست که مردم ندانند و بخواهی بگویى ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، چیز خاصی نیست . سال پیش - که البته من کل فصل را نبودم - در چند بازی آخر بد شانسی آوردیم . اما امسال سرمایه گذارى خیلى خوبى روى تیم شده . امسال مى خواهیم قهرمان شویم .



محمدرضا گلزار : با آقاى هاشمیان هم قرارداد بستند ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، قرارداد وحید هاشمیان تمام شده ، ولى هنوز توافقى با تیم جدیدى نداشته .



محمدرضا گلزار : کریم انصارى فرد را گرفتند ؟



مهدی مهدوى کیا : نه ، مى گویند کریم رفته پرسپولیس . فعلاً استیل آذین فقط سه بازیکن ( سیاوش اکبرپور ، میلاد زنیدپور و سوشا مکانى ) گرفته است . تا بعد ببینیم چه مى شود ... خب ، تو بگو ؛ کار جدید چه خبر ؟



محمدرضا گلزار : فعلاً که دارم فیلمنامه مى خوانم و کار جدیدی را شروع نکرده ام .



مهدی مهدوى کیا : بار قبل که داشتم بر مى گشتم آلمان ، مى خواستم بیایم آن فیلمی که درباره ی زندگی خودت بود را توى سینما ببینم ، ولی وقت نشد و ما رفتیم .



محمدرضا گلزار : توفیق اجباری ؟ ندیدی ؟



مهدی مهدوى کیا : ندیدم ؟! این دختر ما پدرمان را درآورد بس که این فیلم را برایمان گذاشت ! رضا عطاران خیلی خوب بازی کرده بود . این پیر مرده (احمد پور مخبر) هم کارش گرفته ها ؛ هر فیلمی نگاه مى کنیم در آن بازی مى کند . کی آوردش توی سینما ؟



محمدرضا گلزار : رضا عطاران .



مهدی مهدوى کیا : در تمام فیلم ها هست !

پخش خانگی فیلم تو و من

فیلم تو و من ساخته ی محمد بانکی که تابستان سال گذشته در سینماهای کشور اکران شده بود؛ حداکثر تا یکی دو هفته ی آینده از رسانه ی پخش ×سینما24 × به شبکه ی خانگی می آید!

دستمزد 90 میلیونی گلزار و سوال گدای سر خیابان!

محمدرضا گلزار با انتقاد از طرح مسئله دستمزد 90میلیونی خود به خاطر سه روز بازی در فیلم «دموکراسی تو روز روشن»، گفت: «ببینید چه قدر مطبوعات به این موضوع پرداخته​اند که حتی گدای سر خیابان هم این موضوع را به من گفته است.»
گلزار در گفت و گو با نشریه زندگی ایرانی افزود: «سر چهارراه یک پسر بچه 9ساله به شیشه ماشین من زد و گفت راست است که برای 3 روز 90 میلیون گرفته​اید.»
او ادامه داد : «کسی صلاح دانسته که من در آن کار باشم و کس دیگری را مناسب ندانسته و گفته شاید حضور این آدم به فروش و نوع فیلمبرداری و نوع ساخت فیلم کمک کند.»
گلزار گفت: «خدا راشکر فیلم هم فروش موفقیت آمیزی داشته و بعد هم تصویر دنیای هنر فیلم را به مبلغ خوبی خریده است. برای این موضوع همه هم راضی هستند فقط یک نفر ناراضی است که آن هم در تلویزیون و مطبوعات وقت می​گذارد.»
این بازیگر در بخش دیگری از صحبت​های خود  اظهار داشت:« من برنامه​هایی می​بینم در تلویزیون که راجع به دستمزد صحبت می​کنند .آیا این سینما هیچ مشکل دیگری غیر از این ندارد؟»
5-6برنامه راجع به دستمزد صحبت می​کنند.محمد رضا گلزار همچنین بدون به اشاره به نام این برنامه گفته است:«برنامه بدی درتلویزیون در حال پخش است که در شرایط کنونی به جای کمک به سینما فقط آن را می​کوبد و مشخصا مسخره است. به نظرم هرکسی این برنامه را می​بیند با من هم نظر است.»

اظهار نظرجالب و خواندنی شهاب حسینی درباره محمدرضا گلزار

شهاب حسینی بازیگر مطرح سینما به اظهار نظر درباره محمد رضا گلزار پرداخته است .حسینی در مصاحبه ای گفته : بازیگرانی همچون محمدرضا گلزار در حوزه کاری خود جز افراد شماره یک محسوب می شود و دغدغه های برخی بازیگران را ندارد. این بازیگر توانایی کشاندن تعداد بسیاری از تماشاگران را به سینما دارد و حقیقتا من هوش تجاری او را ندارم.

/دلیلی برای ایراد گرفتن از گلزار وجود ندارد/

وی درادامه گفت: دستمزد من مشخص است و این در حالی است که حضور من در هر اثری، فروش آن را تضمین نمی کند. من بازیگر پرفروشی نیستم اما وقتی محمدرضا گلزار می تواند در فروش تاثیرگذار باشد می تواند از این موضوع استفاده کند و دلیلی برای ایراد گرفتن به وی وجود ندارد.

/دستمزد گلزار یک هفتادوپنجم دستمزد جانی دپ است /

این بازیگر تاکید کرد: گرانترین بازیگر سینمای ایران چند درصد یک بازیگر هالیوودی دستمزد می گیرد؟ فرض کنیم به محمدرضا گلزار یک میلیارد تومان معادل یک میلیون دلار پرداخت کردیم این هزینه یک هفتاد و پنجم درآمد بازیگری همچون 'جانی دپ' و درصد ناچیزی از سوپراستارهای بالیوودی است.
به گفته حسینی،این در حالیست که بازیگران ایرانی به لحاظ کیفی به مراتب در سطح بالاتری نسبت به بازیگران بالیوودی قرار دارند.

/چند درصد از بازیگران سوار خودروهای یکصدمیلیونی می شوند؟ /
این بازیگر مطرح سینما درادامه گفته : چند درصد از بازیگران سوار خودرو های یک صد میلیونی هستند؟ بهتر است بررسی کنیم قالب این اتومبیل ها را چه کسانی سوار می شوند؟ وی ادامه داد: بهتر است بررسی کنیم ببینیم از قابل ساخت و فروش یک اثر سینمایی چقدر به تهیه کنندگان می رسد و اگر بازیگری همچون محمدرضا گلزار از قبال دستمزد یک میلیاردی خود دو میلیارد به تهیه کننده اش سود برساند چه اشکالی دارد؟

نظر ابوالفضل پورعرب در مورد محمدرضا گلزار

به نقل از باشگاه خبرنگاران، ابوالفضل پورعرب طی سال ها فعالیت در سینما به نقش های مختلف جان بخشید و در ذهن ها ماندگار شد. او به علت بیماری بسیار ضعیف شده است اما «پورعرب» هم چنان برای ما «پورعرب» است؛ همان سوپراستار دهه 70 با کوله باری از تجربه. وقتی مشغول بازی در فیلم تلویزیونی «جاودانگی» در بجنورد بود با او تماس می گیرم تا به دیدارش بروم اما چون لوکیشن ضبط فیلم داخل زندان بود، اجازه ورودم به آن جا داده نشد، بنابراین قرار این دیدار را به پایان بازی اش موکول کردم.

عصر روز پایانی بازی اش در باباامان بجنورد به همراه چند نفر از همکاران با او دیدار کردیم و زمینه این گفت و گو هم برایم فراهم شد. آن قدر مهربان و صمیمی بود که از هر بابی سخن گفتیم. گفت و گوی خراسان را با این بازیگر با تجربه سینما و تلویزیون در ادامه می خوانید.

در شروع این گفت و گو می خواهم از حال و هوای «ابوالفضل پورعرب» دهه 70 که ستاره سینمای ایران بود بپرسم.

* حال عمومی ام بد نیست، اما هنوز ناخوش احوالم و اگر بازی در فیلم «جاودانگی» را پذیرفتم فقط به دلیل دوستی دیرینه ام با «محسن توکلی» کارگردان فیلم است. این نکته را هم بگویم که در مجموع فضای کلی هنر و سینما خوشایند نیست. در دیداری که وزیر ارشاد با صنوف مختلف داشت، مشکلات را مطرح کردیم. ضمن این که معتقدم انحلال خانه سینما یکی از بهترین کارهایی است که وزارت ارشاد انجام داد.

یعنی از انحلال خانه سینما رضایت دارید؟

* بله، به هر صورت فضای خوبی نداشت. هر کس که می خواست وارد سینما شود از کانال خیابان انتخاب می شد نه خانه سینما! انجمن بازیگران آن ها را انتخاب نمی کردند، اکنون 5 سال است که عضو خانه سینمای سابق نیستم. در کل فضا و بازی در سینما سخت شده است.

چه طور شد در دهه 70 که ورود به عرصه بازیگری مشکل بود و به راحتی نمی شد ستاره شد به ستاره سینمای ایران تبدیل شدید؟

* هیچ وقت فکر نمی کنم ستاره سینما شدم، چون سینما ستاره ای ندارد؛ در واقع سینما هیچ ارزشی ندارد که ستاره ای داشته باشد. جایی که به راحتی خیلی ها پول می دهند و در آن بازی می کنند یا آن شخصی که بدون گذراندن دوره بازیگری و تحصیل در این رشته بازی می کند. به بازیگرانی که در این رشته تحصیل کرده و تئاتر خوانده اند کار نمی دهند. بنابراین بازی در سینما عشق و انگیزه ای ندارد و خیلی خوشحالم که در آن کمتر حضور دارم.

پس خودتان چگونه وارد سینما شدید؟

* من در این رشته تحصیل کردم و در تئاتر بازی می کردم. روزی آقای «بهروز افخمی» به تئاتر شهر آمد و من را برای بازی در فیلم «عروس» انتخاب کرد. البته آن مقطع تصور می کرد من به هیچ عنوان سینما را نمی شناسم البته من برای بازی خودم سخن نمی گویم بلکه راجع به آدم هایی صحبت می کنم که خیلی به گردن این سینما حق دارند.

به طور مثال چه کسانی؟

* آدم هایی که سوخته اند و دیگر در سینما نیستند. خیلی ها زحمت کشیده اند و دیگر نیستند. من، «اکبر عبدی» و «خسرو شکیبایی» و امثال این دوستان سال ها نقش اصلی را در فیلم ها بازی کردیم. متأسفانه عده ای دیگر در سینما نیستند، داستان این است که عده ای در این رشته تحصیل کرده اند و اکنون دارند آواز می خوانند! نمی دانم یعنی چه. خیلی بد است که ما در این شرایط هستیم.

در دهه 70 چهره ای محبوب و مشهور بودید. داشتم به این فکر می کردم که شاید برخی اتفاق ها در زندگی یک هنرمند باعث می شود که از مسیر اصلی اش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتید که درگذشت خواهرتان شوکی به شما وارد کرد و وقفه ای طولانی در فعالیت شما ایجاد کرد.

* من وقتی بازی در فیلم «قرمز» را نپذیرفتم به «فریدون جیرانی» برخورد و 5 سال درباره ام مطلبی در هفته نامه خودش منتشر نکرد، اما کناره گیری ام ربطی به حاشیه ندارد. من مبتلا به سرطان ریه شدم. سال ها پیش که در فیلم «بهشت پنهان» در پاریس بازی می کردم ضربه ای به من خورد که 2 روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از پایان فیلم به تهران آمدم و بیماری ام را پیگیری نکردم تا این که در مجموعه «وضعیت سفید» حالم بد شد و 11 روز در کما بودم و جراحی داشتم. این نکته را هم بگویم که سوپراستار نبودم که کناره گیری کنم.

قبول دارید که عده ای به عشق «ابوالفضل پورعرب» به سینما می رفتند و عکس شما روی جلد مجله ها و بیلبورد بر فروش گیشه تأثیر داشت؟

* من خودم را باور نداشتم، چون هیچ زمان خودم را درگیر این مسائل در زندگی ام نکردم و نخواستم مغرور شوم. وقتی انسانی تغییر می کند، علامت خطری است و باید خیلی از لحاظ آسیب های اجتماعی مراقب خود باشد. در هر حرفه ای این مشکلات وجود دارد، مهم این است که وقتی انسان کار می کند، رفتاری معقولانه و انسانی داشته باشد. من درگیر شهرت نبودم. چندین مرتبه در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ شدم، اما به من جایزه ندادند! و بعد از 7 سال که نامزد بازیگری در جشنواره شدم به من جایزه دادند. معتقدم هنرمندان باید مراقب شخصیت خود باشند تا آسیب نبینند و این سینما چیزی ندارد که انسان بخواهد در آن کار کند.

چرا اکنون هر پیشنهادی که برای بازی به شما می شود می پذیرید؟

* رابطه دوستانه ای با «محسن توکلی» کارگردان فیلم «جاودانگی» داشتم و باعث شد در آن بازی کنم. کارگردان گفت می خواهم امضای تو پای فیلمم باشد هم چنین تولید یک فیلم سینمایی 2 ماه طول می کشد و من به دلیل بیماری و ناتوانی ام نمی توانم کار کنم. البته کیفیت فیلم های سینمایی هم پایین آمده است، ما به واقع داریم به بیراهه می رویم.

با بازی در فیلم «عروس» بهروز افخمی به شهرت رسیدید و در جشنواره فیلم فجر از بازی تان تجلیل شد. نظرتان درباره آن چیست؟

* فیلم نامه ای نوشته می شود و ما بازی می کنیم، وقتی فیلمی اکران می شود برخورد مردم برایم اهمیت دارد و با همه مسائل موجود چه خوب و چه بد برای نقش زحمت می کشم و نمی توانم بگویم که برای ارائه نقش انرژی نمی گذارم. همان گونه که اشاره کردم در تئاتر شهر مشغول بازی در نمایش «حاکم یک شبه» بودم که هم بازی هایم «مصطفی کاری»، «مجید مظفری» و «جهانگیر الماسی» بودند که به انتخاب «بهروز افخمی»، داماد فیلم «عروس» شدم.

بازی قابل تحسین تان در فیلم «مردی شبیه باران» سیمرغ بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر را برایتان به ارمغان آورد و این تنها سیمرغی بود که گرفتید. هنگام دریافت این جایزه چه احساسی داشتید؟

* هنوز هم سیمرغم را دارم. وقتی بعد از 7 سال در جشنواره فیلم فجر به من جایزه دادند و پرسیدند چه احساسی داری گفتم خیلی وزنش سنگین بود! جوایز بسیاری گرفته ام. جایزه تأثیری در روند کاری ام نداشت. وقتی که کار می کنم نمی توانم کم بگذارم، مردم برایم اهمیت دارند.

دستمزدی که از بازیگری می گیرید راضی کننده است؟

* اکنون 3 برابر آن دوران دستمزد دریافت می کنم. شعرهایم هم قرار است به زودی چاپ شود.

نسل جدید سوپراستارهای سینمای ایران را چگونه می بینید؟ آیا توان جذب تماشاچی به سینما را دارند و فروش گیشه را تضمین می کنند؟

* هر دوره ای جوان خودش را دارد. اکنون به طور مثال «محمد رضا گلزار» مطرح شده است و خیلی خوب هم بازی می کند و عده ای علاقه مند دارد. مسلما عده ای به خاطر عکس روی جلد او به سینما می روند. آن موقع که جوان بودم تصور نمی کردم که مردم به خاطر من به سینما می روند اما اکنون که 50 ساله شده ام با زمینه فکری و مطالعاتی بیشتری کار می کنم.

اگر سخنی در پایان باقی مانده است بفرمایید.

* من فیلم نامه «طلاق» را نوشته ام که برگرداننده فیلم «عروس» است و اگر «بهروز افخمی» نسازد خودم فیلم را خواهم ساخت. با «نیکی کریمی» هم درباره این فیلم مذاکراتی کرده ام. هم چنین صحبت هایی با «ضیاء هاشمی» کرده ام و «نیکی کریمی» پیشنهاد داد که به طور مشترک سرمایه گذار فیلم باشیم .صدا و سیمای خراسان شمالی هم پیشنهاد ساخت فیلم و مستندی درباره این استان داده است که امیدوارم بتوانم با آن ها همکاری کنم.

نکاتی جالب از زندگی سوپر استار

1- بسیار مهربان ، خونگرم ، خوش برخورد است و براى طرفدارانش احترام خاصى قائل است .
2- به اکثر کشورهاى اروپایى سفر کرده است .
3- سفر به شهرهاى اصفهان ، شیراز و شمال را به سایر نقاط ایران ترجیح مى دهد .
4- خیلى اهل نذرى دادن و هیأت رفتن است ، اما در این چند سال به خاطر خیلى از مسائل مجبور است به شکل دیگرى این کار را انجام دهد .
5- اغلب در روزهاى تعطیل زمستانى به پیست اسکى مى رود ، او یک دبل باز حرفه اى است ، تمام کسانى که شاهد تمرینات سوپراستار در پیچ هاى ارتفاعات پیست دیزین و شمشک بودند مهارت وى را ستوده اند . او در این زمینه مدرک مربیگرى دارد .
6- به انواع شکلات و شیرینى علاقه دارد .
7- براى فیلم زمانه 4 ماه تمام از صبح تا شب روى ویلچر بود و تمرین مى کرد .
8- بین میوه ها هندوانه و پرتقال را ترجیح مى دهد .
9- به ترشى علاقه ى زیادى ندارد .
10- اسم محمدرضا را پدر و مادرش به خاطر علاقه اى که به امام رضا علیه السلام داشتند برایش انتخاب کردند و او این نام را مقدس و محترم مى داند .
11- پدرش هفته اى یک بار به زیارت امام رضا علیه السلام مى رود و در واقع خود رضا و تمام خانواده اش به امام هشتم ارادت خاصى‌ دارند .
12- او به لحاظ شخصیتی بسیار نوع دوست و خیر خواه است و تعدادی از جوانان دانشجو و فرزندان بی سرپرست را تحت حمایت خود دارد و کمک کردن به دیگران از خصوصیات بارز اخلاقی او به حساب می آید .
13- قصد ساخت گروه موسیقى با حضور امین حیایى و حسام نواب صفوى دارد ، آن ها در تلاشند تا بتوانند مجوز فعالیتشان را بگیرند ، قرار است گلزار در زمینه ى گیتار و درام فعالیت کند . فعالیت این گروه هنوز نهایى نشده .
14- به قسمت اعتقاد دارد و اینکه اراده ى انسان در طول اراده ى خداوند است و همه چیز در نهایت به بالا برمى گردد .
15- مدیر برنامه ندارد اما تا چند سال پیش سامان پارسا مدیربرنامه اش بود که به دلایلى با هم اختلاف پیدا کردند تا آنجا که سامان پارسا بدون اجازه پسورد سایت شخصى رضا را عوض کرد .
16- او براى فیلم سیزده گربه روى شیروانى پنج ساعت و نیم زیر گریم مى ماند .
17- به تخصصى بودن اعتقاد دارد و به همین دلیل هیچ وقت وارد بحثى که تجربه و تخصص آن را ندارد نمى شود .
18- خدا را در تمام لحظات زندگى از یاد نمى برد و هر چه دارد را لطف خداوند نسبت به خودش مى داند . زیارت خانه ى خدا را نیز دوست دارد .
19- علاقه ى زیادى به پدر و مادرش دارد و خودش را همیشه مدیون آن ها مى داند . پدر و مادرش و بعد برادرکوچکش بردیا را بهترین دوستان خودش میداند .
21- بین فیلم هایى که بازى کرده از بوتیک ، آتش بس و توفیق اجبارى بسیار راضى است .
22- فیلم چشمان سیاه را بدون خواندن فیلمنامه و فقط به خاطر آقاى قادرى بازى کرد .
22- فیلمنامه ى شیش و بش توسط رضا و یکى از دوستانش نوشته شده اما رضا سهم او را خریده لذا این سناریو تنها متعلق به خود گلزار است و او قصد ساخت این فیلم را دارد.
23- به عدد 4 علاقه ى خاصى دارد زیرا برایش خوش شانسى مى آورد .
24- به خاطر رفاقت با امین حیایى حاضر به بازى افتخارى در فیلم شام عروسى شد .
25- به شدت علاقمند به فوتبال و تیم ملى است و گاهى براى دیدن بازى ها به استادیوم نیز مى رود .
26- تیم استقلال را دوست دارد و طرفدار دو آتیشه ى بارسلونا است .
27- چندین خط موبایل دارد .
28- با اکثر بازیگران ارتباط خوبى دارد خصوصا" امین حیایى ، رضا عطاران ، حسام نواب صفوى ، برزو ارجمند و حامد کمیلى .
29- از هالیوود پیشنهاد هاى وسوسه انگیزى داشت اما او هیچ گاه جواب مثبت نداد .
30- بسیار خوش تیپ ، خوش پوش و اهل مد میباشد و معمولا" تیپ اسپرت مى زند و همیشه مدل موهاى خاصى دارد که در جامعه رواج مى یابد .
31- او قبل از سوپراستار شدنش و حتى قبل از ورود به آریان به همین اندازه به پوشش وچهره اش اهمیت مى داد وپرستیژش را حفظ مى کرد .
32-او در مصاحبه هایى که اوایل بازیگر شدنش انجام مى داد دوست نداشت سن واقعى اش را بیان کند اما به خاطر اصرار خبرنگاران خود را متولد 1354 معرفى مى کرد !
33- جزو اولین مدل هاى تبلیغاتى ایران بود که عکسش براى تبلیغات ایکات بر روى بیلبوردهاى تبلیغاتى رفت پس از اکران فیلم شام آخر در سال 80 شرکت ایکات از رضا دعوت کرد و او سال 81 با این شرکت قرارداد بست و بعد از آن دوباره تمدید شد اما او دیگر حاضر به این تجربه ى تبلیغاتى نیست .
34- بعد از فیلم گل یخ یک سال سفر تفریحى به آمریکا داشت .
35- فیلم کلاغ پر را على رغم میل باطنى اش و به خاطر قولى که به آقاى فرح بخش داده بود بازى کرد .
36- مدتى شرکت واردات لوازم اسکى داشت .
37- تک سوپر استار ایران ، ناجى گیشه ، سلطان گیشه ، پولساز ترین بازیگر سینماى ایران و ماسک اکسیژن سینما القابى است که به او داده اند .
38- براى بازى در فیلم لبه ى پرتگاه بهرام بیضایى یک مدت تمرین تئاتر مى کرد او تمرینات پایه اى تئاترمثل نرمش هاى خاص تئاتر یا فن بیان و مسائل دیگر را گذراند اما این پروژه هرگز به سرانجام نرسید .
39- به فال و فالگیرى و طالع بینى اعتقادی ندارد .
40- اغلب شب هنگام آرامش می یابد .
41- به زیورآلات علاقه ى زیادى ندارد .
42- بسیار عاطفی و رمانتیک است و خیلى دلى به قضایا نگاه مى کند .
43- علاقمند به رانندگى است و ماشین هایش را زود به زود عوض مى کند . او اکنون یک رنجروور سفید دارد . ماشین قبلى اش BMW مشکى مدل 630i سقف کروک بود .
44- بازى در فیلم بالاى شهر پایین شهر بدترین خاطره ى دوران بازیگرى اش است چون این گروه به قول هایى که داده بودند عمل نکردند .
45- موافق دود و سیگار کشیدن نیست .
46- تکه کلامش الهى بگردم ، خیلى ممنونم ، سپاسگزارم ، اى جانم و عزیزم است .
47- چند سال قبل در یکى از مصاحبه هایش گفته بود اگر کسى بتواند معمایى طرح کند که او نتواند پاسخش را بدهد مى تواند بیاید و جایزه اش را خودش تعیین کند و بگیرد! اما تاکنون تمام معماهاى طرح شده را جواب داده است !
48- رنگ مشکى و سفید را دوست دارد .
49- علاقه ى خاصى به کودکان دارد .
50- بازیگر مورد علاقه اش مرحوم شکیبایى بوده است .
51- هیچ گاه بدنسازى و ورزش را رها نمى کند .
52- آقاى مجتبى عالى - برنامه نویس تمرین - و على غلامى - مسئول مکمل هاى غذایى - مربیان بدنساز او هستند . و روزى حدودا" 3 ساعت زیر نظر آن ها تمرین مى کند . صبح ها 120 دقیقه ایروبیک و حرکات کششى ، بعدازظهرها90 دقیقه وزنه و در پایان حرکات کششى همراه با یک رژیم غذایى خاص .
53- نام وکیل ایشان آقاى هومن صدر - وکیل پایه یک دادگسترى - است .
54- در فیلم آتش بس در صحنه اى تا 5 ساعت گریه اش بند نمى آمد !
55- چندى پیش بلوتوثى منتسب به او در همه جا پخش شده بود که گلزار عنوان کرد آن فیلم مونتاژ است و واقعیت ندارد .
56- بیشترین همکارى گلزار در بین بازیگران با مهناز افشار بوده است ، این دو تاکنون در شش فیلم همبازى بوده اند ، تا آنجا که لقب زوج هنرى به آن ها داده اند .
57- چند سال پیش شایعه ى ازدواج گلزار و مهناز افشار بر سر زبان ها افتاده بود اما این امر واقعیت نداشت و کار به شکایت از بعضى مطبوعات زرد کشید .
58- با ایرج قادرى در دو فیلم همکارى کرده است .
59- سال 84 وقتى که از سفر آمریکا بازگشت خبر ممنوع الکارى اش از همه جا به گوش مى رسید اما این خبر صحت نداشت و شایعه اى بیش نبود .
60- تقریبا" تمامى فیلمنامه هاى کار شده و کار نشده ى سینما براى او ارسال مى شوند .
61- کاراکتر جهانگیر در فیلم بوتیک را به شخصیت واقعى خودش نزدیک مى داند .
62- به اعتماد و رفاقت اعتقاد دارد و یک دوست واقعى و صادق است .
63- مصاحبه هاى زیادى ندارد و تاکنون دو بار در برنامه هاى تلویزیونى ظاهر شده است .
64- زمانى با شرکت هاى شیر آوران ، چرم و چى توز قرارداد تبلیغاتى داشت .
65- بادیگارد دارد .
66- فیلم توفیق اجبارى که در آن ایفاگر نقش خودش بود در مجموع فروش تهران و شهرستان پرفروش ترین فیلم تاریخ سینماى ایران تا قبل از بهار 88 بود .
67- برندى به نام REZZAR ثبت کرده است و قصد دارد تحت این مارک محصولات مختلفى را در آینده به بازار عرضه کند .
68- همیشه ترجیح مى دهد که به لحظه و اکنون فکر کند و به نظرش اینطور قدم به قدم پیش خواهد رفت تا آینده ، چنان که واقعا" وجود دارد .
69- در توضیح تبدیل شدنش به یک بازیگر معروف مى گوید : خیلى ساده است همیشه سعى کردم خودم باشم و ادا در نیاورم .
70- اگر پیشنهاد خوبی داشته باشد از یک کار تلویزیونی استقبال می کند .
71- هیچ یک از اعضاى خانواده اش در کارهاى هنرى فعالیت ندارند .
72- رضا از سن 18 سالگی و در طى دوران دانشجویى به مدت سه سال به تدریس معارف اسلامی و عربی برای داوطلبان کنکور مى پرداخت او هم چنین‌ گیتار نیز‌ تدریس‌ مى ‌کرد‌ اما از آنجا که‌ تدریس‌ کنکور وقت‌ او را مى‌‌گرفت‌ ، تدریس‌ گیتار را ادامه‌ نداد . او به عنوان معلم در کار خود جدی بود و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان برایش اهمیت بسیاری داشت .
73- پدر ایشان اصالتا" تبریزى و مادرشان تهرانى هستند .
74- گلزار با وجود اصالت تبریزى پدرش نمى تواند به زبان آذرى صحبت کند ولى تا حدودى متوجه مى شود .
75- او بسیار غیرتى و تعصبى است .
76- شماره ى پیراهن هاى رضا و برادر کوچکترش ، بردیا در زمان حضورشان در تیم والیبال هنرمندان 4 و 3 بود .
77- در کودکى همیشه فکر مى کرده روزى دندانپزشک مى شود !
78- ماکارانى و قرمه سبزى از غذاهاى مورد علاقه اش هستند .
79- سه فیلم خوب بعد از انقلاب از نظر گلزار هامون کار آقاى مهرجوى ، سگ کشى اثر آقاى بیضایى و آتش بس خانم تهمینه میلانى است .
80- از نظرش دپارتد و بلاد دایموند جز به یادماندنى ترین فیلم هاى خارجى است که تاکنون دیده است .
81- خواهرزاده اش ، آویسا ، در صحنه اى کوتاه در فیلم توفیق اجبارى حضور داشته است . رضا به همراه مادر و خواهرش تمام سعى خود را براى جلب توجه آویسا داشتند تا راحت از این کوچولوى دوست داشتنى فیلمبردارى شود .
82- گمشدگان ، قهرمانان ، فرار از زندان و 24 از سریال هاى خارجى مورد علاقه اش هستند .
83- علیرضا گلزار ، برادر بزرگش یک دختر به نام مارال دارد و آتوسا گلزار، خواهر بزرگش دارای دو فرزند به نام های آویسا و برسام است .
84-راز موفقیتش را اول خدا و بعد نادیده نگرفتن مردم در هر شرایطى مى داند .
85- از فروش میلیاردى آتش بس تنها دو سکه به عنوان پاداش به او دادند .
86- دیدار از کودکان بى سرپرست و سر زدن به آسایشگاه ها تقاضایش از مردم است .
87- بعد از فیلم سیزده گربه روى شیروانى با آقاى محمدرضا شریفى نیا اختلاف پیدا کرد .
88- زمانى پدرش سرپرست تیم پاس تهران بوده است .
89- هیچ وقت دوست ندارد بین ورزش ، موسیقى و سینما یکى را انتخاب کند زیرا برایشان زحمات بسیارى کشیده است .
90- تا سال 86 مشاور هنرى سازمان بهزیستى استان تهران بود .
91- بیژن پاکزاد - از معروفترین طراحان مد و لباس در جهان - را نمونه ى بارز ایرانى موفق مى داند .
92- احترام زیادى به پیشکسوتان مى گذارد .
93- به خدمت سربازى نرفته است و خانواده سربازى اش را خریده اند .
94- بى مهرى داوران جشنواره نسبت به دو فیلم آتش بس و بوتیک همیشه براى او جاى سؤال دارد .
95- چند سال پیش به همراه حمید جاوید ( او از دوران نوجوانى رضا ، آرایشگرش بود اما در حال حاضر به دلیل اختلافات کارى از هم جدا شدند ) یک آرایشگاه در خیابان گاندى تهران داشت . آقاى حمید جاوید مى گوید : او هیچ وقت وقتى زیر دست من مى نشیند غر نمى زند برعکس بقیه ى دوستان !
96- على دایى ، فراز فاطمى و على کریمى از دوستان نزدیکش مى باشند .
97- فراز فاطمى دوست و همکلاسى دوران کودکى اش است .
98- از نظر گلزار ستاره یعنى یکى از آدم هاى همین جامعه که در کنار ما رشد کرده و در حال و هواى ما نفس کشیده ، ولى به دلایل مختلف بیشتر از بقیه ى مردم دوستش دارند . یعنى یکى از خودمان که بیشتر از بقیه مى شناسیم و بیشتر دوستش داریم .
99- او مى گوید : ستاره مى تواند الگوى جوان ها باشد ، اما نه همیشه ، نه همه جا و نه در مورد همه چیز...
100- بسیار به مادرش وابسته است .
101- در مدرسه همیشه از ادبیات 20 مى گرفت .
102- مچ بسیار قوى دارد و در پشت صحنه ى فیلم ها کرى مچ اندازى براى همه مى خواند !
103- خلبانى و پریدن با چتر را دوست دارد .
104- همه سبک موسیقى گوش مى دهد .
105- 11 سال شاگرد اول مدرسه و منطقه بود.
106- در بچگى عاشق کارتون سوپر من بود .
107- مى گوید بسیار با انرژى است و از بچگى از کم داشتن ، کم کارى و تنبلى متنفر بود .
108- اعتماد به نفس زیادى دارد اما مغرور نیست .
109- از روبرو شدن با افراد کوچک و تهى عصبى مى شود .
110- از نظرش موفقیت یعنى تمام نشدن و همیشه راه را براى پیشرفت باز گذاشتن .
111- سر فیلمبردارى دو خواهر 3 بار زیر سرم رفت .
112- ژانر طنز موقعیت یا کمدى رمانتیک را دوست دارد .
113- در بازیگرى حس را از تکنیک مهم تر مى داند .
114- انتقاد مغرضانه را نمى پذیرد .
115- روزنامه خوان حرفه اى !
116- به تعدادى از خبرنگاران اعتماد ندارد .
117- همیشه نمازش را مى خواند و به خواندن قرآن علاقمند است .
118- مدرن زندگى مى کند ولى به سنت هاى ایرانى پایبند است .
119- به این 2 جمله معتقد است : 1- قبل از انکه راجع به راه رفتن کسى قضاوت کنید چند قدم با کفش هاى او بردارید 2 - تا باد مخالف نباشد بابادک بالا نمى رود .
120- الگوى خاصى براى بازیگرى ندارد اما هر بازیگرى که خوب بازى کند و از تماشا کردن بازى اش در قالب یک نقش لذت ببرد ، الگوى او در سینماست .
121- وحید فرهنگ یکى از اعضاى Men's Club گلزار در موردش مى گوید : او بسیار مهربان و خونگرم است و زمانیکه در مجموعه است آنقدر انرژى به بچه ها مى دهد که واقعا" کار لذت بخش مى شود .
122- پیام ایرایى عکاس Men's Club گلزار ، در باره اش این چنین مى گوید : معرفت در نگاه و خنده هاى گاه و بى وقت تو به آدمى چشمک مى زند که دوستى است که هیچ گاه نمى توانى زحمات و لحظات خوش با او بودن را به خاطره ها پیوند دهى و گویى هر لحظه به مانند شفافیت آینه مقابل چشمانت ظاهر مى شود و او را مى بینى که همچنان با آغوش گرم دوستانه تو را مى پذیرد و باید با زبانى ناتوان سپاس گفت رفاقت هنرمندانه ات را ، که مى شنوى بوى انسانیت را در هر کوى و مکان .
123- همواره به نظرش مى رسد که آدم ‌هاى شجاع و هشیار ، از تغییرات زندگى ‌شان به عنوان یک فرصت استفاده مى ‌کنند در حالى که آدم ‌هاى ضعیف ، مجبورند با تغییرات زندگى به عنوان تهدید کنار بیایند . دلش مى ‌خواهد جورى زندگى کند که همیشه از دسته ى اول باشد .
124- نظرش در مورد شانس در زندگى این است : من هم به شانس اعتقاد دارم . اما همه اش شانس نیست . شانس به خیلی ها رو می کند . ولی تعداد بسیار اندکی آن را می شناسند . من سعی کردم روی شانسی که به من رو کرد سرمایه گذاری کنم و برای حفظ موقعیتم واقعا" تلاش کردم . فکر می کنم درست استفاده کردن از لحظه ها در اثر تلاش باشد نه شانس .
124- او در جایى در مورد اعتقاداتش به سه نکته ى آموزنده اشاره کرد : 1- آنچه که خداوند به انسان داده است یک موهبت الهى است و انسان هیچ استحقاقى در گرفتن آن نداشته است ، خدا خواسته که هر چیزى را به انسان بدهد 2- آن چیزى را که به افراد داده مى شود اگر به یکسرى آدم هاى دیگر داده مى شد شاید به آن صورت که بقیه استفاده مى کنند نتوانند استفاده بکنند ، پس خدا مى داند که چه کسى را کجا قرار بدهد 3- هر کسى هر چقدر که به آن داده مى شود به همان اندازه هم باید جوابگو باشد ، یعنى خدا به کسى هر چقدر محبت بکند باید به همان اندازه جوابگو باشد .
125- او زندگى در ایران را براى خودش افتخار مى داند و مى گوید : هرگز از ایران نخواهم رفت ، اینجا وطن من است و آن را دوست دارم و تحت هیچ شرایطى حاضر به ترک وطن نیستم . من هر چه دارم از ایران و ایرانیان دارم و تا ابد در ایران مى مانم .
126- همیشه توهین ها و حسادت ها را بى پاسخ مى گذارد و ترجیح مى دهد به احترام مردم و طرفدارانش قضاوت را به آن ها بسپارد . کار نکردن با برخى از تهیه کنندگان و بله قربان گو نبودنش
127- باعث شد که عده اى ترجیح دهند رضا گلزار مدتى در سینما نباشد اما او خواست محمدرضا گلزار باقى بماند نه بازیگر تیم آقاى x
128- همزمانى تولدش با آغاز بهار را براى خودش خوش یمن مى داند .
129- او را اغلب رضا صدا مى زنند تا محمدرضا !
130- تاریخ تولد شناسنامه اى و واقعى اش متفاوت است و خانواده در هر دو تاریخ برایش تولد مى گیرند .
131- والیبالیست بسیار قهارى است .
132- مربى تیم هاى والیبال و اسکى باشگاه ارتعاشات صنعتى مى باشد.
133- دلیل ازدواج نکردنش را اینطور مى گوید : باید براى آدم پیش بیاید !
134- با اینکه چند بارى تا آستانه ى بازى در فیلم هاى کارگردانانى چون بهرام بیضایى براى فیلم لبه ى پرتگاه ، داریوش مهرجویى براى فیلم مهمان مامان ، مسعود کیمیایى براى فیلم سربازان جمعه و ابراهیم حاتمى کیا براى فیلم دعوت پیش رفت اما هیچ کدام به نتیجه نرسید در این میان پیشنهاد بهرام بیضایى تا حدودى نگاه ها را نسبت به گلزار متأثر کرد . نقش "سورنا خموش" در لبه ى پرتگاه هرچند در بطنش جلوه هایى از همان گلزار ستاره داشت اما متفاوت ترین تصویر را از گلزار ارائه مى داد . ساخت لبه ى پرتگاه به نتیجه نرسید اما گلزار را یک قدم به جریان روشنفکرى نزدیک کرد .
135- یک دستیار کارگردان در مورد او مى گوید : اصولا" بازیگرى است که به آهستگى با عوامل پشت صحنه ارتباط برقرار مى ‌کند و رابطه‌اش با آنها در طول فیلمبردارى شکل مى ‌گیرد که همیشه مؤدبانه بوده و با احترام همراه است . کلمه معروف و محبوبش "عزیزم" است و آن را براى آن هایى به کار مى برد که رابطه ى دوستى نزدیکترى با او دارند . از جنجال‌هایى که در سالیان اخیر مطبوعات زرد برایش به پا کرده‌اند به شدت ناراحت و دلخور است ، اما ترجیح مى ‌دهد جواب آن ها را با بى ‌توجهى و سکوتش بدهد . چند سالى است که یکى از سحرخیزترین بازیگران سینما لقب گرفته است و خوش‌‌قولى ‌اش حرف ندارد . به گفته ى خودش که آن را در جاهاى مختلف بیان کرده عاشق مردم است و آنها را متقابلا" دوست دارد . صحت و سقم این حرف او را مى ‌توانید در اکران‌هاى خصوصى فیلم‌هایش و هم چنین در پشت صحنه ى فیلم‌هایى که لوکیشن آن در اماکن عمومى است مشاهده کنید . آنچنان برخورد دوستانه‌اى با مردم دارد که باورش براى بعضى ‌ها سخت است . امضا دادن به دوستدارانش براى او لذت‌بخش است .
136- او در مورد سختى هاى شهرت مى گوید : این مسئله سختى ‌هاى خاص خودش را دارد ، اما دیگر به آن عادت کرده‌ام و از اینکه مردم به کارى که انجام مى دهم علاقه نشان مى دهند و آن را تأیید مى ‌کنند، خوشحال مى ‌شوم و خستگى از تنم بیرون مى ‌رود . در واقع براى مردم تلاش مى ‌کنیم ، حالا هرچقدر این توجه بیشتر باشد ، حکایت از موفقیت بیشتر دارد و نباید از آن ناراحت شد . انتظارات آن ها را هم باید در نظر گرفت ، حتى اگر مشکلاتى را هم در پى داشته باشد . به خاطر ابراز لطف بسیار زیادى که مردم نسبت به من دارند ، براى آن ها وقت زیادى مى گذارم . بیش از آنچه که مى توانید تصور کنید ، شاید از جمله بازیگرانى باشم که بیشترین انرژى و وقت را براى مردم اختصاص مى ‌دهند . با وجود مشکلاتى که وجود دارد ، سعى مى کنم در میان مردم باشم ، با آن ها فیلم هایم را تماشا کنم ، در برنامه هاى مختلف شرکت کنم ، مخصوصا" اگر احساس کنم این برنامه ها از شکل عام‌المنفعه برخوردارند . معمولا" در چنین مکان هایى به دلیل حضور جمعیت توجهات آن ها بیشتر نیز هست . سعى مى کنم با حوصله به سؤالات آن ها جواب بدهم و این علاقه و ابراز محبت دو طرفه باشد . گاهى اوقات این مسئله ساعت‌ها طول مى ‌کشد . تا آن جا که گنجایش و ظرفیت مقابله با خستگى را داشته باشم با آن ها هستم ، در حد توانم . مردم براى من بسیار عزیز هستند .
137- او در مورد خودش مى گوید : من هم یک آدم ساده هستم . مثل همه و اگر تفاوتى در این میان باشد ، به خاطر الطاف خاصى است که خدا به من داشته است و به هر کسى هم یک جور تعلق مى گیرد . این را بدون هیچگونه تظاهر یا شعارى مى ‌گویم . من اعتقاد زیادى به آن بالا دارم . اگر توفیقى هست حاصل لطف خداست . در هیچ خط دیگرى هم نیستم . گاهى بعضى از دوستان از سر دلسوزى به من مى ‌گویند اگر به فلان خط تمایل نشان بدهى یا با فلانى تماس بگیرى بد نیست و با این روابط موفق‌تر مى ‌شوى و ... اما من همیشه در خط آن بالا هستم و جواب هم گرفته‌ام .
138- و در پایان از زبان محمدرضا گلزار : بیاییم کمى همدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم و چشم دیدن شادى هاى همدیگر را داشته باشیم . از تمام افرادى که براى من زحمت کشیده‌اند ، تشکر مى ‌‌کنم دوستان دیروز و امروز، با هیچ کس مشکلى ندارم و از خداوند متعال مى خواهم که ایران و ایرانى را سربلند کند ، قدر کشورمان و نعمت‌هاى خداوند را بدانیم و در همه حال شکرگزار خداوند باشیم . امیدوارم که ستاره ى این سینما باقى بمانم و اعتقاد دارم همه چیز به قلب ات بستگى دارد و اینکه خدا چه مى خواهد . هر کس نان قلبش را مى خورد . زندگى مهم تر از سینماست . پیش از آنکه بخواهم به عمر بازیگرى ام فکر کنم حواسم به زندگى ام است و از آن استفاده مى کنم . فکرش را بکن ؛ هنوز خیلى راه هاست که نرفته ایم ، خیلى کارهاست که نکرده ایم ، خیلى دست هاست که نگرفته ایم و البته ... خیلى حرف هاست که نزده ایم ...

محمدرضا گلزار چگونه ستاره شد؟


او را ستاره ای خوش چهره و جذاب می‌دانند که تهیه کنندگان به هر قیمت می‌خواهند از حضورش بهره ببرند و گیشه را فتح کنند. همیشه آغاز مهم بوده است. فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد و گیتاریست سابق گروه آریان را ایرج قادری به سینما آورد.

شاید اگر کاشف او مسعود کیمیایی یا داریوش مهرجوی بود، اکنون قضاوت ها طور دیگری رقم می‌خورد اما قادری با نبوغ همیشگی اش در حوزه سینمای عامه پسند، این مهر را روی پیشانی گلزار زد. «سام و نرگس» شروع محمدرضا گلزار  در سینما بود. او در سال 79 مقابل دوربین رفت اما فیلم که از مجموعه ای از آثار قبلی ایرج قادری وام گرفته بود، تا دو سال بعد روی پرده نرفت.

در این مدت او با گروه آریان به عنوان اولین گروه محبوب موسیقی پاپ بعد از انقلاب شهرت کسب کرده بود. شاید به همین دلیل بود که اهل سینما به سمت او هجوم بردند. نخستین فیلم او نوروز 81 اکران شد. درحالی که او در چهار فیلم بازی کرده بود. گلزار احتمالا نخستین ستاره ایرانی است که چهار تهیه کننده بی آنکه حاصل کارشان دیده شود، او را انتخاب کرده بودند.

پرده اول؛ شام آخر

دومین فیلم محمدرضا گلزار پیش از سایر فیلم ها دیده شد. «شام آخر» در جشنواره بیستم فجر (زمستان 80) به نمایش درآمد و از فروردین 81 هم اکران عمومی‌شد. گلزار نقش دانشجویی را بازی می‌کرد که عاشق استادش و مادر نامزدش می‌شد. فیلم البته درباره آن مادر و انتخابش بود اما حضور گلزار می‌توانست تماشاگران را قانع کند که کتایون ریاحی در نقش استاد و مادر، عاقبت تسلیم وسوسه می‌شود.

شام آخر فیلم پرسروصدایی بود و شروع خوبی برای ستاره سال های بعد به شمار می‌آمد.


پرده دوم؛ بوتیک

ستاره تازه کشف شده طی سه سال در 9 فیلم بازی کرد تا اینکه در بهمن 1382 «بوتیک» ساخته اول حمید نعمت الله در جشنواره فجر به نمایش درآمد. گلزار در نقش جهانگیر، مرد جوانی که سعی می‌کرد در شرایط سخت آدم سالمی‌باقی بماند، باعث شگفتی شد. هیات انتخاب در کمال بدسلیقگی، فیلم را به بخش مسابقه راه نداده بود اما بوتیک بی شک یکی از کشف های جشنواره بود. زیبایی چهره گلزار در این فیلم کمی‌ دستخوش تغییر شده بود. او با ته ریش و لباس های ساده یک جوان که همراه با دوستانش در خانه ای مجردی در جنوب شهر زندگی می‌کرد، نشان چندانی از ستاره خوش پوش و فوتو مدل آن روزها نداشت. در عوض حضور او در قالب شخصیتی که وجهی مسیحایی داشت و در پایان اسیر تراژدی می‌شد، به شدت باورپذیر بود. این فیلم او را می توان به بهترین نقش آفرینی محمدرضا گلزار در طول این سالها تشبیه کرد.

پرده سوم؛ کما

فعالیت گلزار حدود یک سال به دلایل غیرسینمایی ممنوع شد. اینگونه بود که حسین فرحبخش از فرصت استفاده کرد و او را با دستمزدی کمتر برای «کما» استخدام کرد و در عوض قول داد مشکل او را حل کند. این وعده محقق شد و کما رقیب بوتیک در اکران نوروز 83 بود. فیلمنامه پیمان معادی که آن روزها نویسنده فیلم های عامه پسند بود. از یک فرمول موفق استفاده می‌کرد و آرش معیریان هم در دومین تجربه کارگردانی خود بدون حشو و زوائد، داستان جذابی را به تصویر کشیده بود. موفقیت عجیب کما در گیشه نه تنها نقطه عطف کارنامه گلزار به عنوان ستاره شد، بلکه الگویی برای سینمای ایران در ساخت کمدی – رمانتیک ها آماده کرد. عده ای معتقدند دلیل اصلی موفقیت کما نه در داستان ساده و بی لکنت اش، بلکه سکانس رقص دونفره گلزار و حیایی است.

پرده چهارم؛ آتش بس

عنوان نخستین فیلم میلیاردی سینمای ایران هم به نام محمد گلزار – و البته مهناز افشار – خورد. این کمدی تهمینه میلانی بعد از فیلم های جدی و شبه فمینیستی اش هرچند طبق معمول بحث لزوم برابری حقوق زن و مرد را در خود داشت اما آنچه برای سینماروها جذابیت داشت، رو کم کنی زوج جوانی بود که می‌کوشیدند برتری خود را بر دیگری ثابت کنند و به سنت کمدی – رمانتیک ها در انتها متوجه می‌شدند، عشق مهم ترین عمل نزدیکی و تفاهم آدم هاست. این نخستین بار بود که گلزار در صحنه های دونفره و پینگ پنگ کلامی‌ با بازیگر نقش مقابل، نشان می‌داد تجربه بازی در بیش از 10 فیلم، بیهوده نبوده است، تماشاگر او را در قالب مردی امروزی و ظاهرا مدرن که به شدت سنتی فکر می‌کند و می‌تواند به کوچک ترین کنش های همسرش حسادت کند، باور می‌کرد. آتش بس نقش مهمی‌ در تثبیت گلزار و افشار به عنوان مهم ترین ستاره های سینمای ایران در نیمه دوم دهه 80 داشت.

پرده پنجم؛ توفیق اجباری

گلزار یک بار در «شام عروسی» (1384) در قالب حضوری افتخاری در نقش خودش ظاهر شده بود. اما در «توفیق اجباری» که یکی از موفق ترین فیلم های کارنامه اوست، نقش محمدرضا گلزاری را بازی کرد که از یک سو با زندگی حرفه ای و تبعاتش درگیر است و از سوی دیگر مشکلات خانوادگی با همسرش او را درگیر کرده است. این کمدی – رمانتیک هم البته با پایان خوش همراه بود. به علاوه حضور رضا عطاران در قالب نقش مکمل جذابیت فیلم را دوچندان کرده بود.

پرده ششم؛ شیش و بش

بعد از یک سال و چند ماه غیبت، در «شیش و بش» تصویر جدیدی از محمدرضا گلزار دیده شد. آخرین فیلم او قبل از این، «دموکراسی تو روز روشن» بود. او در «شیش و بش» نه تنها بازیگر که یکی از نویسندگان فیلمنامه بود. این فیلم حاصل پیگیری های خودش بود و می‌توان گفت نقش اش فراتر از بازیگر و فیلمنامه نویس هم بوده است. «شیش و بش» یکی از فیلم های میلیاردی اکران 90 شد و نشان داد گلزار در تشخیص ذائقه تماشاگران متبحر شده است. به خصوص که دو فیلم دیگر با همین ایده طی دو سال اخیر اکران شده بودند و ساخت و اکران فیلم بعد از «نیش زنبور» و «سن پطرزبورگ» ریسک بزرگ بود.

پرده هفتم؛ در امتداد شهر

به گزارش فارس،این سومین بار است که محمدرضا گلزار نقش خودش را روی پرده سینما بازی می‌کند. این بار گلزاری خسته از شهرت و اسیر مدیر برنامه سطحی نگر و دلال مسلک به شکل ناگهانی اسیر یک گروگان گیری می‌شود و حتی شهرت او نمی‌تواند از فاجعه جلوگیری کند. این فیلم در جشنواره سال گذشته با نام «شش نفر زیر باران» برای نخستین بار به نمایش درآمد. با تغییر تدوین و نام و اضافه شدن صحنه های جدید و حذف شدن سکانس های دیگر، نقش گلزار در فیلم بیشتر شده تا امکان موفقیت فیلم بالا برود. با این حال در امتداد شهر به دلیل فصل بد اکران و مشکلات خود فیلم، در کارنامه گلزار اثر موفقی نیست اما حضور او روی پرده وی را روز به روز محبوب تر میکند.